من خیلی چیزا میخوام امتحان کنم هنوز زودهههههه
عربده*
ولی اگه جدی روز اخر زندگیم بود بعد از غصه خوردن همه کسایی که دوسشون داشتمو دعوت میکردم یه مهمونی راه مینداختم تا پیش همشون باشم و با جیسون خلوت میکردم ، و چیزای که تاحالا به خیلیا نگقته بودمو بهشون میگم تهشم منتظر میموندم ببینم مردن چجوریه