هرچقدر هم که بخوام انکار کنم
تو جهان من بودی
یجورایی برام خنده داره اخه یادم نمیاد قبل از تو چطوری زندگی میکردم
حالا که ازم دوری،حالا که آغوشت و ندارم...حالا که اشکهام ریخته و انگشتای تو رو روی صورتم حس نمیکنم که سهی در پاک کردنشون داشته باشی
حالا که پر از اینهمه تنهاییم...میفهمم که بدون تو من هیچم
یه جسم پر شده از خلاء،یه مرده متحرک با یه عالمه درد
بیا این دوری و تمومش کنیم...من بوی تو رو میخوام.
تو جهان من بودی
یجورایی برام خنده داره اخه یادم نمیاد قبل از تو چطوری زندگی میکردم
حالا که ازم دوری،حالا که آغوشت و ندارم...حالا که اشکهام ریخته و انگشتای تو رو روی صورتم حس نمیکنم که سهی در پاک کردنشون داشته باشی
حالا که پر از اینهمه تنهاییم...میفهمم که بدون تو من هیچم
یه جسم پر شده از خلاء،یه مرده متحرک با یه عالمه درد
بیا این دوری و تمومش کنیم...من بوی تو رو میخوام.