گفتم! این نقدها به تمام جوایز هست که حتی اگر اثر خوبی هم دیده شود به دلایلی غیر از ادبیات دیده شده است.
مثلاً روشن است که اگر امسال نشر نیماژ به هواخواهی کتابهاش برنمیخواست و فرباد تظلمخواهی سر نمیداد، کتاب خوب داریوش احمدی یا رمان خاص مرحوم کوروش اسدی
هم دیده نمیشد. همانطور که سالهای قبل سَرِ کتابهای نیماژ را زیرِ آب کردند.
خب همهمان میبینیم که متاسفانه جوایز شدهاند جوایز خصوصی نشرها. هر نشر یک جایزه را یا به وجود آورده یا قبضه کرده. و این بیش از هرچیزی توی ذوق میزند. بیشتر از تمام مانیفستهای کج وکولهشان، بیشتر از همهی بدسلیقگیهاشان. بعد هی میگویند چرا جوایز بیاعتبار شده و مخاطب تره هم خرد نمیکند برای آنها. چون شما هرسال هی از اعتبار خود خرج کردید و هربار هم به دلیلی ظاهراً موجه.
هر دو جایزهی بخش مجموعه داستان جایزهی احمد محمود به چشمه میرسد، هر دو جایزهی شیراز به نیماژ، هر دو جایزهی جلال در بخش رمان و مجموعهداستان هم به نشر مرکز. غنائم جایزهی هفتاقلیم هم که رویهی متعادلتری دارد و همیشه میخواهد نه سیخ بسوزد نه کباب بین چشمه و نیماژ تقسیم شده. این یک کم نازیباست، اینطور کارهایی. مخاطب هم از ما هشیارتر است. و خب بدا به حال ماهایی که کتابهایمان را پارسال نشرهای بیعرضه و بیخیالی مثل نگاه چاپیدهاند. و امیدوارم جایزهی مهرگان، این آخرین جایزهی ماندهی امسال، لااقل از گزند این بازیها دور بماند و نشود عرصهی سهمخواهی نشرها و در این جایزه و همینطور تمام جوایز سالهای آینده هر کتابی شایسته است انتخاب شود؛ و حتی اگر سلیقه است فقط سلیقهی ادبی دخیل باشد نه هیچ چیز دیگر. https://t.me/dastanirani
مثلاً روشن است که اگر امسال نشر نیماژ به هواخواهی کتابهاش برنمیخواست و فرباد تظلمخواهی سر نمیداد، کتاب خوب داریوش احمدی یا رمان خاص مرحوم کوروش اسدی
هم دیده نمیشد. همانطور که سالهای قبل سَرِ کتابهای نیماژ را زیرِ آب کردند.
خب همهمان میبینیم که متاسفانه جوایز شدهاند جوایز خصوصی نشرها. هر نشر یک جایزه را یا به وجود آورده یا قبضه کرده. و این بیش از هرچیزی توی ذوق میزند. بیشتر از تمام مانیفستهای کج وکولهشان، بیشتر از همهی بدسلیقگیهاشان. بعد هی میگویند چرا جوایز بیاعتبار شده و مخاطب تره هم خرد نمیکند برای آنها. چون شما هرسال هی از اعتبار خود خرج کردید و هربار هم به دلیلی ظاهراً موجه.
هر دو جایزهی بخش مجموعه داستان جایزهی احمد محمود به چشمه میرسد، هر دو جایزهی شیراز به نیماژ، هر دو جایزهی جلال در بخش رمان و مجموعهداستان هم به نشر مرکز. غنائم جایزهی هفتاقلیم هم که رویهی متعادلتری دارد و همیشه میخواهد نه سیخ بسوزد نه کباب بین چشمه و نیماژ تقسیم شده. این یک کم نازیباست، اینطور کارهایی. مخاطب هم از ما هشیارتر است. و خب بدا به حال ماهایی که کتابهایمان را پارسال نشرهای بیعرضه و بیخیالی مثل نگاه چاپیدهاند. و امیدوارم جایزهی مهرگان، این آخرین جایزهی ماندهی امسال، لااقل از گزند این بازیها دور بماند و نشود عرصهی سهمخواهی نشرها و در این جایزه و همینطور تمام جوایز سالهای آینده هر کتابی شایسته است انتخاب شود؛ و حتی اگر سلیقه است فقط سلیقهی ادبی دخیل باشد نه هیچ چیز دیگر. https://t.me/dastanirani