امروز به کلمهی خارجی جالبی برخوردم «کراش/Crush»؛ به دلبر بهدست نیامده اطلاق میشود. به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری، او همانقدر یا خبر ندارد؛ یا دارد و دوستت ندارد. هر چقدر در خیال توست و با او حرف میزنی، همانقدر او بودنت را عین خیالش نیست و هیچ نیازی به حرف زدن با تو ندارد. به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی و دوست داری با تو باشد، او همانقدر دوست دارد با کسی جز تو باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛ لهشدن، خرد شدن و با صدا شکستن. بهنظرم عجیب هر سهتایش درست است؛ خصوصاً آخري!
معانیِ دیگری هم دارد؛ لهشدن، خرد شدن و با صدا شکستن. بهنظرم عجیب هر سهتایش درست است؛ خصوصاً آخري!