Репост из: روز های عاشقی :)
یه روز غروب یکی از روزا میام مینویسم
خونه رو مرتب کردم کیک خیس شکلاتی ک همسر دوست داره درست کردم و بوش پیچیده تو خونه
خودمم تازه نشستم دارم میوه میخورم و تلوزیون نگا میکنم
همسر رفت از سوپری چند تا وسایل بخره برا خونه
ناهار فردامون قرمه سبزیه😍
اون روزا خیلی دور نیست انشالله که خیلی زود میرسه
با اینک فقط یبار رفتم خونه خودمون اما دلم براش تنگ شده و هر روز و هرلحظه تصور میکنم خونمونو و کارای روزمره مو
خونه رو مرتب کردم کیک خیس شکلاتی ک همسر دوست داره درست کردم و بوش پیچیده تو خونه
خودمم تازه نشستم دارم میوه میخورم و تلوزیون نگا میکنم
همسر رفت از سوپری چند تا وسایل بخره برا خونه
ناهار فردامون قرمه سبزیه😍
اون روزا خیلی دور نیست انشالله که خیلی زود میرسه
با اینک فقط یبار رفتم خونه خودمون اما دلم براش تنگ شده و هر روز و هرلحظه تصور میکنم خونمونو و کارای روزمره مو