🔎 دکتر گلشنی:
🔸اما با «جان لاک» سیر جدا شدن متافیزیک از علوم آغاز شد، جان لاک هم عصر نیوتن بود و نامه نگاریهایی هم بر سر ایده خود با نیوتن داشت، او معتقد بود از اساس فقط به معرفتی میتوان تکیه کرد که ریشه در حس و تجربه داشته باشد، تفکر لاک شروع «حسگرایی» و «تجربه گرایی» بود که در نهایت هیوم و بعد کانت به تبع این نگاه اصولی، متافیزیک را از علم جدا کردند.
🔹جریان سکولاریسم علم با بنا گذاشته شدن «پوزیتویسم» توسط آگوست کنت هویت جدیدی یافت، تحقیقات مارکس و داروین هم بر این سیر شدت بخشید، مثلا ماخ که یک فیزیکدان اتریشی بود و شاگردان زیادی داشت، یک پوزیتویسم تمام عیار بود، «وبر» از این دوره بود و حتی اعتقاد داشت چون اتم دیده نمیشود، نمیتوان آن را قبول کرد.
🔸 در دهه 1920 پوزیتویستهای منطقی گفتند هر آنچه ریشه در تجربه دارد، معنا ندارد، مثلا وجود خدا معنا ندارد، تفکر فیزیکی هایزنبرگ تاثیر زیادی بر شکلگیری این جریان داشت، هایزنبرگ در مقاله ضمیمه نظریه کوانتوم در 1925 گفت، کمیتهای غیر قابل مشاهده را نباید بیاوریم و به این ترتیب پوزیتویسم منطقی را در فیزیک ادامه داد.
🔹اما در مقابل این جریان، «انیشتین» قرار داشت، البته نگاه انیشتین در آن زمان اثر نکرد و در نیمه اول قرن بیست، تفکر پوزیتویسم حاکم ماند تا این تفکر که علم ریشه در تجربه دارد تثبیت شود و بساط دین از حوزه علوم تا حد زیادی برچیده شود.
🔸دوره جنگهای جهانی تاثیر زیاد و نقش مهمی بر بازگشت دین و غایات دینی به حوزه تحقیقات علمی داشت، راسل که فقط به علوم تجربی اعتقاد دارد و فقط دادههای حسی را قبول دارد، در کتابچه کوچکی که در 1924 منتشر کرد، بعد از اینکه دید چندین میلیون نفر به کمک علم جدید کشته شدند، گفت که اگر علم اینطور پیش برود چیزی نمیماند چون در دست ثروتمندان و قدرتمندان افتاده است.
🔹 انیشتین و راسل بعد از بمباران هیروشیما در 1944 علیه بمب هستهای طوماری نوشته و مخالفت کردند، پوپر در 1934 بر علیه پوزتویسم منطقی تحقیقاتش را منتشر کرد و خلاصه آنکه کم کم سر و صدا بلند شد و گفتند که علم با این «جهان بینی» برای آینده بشریت چیزی نمیگذارد.
🔸«ارنست شوماخر» اقتصاددان بزرگ انگلیسی و نویسنده دو کتاب «کوچک زیباست» و «راهنمای حیرت زدگان» حرفش این است که علم قدیم مبتنی بر حکمت بود، علم جدید دنبال ثروت و قدرت و تسلط بر طبیعت است و بسیار حکیمانه، همانند دانشمندی مسلمان از بازگشت به دین میگوید.
🔹از سوی دیگر تحقیقاتی که تحت تاثیر مواضع دینی اندیشمندان بود نیز رو به افزایش گذاشت و اهم دعواها در نسبت علم و دین بر سر این اصولی است که دانشمندان به کمک آنها تجربه و آزمایشهای خود را جمع بندی میکنند. انیشتین صریحا میگوید که ایمان به فهم طبیعت از ادیان آمده است، برخی فیزیکدانان گفتهاند که نظریه وحدت بخشی نیروها را فیزیکدانان مسلمان توحیدی گرفتهاند.
🔸معنی «علم دینی» کنار گذاشتن تجربه یا نظریه پردازی نیست، اینکه دانشمندان، طبیعت را هدفدار یا بی هدف، ساده یا غیر ساده، زیبا یا نازیبا، در خدمت ثروت و قدرت و موارد دیگر میدانند یا خیر، مسألههایی است که بین علم و دین واسطه میشوند و باعث میشود که ما بگوییم یک پژوهش، «علمی دینی» هست یا نه؛ بنابراین آنها که منکر علم دینی میشوند در علم و قرآن ورودی ندارند.
🏯نشست هم اندیشی علم دینی؛ مشهد مقدس
✅
@news_hamandish✅
@Dr_MGolshani