صبح که بیدارم کردن که بریم، انقد با بدخلقی پاشدم و آماده شدم که نگم...
از دم خونمون تا اونجاهم که غر زدم و ناله کردمم که هیچی...
ولی اونجا که رسیدم این درختا و این هوا و صدای آب اصن انگار زندهم کرد✨
تاااازه جناب کراش هم تشریف آورده بودن^-^ با سطل آبم خیسش کردم^^
خلاصه که امروز خیلی خوب بود و حالم خیلی خوبه^_____^
از دم خونمون تا اونجاهم که غر زدم و ناله کردمم که هیچی...
ولی اونجا که رسیدم این درختا و این هوا و صدای آب اصن انگار زندهم کرد✨
تاااازه جناب کراش هم تشریف آورده بودن^-^ با سطل آبم خیسش کردم^^
خلاصه که امروز خیلی خوب بود و حالم خیلی خوبه^_____^