📗رفتار: زیست شناسی انسان در بهترین و بدترین موقعیت ها رفتاری
مقدمه:
تفکر طبقهبندی شده (Categorical thinking)
تصور کنید که جایی ایستادهاید و یک خروس قبراق و خوش پر و بال هم نزدیک شما است. او سینه را جلو داده و قوقولیقوقو سر میدهد. مرغی که دورتر و سمت دیگر جاده ایستاده است با شنیدن صدای خروس فریفته شده، به سرعت از جاده عبور کرده و برای جفتگیری به نزد خروس میآید. حال سوال این است: چرا مرغ از جاده رد شد؟ اگر شما یک سایکونورولوژیست باشید خواهید گفت که وجود استوژن در قسمتی از مغز مرغ موجب شده که او به آواز خروس واکنش نشان دهد. اما اگر شما یک زیستشناس فرگشتی باشید خواهید گفت که در طی میلیونها سال فرگشت ماکیان، آن مرغهایی که به آواز خروس واکنش مثبت نشان دادند و جفتگیری کردند ژن خود را به نسل بعد منتقل ساختند و در گذر زمان این نوع از رفتار در مرغها نهادینه شده است.
به این میگوئیم تفکر طبقهبندی شده .
یعنی شخص فقط از زاویه خاصی میخواهد یک پدیده را بطور تمام و کمال توضیح دهد. تفکر تفکر طبقهبندی شده برای دستهبندی، بخاطر سپردن و یادآوری پدیدهها مناسب است اما همزمان مانع میشود که یک پدیده را کامل و همهجانبه تحلیل کنیم. ما نباید فراموش کنیم که مرزبندی بین حوزههای مختلف علم را خودمان برای تسهیل کارمان ابداع کردهایم. چنین مرزبندی در جهان خارج عملا وجود ندارد. در کتاب «رفتار» تلاش شده تا از تفکر تفکر طبقهبندی شده اجتناب شود و به جای آن، علل منتهی به بروز یک رفتار بر حسب زمان مرتب شدهاند.
رفتاری از شخصی سر میزند و برای توضیح دادن آن، در اولین مرحله به سراغ نوروبیولوژی میرویم تا دریابیم در یک ثانیه قبل از بروز آن رفتار، در مغز شخص چه اتفاقی افتاده است. در مرحله دوم، حوزه دید خود را کمی بازتر کرده و میپرسیم که در چند ثانیه تا چند دقیقه قبل، چه صحنه، صدا، بو و یا حس دیگری فرایندهای عصبی مغز را جرقه زده بود. سپس بررسی میکنیم که در طی چند ساعت تا چند روز قبل، چه تغییرات هورمونی در بدن آن شخص رخ داده بودند. افق دید خود را کماکان بازتر میکنیم و به سراغ تغییرات در ساختار و عملکرد مغز شخص میرویم که در چند هفته تا چند سال قبل رخ دادهاند. بعد به سراغ کودکی، دوران جنینی و ترکیب ژنتیکی او میرویم. سپس محدوده کنکاش خود را از شخص فراتر برده و بررسی میکنیم که فرهنگ و رفتار سایر افراد اجتماع چگونه بر رفتار او اثر گذاشته است. چه شاخصهای اکولوژیکی بر شکلگیری فرهنگ موثر بوده است و آنقدر عقب میرویم که حتی حوادث هزارههای قبل و فرگشت آن نوع از رفتار را هم مطالعه نماییم.
مهمترین ایده ارائه شده در این کتاب این است که: هنگامی که یک رفتار را از دیدگاه یک حوزهی علم مطالعه میکنید، شما بطور ضمنی به حوزههای دیگری از علم نیز دارید استناد میکنید. رفتار کردن یک پدیده پیچیده است و نمیتوانیم آن را سادهانگارانه فقط از یک زاویه خاص توضیح دهیم و بگذریم. واضح و مبرهن است که دانشمندان افراد باهوشی هستند و هنگام مطالعه یک پدیده پیچیده آنرا از همه جوانب مورد بررسی قرار میدهند. قبول دارید؟ شاید هم شک دارید که گزاره قبلی درست باشد؟ جمله زیر را از رفتارشناس نامی، جان واتسون ببینید که در حدود سال ۱۹۲۵ ابراز شده است:
«یک دوجین نوزاد سالم در اختیارم بگذارید و اجازه دهید آنها را تحت شرایطی که خودم تعیین میکنم تربیت کنم؛ به شما قول میدهم که هر جور شخصیتی که خواستید تحویلتان دهم. دکتر، وکیل، مهندس، و یا حتی دزد و آدمکش. فرقی هم نمیکند که این کودکان چه استعدادی و چه پیشینه خانوادگی دارند»
حال سخنان زیر را بخوانید که نورولوژیست پرتغالی، أگاس مونیز، در سال ۱۹۴۹ و هنگام دریافت جایزه نوبل بر زبان راند: «زندگی یک شخص معمولی وابسته به عملکرد صحیح سیناپسهای مغز وی میباشد، و ناهنجاریهای ذهنی نتیجه تخریب سیناپسها هستند. با دستکاری سیناپسها میتوانیم تفکرات و ایدهها را در مسیر کاملا متفاوتی هدایت کنیم»
این دو نفر از جمله اثرگذارترین دانشمندان قرن بیستم بودند که هر کدام میخواهد رفتارهای انسانی را فقط از یک دیدگاه توضیح دهد.
اما رابرت ساپولسکی در کتاب «رفتار»، فرهنگ جامعی از همه علوم مرتبط با رفتار انسانی را گردآوری کرده و آن را با زبانی شیوا و جذاب به خوانندگان ارائه میکند. این کتاب نقطه اوج هنرنمایی ساپولسکی در ارائه علم به عموم میباشد.
مترجم: امیر رحمانی
انتشار کانال دانش آگاهی
https://goo.gl/sKXthm@daneshagahi