دکترمحمدطاهر کنعانی:
خدا چیست؟
قیاس خدا وانسان
اقتباس از اندیشه های
دکتر عبدالکریم سروش
گفتمان بشریت وجامعه مغرب زمین درباره ی متافیزیک و ماورای طبیعت بردو گونه است:
زبان آتن
زبان اورشلیم
زبان آتن فیلسوفانه است.حداکثرش تا انتهای طبیعت جولان می دهد و متافیزیک را از دور نشان می دهد.
بقول غزالی مانند مورچه ای که رقص قلم را برروی کاغذ می بیند ولی فقط نوک قلم را می بیند.شاید فقط حرکت قلم را بر صفحه کاغذ می بیند.
دیگر نوک قلم وخود قلم ودست ومغز وانسانی که قلم را به چرخش می آورد نمی بیند.
نگاه فیلسوف نگاهی مورچه وار به خلقت است.
زبان اورشلیم زبان دیانت است.در نگاه دینی پیامبر به کمک رویای رسولانه ووحی وخبرهای غیبی ملکوت وجبروت و الوهیت و موج های دریای بی نهایت وحدانیت و آسمان ها و عرش وثری وسدره المنتهی و فرشتگان وجهنم وبهشت و هزاران حقیقت والای ماورای طبیعی خبر می دهد.
از جمله در مکتب اورشلیم خدا به انسان تشبیه شده است ومی گویند خداوند انسان را بر صورت خودش آفریده است.گاهی گستاخی تا جایی است که انسان را خدا می دانند وخدا را محتاج خودشان می پندارند. قالت الیهود العزیر ابن الله وکالت النصاری المسیح ابن الله
پیرو این فرضیه، تحلیلی انسان وار از کائنات وخلقت دارند.همه چیز خدا را به طبیعت آدمی قیاس می کنند.
آیا خدا مانند انسان است؟ چنین تشبیهی اساس تفکرات غلط راجع به جهان بینی وعدل الهی و قوانین شریعت شده است.
شفقت ومحبت و عشق وفکر وخوردن و خوابیدن واستراحت و سخن گفتن و غرض و مقصد و تخیل و تعقل خصلت های آدمی است.
انسان خصلت های خودش را به خدا تعمیم می دهدیهودیان می گویند خدا شش روز جهان را خلق کرد وروز هفتم استراحت کرد یا به خواب رفت.
ریشه خفتن خدا و استراحت خدا درهمین تمثیل های انسان وار است.
تشبیه خدا وانسان قیاس مع الفارق است
خدا صوت ندارد.پیکر ندارد.دست ندارد .قالت الیهود یدالله مغلوله .کلام ندارد .شفقت ومهر ندارد .خور وخواب ندارد فکر نداردفکر ابزاری برای انسان است نه خدا
خدا غرض و مقصد ندارد چون محدودیت و نقص ندارد که بخواهد به کمال برسد
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
خلقت اصلا غرض وهدفی ندارد
خلقت تجلی است
خلقت عادلانه هم نیست چون استحقاق در عدمیات وجود ندارد
خداوند خالق است ودرخلقت جود و کرم است نه استحقاق
ما نکردیم خلق تا سودی کنیم
بلکه تا بر بندگان جودی کنیم
امرمعدوم که وجود ندارد تا استحقاق داشته باشد.
ما نبودیم وتقاصامان نبود
لطف تو ناگفته ی ما می شنود
وقتی ما نبودیم وبود شدیم دیگر سخن از طلب واستحقاق و سوال از عدل الهی گزافه است.
خداوند با پدیده های جهان مقایسه نمی شود.چون برتر از جهان است.
در جهانی واز جهان بیشی
همچو معنا که در بیان باشد
خداوند از خلقت انسان غرض ومقصدی ندارد.چون هدف و غرض برای نیازمند است.ما چون فقر داریم برای رفع نیازمان هدفی را دنبال می کنیم.خداوند دنبال هدف نیست.خودش هدف است
غزالی می گوید اگر غرض خدا از خلقت انسان عبادت باشد در غرض اش ناکام مانده است.
ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون
مردم که الان به غرض وهدف خدا عمل نمی کنند وعبادت نمی کنند
مگر بگوئیم غایت کمال انسان عبادت است نه هدف خدا
درخصوص فکر و عقل.هم تفکر و تعقل اختصاص به مخلوق دارد.فکر ابزاری برای مخلوق است تا بتواند نیازش را برآورده سازد.
مکتب سوم مکتب اسلام وعرفان ایرانی است که خداوند برتر از همه چیز است.خداوند موصوف نیست.سبحانه وتعالی عمایصفون
تمام مباحث کلامی مربوط به عدل الهی وهدف خدا از خلقت و حوادث طبیعی و خواب بودن خدا و بسته بودن دست خدا همه وهمه ناشی از نگاه انسان وار به خدای متعال است واساس تمام خطاهای بشر در حکمت و فقه و قانون و انسانیات و متافیزیک ناشی از همین نگاه انسان وار اومانیستی به خلقت است.
ای برتر از خیال وقیاس وگمان ووهم
وز هرچه دیده و خوانده و شنیده ایم
دفتر به آخر رسید وتمام شد عمر
ما هنوز در اول وصف تو مانده ایم
https://t.me/joinchat/AAAAAD_hniNRoloybGgd5w