زمستان سرد و بی رحم مان هم تمام شد
زیبا ؟!
نیامدی که...
هر روز را منتظرت نشستم، این اسفند نحس را میبینی! اگر برف میآمد دلت تنگ میشد. تو بی خبری نمیدانی که چگونه اینجا عزیزت را آزار میدهند. اینجا تاریکی محض ست ستاره های درخشانم در سیاهی آسمان حل شدند، اینجا سلول سلولِ وجود را بی حوصلگی و درد پر کرده و هوای اینجا آلوده ست جانان!
هوای اینجا بوی دلتنگی میدهد
دیگر هیچ چیز قشنگ نیست
رنگ آبی آسمان رنگ غم ست
آواز پرندگان شبیه ناله ست
شکوفه های بهاری تکراری اند
چای خوش طعم نیست
باران و برف هم جز لرزاندنِ تنمان کاری نمیکند
قدم زدن در خیابان انرژی را میگیرد
دریا جز خیس کردن چیزی ندارد
غروب و طلوع خورشید زیبا نیست
ماه هم که قهر کرده پشت ابر ها میگرید
انگار نبودنت با زمستان دست به یکی شد و تمام خوشی هایم را بی مزه کردند و همه چیز خاکستری شد
ولی امان از لبخند تو…زیبایی های جهان را درونش جمع کرده و مثل مریخ زیباست
میترسم دوباره به دیدنت بیایم
اگر غریبه بودیم چه ؟!
@Dreamyegane