دلخوشیها و دلتنگیها..

تو کانال #بامان بحث فسنجونه
گفتم اینجا هم بذارمش، شاید به دردتون خورد

ما تو ولایت معمولا فسنجون و جدا درست می کنیم یعنی بدون گوشت و برای مراسمها مثل مهمونی و عروسی و جشنها، اردک درسته یا گوشت قرمز بصورت تیکه های درشت چلویی درست میشه برای کنار فسنجون.

من اینطوری درست می کنم، گردو رو قبل از آسیاب کردن یه کم تفت میدم هم خامی و تلخیش گرفته میشه و هم خوش طعم و خوشبو تر میشه و زودتر به روغن میفته، پیاز و رنده ریز میکنم و با کمی روغن تفت میدم ولی زیاد سرخ نشه که بسوزه، پیاز که طلایی شد گردوی آسیاب شده رو می ریزم و چند دقیقه پیاز و گردو رو تفت میدم، ادویه نمک و زردچوبه و کمی فلفل سیاه و پودر میخک و پودر دارچین و یه تیکه چوب دارچین میزنم، گردو که خوب تفت خورد آب سرد اضافه می کنم و وقتی آب به جوش اومد شعله رو کمِ کم می کنم تا ریز ریز قل بزنه و جا بیفته، حداقل چهار پنج ساعت زمان پختشه، ولی خب مثل خورشتهای ایرانی هر چی بیشتر بمونه بهتر میپزه و جا میفته، آبش باید تقریبا زیاد باشه که تا پایان پخت کافی باشه، مثل آبِ آبگوشت مثلا..

یکی دو ساعت که پخت، نمکش و چاشنیش و اندازه می کنم، رب انار و شکر اضافه می کنم، دیگه اندازه ترشی و شیرینیش به ذائقه خانواده بستگی داره، آخرهای پخت میشه زعفرون دم کرده اضافه کرد ولی نبود هم ایرادی نداره.

عطر اصلی فسنجون به ادویه میخک و دارچینه
میخک اگه پودر نباشه میشه چند تا دونه اش و بعد از شستن تو یه کم آب خیس کرد و آبش و اضافه کرد، دونه هاش و اضافه نکنید چون زیر دندون میاد، چوب دارچین هم آخر سر از توش درمیارم.
فکر کنم چیزی از قلم نیفتاده باشه..

#آشپزی

ما معمولا تو برنج روغن نمی ریزیم ولی اگه دوست دارید همون اول میشه روغن یا کره به آبش اضافه کنید.
برای سفید شدن رنگ برنج من تو برنج کته چیزی نمیریزم ولی برای آبکش کردن برنج مخصوصا تو مهمونیها تو آب برنج یه مقدار آب نارنج یا آب لیمو اضافه می کنم و رنگ برنج سفید و پنبه ای میشه.
تو کته هم میشه چند قطره آب لیمو یا نارنج اضافه کرد.
جوهر لیمو هم رنگ برنج و سفید می کنه ولی خب به هر حال صنعتیه و ممکنه مضر باشه.

خب این نکته رو بگم..
من خودم این و وقتهایی فهمیدم که یادم میرفت تو برنج نمک بریزم. اول بگم که من چند ساله برنجم و کته ای میپزم و آبکش نمی کنم، چون اونجوری در واقع همه مواد مفید برنج همراه آبش دور ریخته میشه.
برای اینکه برنج کته به هم نچسبه و خورد نشه و قد بکشه اولین نکته اش اینه که آبش و به اندازه بریزید که زیاد نباشه، چون آب زیاد برنج و شل و شفته می کنه و به هم میچسبه، هر نوع برنجی که به شما بدن نهایت بعد دو سه بار پختن قلق مقدار آبش دستتون میاد.
و نکته قد کشیدنش که اتفاقی فهمیدم اینه که بهش نمک نزنید، حداقل یکی دوساعت قبل باید برنج و خیس کنید ولی نمک نزنید، زیرش و که روشن کردید اصلا برنجها رو به هم نزنید تا وقتی که آبش کاملا به جوش بیاد تو این مرحله نمک برنج و اضافه کنید و به هم بزنید تا همه جا پخش بشه، شعله زیرش و کمتر کنید تا وقتی آبش تقریبا کشیده بشه ولی خشک نشه، من تو این مرحله برنجها رو از اطراف ظرف جمع می کنم به وسط و کپه می کنم و حالا درش و میذارم و زیرش و کمِ کم می کنم یا شعله پخش کن میذارم تا وقتی کاملا دم بکشه و بپزه.
نکته اش همون نمک زدن بعد به جوش اومدنه ولی باید کاملا حواستون باشه که یهو نرین سر تلگرام و کلا بی نمک بپزه 😉

