@flaskaa
درون اتاقك فشار دو روزنه وجود داشت.و دو چشم زرد از پشت آن ها به بيلي خيره شده بود.يك بلندگو روي ديوار بود.ترالفامادوري ها حنجره نداشتند.از طريق تله پاتي با هم ارتباط برقرار مي كردند. آن ها به وسيله ي يك كامپيوتر و نوعي ارگ الكتريكي كه قدرت توليد هر نوع علائم صوتي زميني ها را داشت،مي توانستند با بيلي حرف بزنند.
بلند گو گفت:"به سفينه خوش آمديد آقاي پيل گريم.سوآلي هست؟"
بيلي لب هايش را ليسيد،كمي فكر كرد و سرانجام پرسيد:"چرا من؟"
-:(فضايي ها گفتند) "اين سوآل بسيار زميني ست،آقاي پيل گريم.چرا شما؟ اگر اين طور باشد،چرا ما؟ بدين ترتيب صلن مي توانيد چرا هرچيز ديگري؟ را نيز مورد پرسش قرار دهيد."
📘 #سلاخ_خانه_شماره_پنج
👤 #كورت_وونه_گات_جونيور
🔁 #علی_اصغر_بهرامی
@flaskaa
درون اتاقك فشار دو روزنه وجود داشت.و دو چشم زرد از پشت آن ها به بيلي خيره شده بود.يك بلندگو روي ديوار بود.ترالفامادوري ها حنجره نداشتند.از طريق تله پاتي با هم ارتباط برقرار مي كردند. آن ها به وسيله ي يك كامپيوتر و نوعي ارگ الكتريكي كه قدرت توليد هر نوع علائم صوتي زميني ها را داشت،مي توانستند با بيلي حرف بزنند.
بلند گو گفت:"به سفينه خوش آمديد آقاي پيل گريم.سوآلي هست؟"
بيلي لب هايش را ليسيد،كمي فكر كرد و سرانجام پرسيد:"چرا من؟"
-:(فضايي ها گفتند) "اين سوآل بسيار زميني ست،آقاي پيل گريم.چرا شما؟ اگر اين طور باشد،چرا ما؟ بدين ترتيب صلن مي توانيد چرا هرچيز ديگري؟ را نيز مورد پرسش قرار دهيد."
📘 #سلاخ_خانه_شماره_پنج
👤 #كورت_وونه_گات_جونيور
🔁 #علی_اصغر_بهرامی
@flaskaa