Déjà vu


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


Déjà vu: [deʒa vy] is the feeling that one has lived through the present situation before.
https://t.me/BiChatBot?start=sc-58139-UYbN39k

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций






I seriously need a job.


برام لاک سیاه خریده، میگه لاک سیاه بیشتر بهت میاد، بیشتر به ناخنای جویده شدت میاد، میخواست خوشحالم کنه، بهش نگفتم که زندگی الانم همین رنگیه، و ازش بیزارم و فکر نمیکنم که بتونه بهم بیاد، بغلش کردم و گفتم که دوست دارم دخترِ خوشحال کن این روزام، میخوام یادم بمونه این لاک رو، تو رو، قول میدم بیشتر لاک سیاه بزنم چون تو بهم دادیش.
نمیدونم چندمه ماهه، فقط میدونم شنبه ی اسفندیه که تاریکی آواز میخونه.


من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده‌ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم.

فریدون مشیری.


ناشناسی لابه لای حرفاش گفت:
" مردم اصلا فکر نمیکنن، فقط می زان. "


ناشناسی گفت: ‌
فیلم "انجمن شاعران مرده" رو هم قبلش ببینید!


به هرحال‌.
لطف کنید به بچه هاتون لطف کنید و به دنیا نیاریدشون، فقط در صورتی میتونید این کار ترسناک رو انجام بدید که در مرحله ی اول به خودشناسی کامل رسیده باشید، ثبات داشته باشید، یه چیزایی سرتون شه، امکانات کافی روحیه و مالی داشته باشید، عاشق بودن رو بلد باشید، محبت کردن رو، به تراپیست مراجعه کرده و تمام مشکلاتتون رو حل کرده باشید، با خودتون به صلح برسید، بدونید باید چطوری رفتار کنید، یه کتابخونه ی واقعی تو ذهنتون داشته باشید، آمادگی قبول فرزندتون رو با هر سلیقه ایی، تفکری، گرایشی، عقیده ایی، داشته باشید، حمایت گر باشید، بلد باشید، و دیگه مغزم یاری نمیکنه، هرگونه پیشنهادی داشته باشید، اضافه میشه.




هوشنگ ابتهاج در رشت، ۱۳۹۲.




شب بود و بیابان بود و زمستان بود.




دنیای وارونه، مزه ی بهشت میدهد، هدفِ هیچی نداشتن، مانند همین عکسی که چند دقیقه ی پیش گرفتم و تصمیم نداشتم پست کنم، اما خُب باید یک چیزهایی باشد که پست کنم و نمیدانم چرا از آن عکس هایی که دوستش دارم و گاه و بی گاه گرفته ام پست نمیکنم، و در عوض همچو عکس سر و تهی را پست میکنم، مزه ی بهشت میدهد، مزه ی بهشت میدهد، مزه ی بهشت میدهد.


وراجی های بی انتها، حرف هایِ بیهوده، سکوت کن، بزار بشنوی، بزار حس کنی، وقتی سکوت میکردی چشات حرف میزدن، فقط تو بلد بودی تو سکوتت حرف بزنی، این آدما زیاد حرف میزنن، کم گوش میدن، میشنوی؟ صدا زیاده، خیلی خیلی خیلی زیاد، دلم میخواد فرار کنم، بیا فرار کنیم بریم سکوت، سکوت کنیم، گوش بدیم، سکوتت پر باشه از صدای نفس کشیدنات،‌ بخندی و حس کنم این قشنگ ترین سکوت دنیاست...


بیهوده، بیهوده، بیهوده، بیهوده، بیهوده، بیهوده.




اما يادت الكل است
مرا مى بيند و هر دم زيادت مى كند دردم
و ميانه هاى درد مى پرد
به لبِ بامِ پشت پنجره
و
كبوتر مى شود.


ديروز كلاغى كه معشوقه ى دختر همسايه بود
در چشم هايم نشست
بر بال هايش نوشته بود
مبر زموى سپيدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه اى پير مى شود گاهى.

@deja_v_uu


منتظرم ۱۵۰ شیم و بعد من ذوق کنم. :>

Показано 20 последних публикаций.

156

подписчиков
Статистика канала