#آشپزی


🌸🌿۱۴۰۰/۳/۶

عطر خاک
عطر مهتاب
عطر تازه‌ی امیده..

#شالیزار

یه نکته ای هم امروز موقع پختن برنج یادم اومد که بهتون بگم، برای قد کشیدن برنج
الان برم یه کم‌ به کارهام برسم، یادم باشه میام میگم

ساعت یک مهتا آزمون کتبی ارزشیابی فارسی داشت که امروز از دنده چپ پا شده بود و حوصله نداشت..
برای جمله نویسی می گفت جمله به ذهنم نمیاد بنویسم..
ُسوال آخر هم یه متن کوتاه بود که باید براش سه خط ادامه می نوشتن، که کلا زد زیرش که نمیدونم چی بنویسم..
خلاصه با سلام و صلوات و غرغر و جیغ جیغ 😁 امتحان تموم شد و پرونده فارسی هم بسته شد.
شنبه ارزشیابی کتبی علوم و دوشنبه هم ریاضی دارن.

یکی دو روز پیش باد شدید و باد کولر با هم همدستی کردن و در وردی محکم بسته شد و کلی گچ ریخته بود تو راهرو..
جارو و خاک انداز آوردم جارو کردم و حسابی تمیز شد، روی جاکفشی و هم دستمال کشیدم و مرتب کردم و چند تا کفش دخترها که کوچیک شده گذاشتم تو پلاستیک که ردش کنم.

خلاصه..
بعد از ذوق کردن از دیدن سوغات مشهد، دیدم زنگ در آپارتمان و میزنن..
باز کردم و یکی از همسایه های خانم بود که راجع به خونه بغلیمون که تو ماه رمضان اثاث کشی کردن و رفتن می پرسید، که الان خونه رو اجاره میدن یا نه؟ که گفتم من اطلاع ندارم و بهتره از نماینده ساختمان بپرسن..
بنده خدا یه خانم جا افتاده هم بود، هر چی تعارف کردم نیومد تو و همون دم در یه سری از اینور و اونور صحبت کردیم و بعدش رفت..
می گفت صاحبخونه شون کرایه رو از یک و سیصد کرده پنج میلیون، خب بنده خدا یه کم انصاف داشته باش..
ان شالله خدا براشون خیر بخواد و بزودی خودشون صاحبخونه بشن.

آخه دختر چقدر با محبتی که تو این شرایط این همه وقت و حوصله میذاری و دل دوستانت و شاد می کنی 💖
تازه دنگ و فنگ اداره پست و اینهاش به کنار

فقط نمیدونم چرا من انقدر تنبلی می کنم و محبتت و جبران نمی کنم، یعنی نه که نخوام ها، همش تو فکرش هستم ولی نمیدونم چرا جور نشده برم اون سمتها یا دو سه بار رفتم و بسته بود 🤦🏻‍♀

ولی بگما.. خیالت راحت، دیگه خونه‌ی پُرش حتی شده سر چشم روشنی نازنینت هم شده قلک و به دستت می رسونم فرزندم 😉😁

و بعععله.. بازم اگه گفتین چی بود؟

بعدش اگه گفتین چی شد؟
آیفون زنگ زد، پستچی بود که می گفت نامه دارید، همیشه خدا هم ایشون عجله داره و همش میگه سریع و تند بیایید پایین، طوری که آدم بیخودی استرس میگیره، انگار میخواد در سالن کنکور و ببنده 😁
خلاصه به مهسا گفتم تند و تیز بپر پایین بسته رو بگیر، یا مال خودته یا مال منه