Репост из: سیاووش
حسین ملاصادقی:
مناظره در ادب پارسی
مناظره در ادب پارسییكی از انواع شعر فارسی از لحاظ محتوا و درونمایه مناظره است. مناظره در لغت:«مباحثه كردن و بحث با یكدیگر درباره حقیقت و ماهیت چیزی, یا با هم سؤال و جواب كردن است.»۱ و به تعبیری دیگر مكالمه و گفتوگویی است دو طرفی (Dialogue) كه هر طرف با استدلال و ارائه براهین, سعی می كند كه برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات برساند. از لحاظ علم منطق, مناظره:«توجه متخاصمین است در اثبات نظر خود, در مورد حكمی و نسبتی از نسبتها برای آشكار كردن حق و صواب».
كاربرد شیوه مناظره یا سؤال و جواب در ادبیات فارسی سابقهای طولانی دارد. اولین نمونه از این سبك را در ادبیات قبل از اسلام و در آثار بازمانده از زبان پهلوی, می توان دید. درخت آسوری (آسوریك) منظومه مفاخره آمیزی است میان بز و نخل كه به زبان پارتی یا پهلوی اشكانی سروده شده, ولی اكنون به خط پهلوی در دست است. احتمالاً ایرانیان این نوع ادبی را كه دارای خصوصیات ادبیات شفاهی است, در ادوار قدیم از بینالنهرین اقتباس كردهاند. نمونههایی از آن در متون سومری اكدی دیده میشود. درخت آسوری با توصیف كوتاهی از یك درخت, بیآنكه صراحتاً از آن نام برده شود, به شكل معما یا چیستان, از زبان شاعر آغاز میشود(بند۱) و با این توصیف شنونده یا خواننده پی میبرد كه منظور نخل است. آن گاه نخل خود فوائد خویش را برای بز برمیشمارد(بند۱ تا ۲۰) مانند فوائدی كه میوه آن در بردارد با ابزارهایی كه از چوب و برگ و الیاف آن ساخته میشود. در بخش بعدی(بند۲۱ تا ۵۳) بز با او به معارضه برمیخیزد و او را تحقیر و استهزاء می كند و فوائد خود را مانند خوراكهایی كه از شیر او درست میكنند یا كاربردی كه شیر او در مراسم دینی زرتشتی دارد و نیز ابزاهایی كه از اندامهای او مانند پوست و پشم و روده و غیره میسازند. برمیشمارد. سرانجام به زغم شاعر (بند۵۴) بز پیروز میشود. بنا به نوشته محمود روحالامینی این منظومه از شاعری ناشناخته و شامل ۱۲۱ بیت است و به عنوان سرودهای فولكور از روزگار كهن در میان عامه مردم رواج داشته است.
اما مبتكر فن مناظره در شعر فارسی دری, ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی سراینده گرشاسب نامه است. مناظرات پنجگانه اسدی كه عبارتاند از :«عرب و عجم»؛ «آسمان و زمین»؛«نیزه و كمان»؛ «شب و روز»؛ و «مغ و مسلمان», در قالب قصیده به رشته نظم درآمده و شاعر در هر كدام گفتوگویی را «بین دو طرف تخیل كرده و دلایل هر یك را بر ترجیح خود نسبت به دیگری آورده و سرانجام یكی را مجیب و دیگری را مجاب ساخته و آن گاه به مدح ممدوح وارد شده است. البته تازگی كار اسدی در این قصاید, باعث باقی ماندن آنها شده است وگرنه این شاعر در قضیده سرایی ید طولانی ندارد.»
به عنوان نمونه, مناظره مغ و مسلمان گفتوگویی است میان شاعر و روحانی زرتشتی پیرامون تفوق قبله اسلام بر قبله زرتشت (آتش) و سرانجام به ابطال عقیده مغ خاتمه مییابد, ابیاتی از این مناظره ذكر می شود:
زجمع فلسفیان با مغی بدم پیكار
نگر كه ماند ز پیكار در سخن بیكار
و را به قبله زرتشت بود یكسره میل
مـرا بـه قبــله فــرخ محمـــد مختـــار
نخست شرط بكردیم كان كه حجت او
بـود قـویتـر, بر دیــن او دهیــم اقـــرار
مــغ آنگــهی گفــت ز قبــله تــو قبــله مــن
به است كز زمی آتش آرد به فضل به بسیار
به تف آتش بر خیزد ابر و جنبد باد
زمی قوتش آرد بر و درختان بار
...جواب دادم و گفتم تو فضل ز من
شنو یكایك و بر حُجَتم خرد بگمار
زمین چه باشد اگر زیر آتش است كه او
فروتن است و فروتن بدان نباشد عار
گذار مؤمن و كافر به حشر جمله بر اوست
هم او در آخر در دوزخ است با كفار.....۷بعد از اسدی طوسی, شاعری كه نوع مناظره را بیش از دیگران در آثار خود آورده است, نظامی گنجوی شاعر مشهور قرن ششم هجری است. وی در مثنوی «شرفنامه» مناظرهای میان نقاشان چینی و رومی در حضور خاقان چین و اسكندر ترتیب داده است كه ابیاتی از آن در زیر آورده میشود: روزی از روزهای نوبهار خاقان چین مهمان اسكندر بود. در آن مجلس سراسر خرمی و ناز و نوش صحبت از این بود كه زیركترین كیستند از جهان:
یكی گفت نیرنگ و افسونگری
ز هندوستان خیزد اَر بنگری
یكی گفت بر مردم شور بخت
ز بابل رسد جادوئیهای سخت
یكی گفت كاید گه اتفاق
سرود از خراسان و رود از عراق
یكی گفت نقاشی از اهل روم
پسندیده شد در همه مرز و بوم
ز رومی و چینی در این داوری
خلافی برآمد به فخر آوری
نمودند هر یك به گفتار خویش
نموداری از نقش پرگار خویش...
همچنین گفتوگویی بین خسرو و شیرین در منظومه خسرو شیرین نظامی نوعی مناظره است. از این به بعد مناظره غالباً با كلمه (گفتم گفتی) شروع می شود كه نوعی سؤال و جواب است و در واقع نوعی جدل یا احتجاج و مفاخره است.
مناظره در ادب پارسی
مناظره در ادب پارسییكی از انواع شعر فارسی از لحاظ محتوا و درونمایه مناظره است. مناظره در لغت:«مباحثه كردن و بحث با یكدیگر درباره حقیقت و ماهیت چیزی, یا با هم سؤال و جواب كردن است.»۱ و به تعبیری دیگر مكالمه و گفتوگویی است دو طرفی (Dialogue) كه هر طرف با استدلال و ارائه براهین, سعی می كند كه برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات برساند. از لحاظ علم منطق, مناظره:«توجه متخاصمین است در اثبات نظر خود, در مورد حكمی و نسبتی از نسبتها برای آشكار كردن حق و صواب».
كاربرد شیوه مناظره یا سؤال و جواب در ادبیات فارسی سابقهای طولانی دارد. اولین نمونه از این سبك را در ادبیات قبل از اسلام و در آثار بازمانده از زبان پهلوی, می توان دید. درخت آسوری (آسوریك) منظومه مفاخره آمیزی است میان بز و نخل كه به زبان پارتی یا پهلوی اشكانی سروده شده, ولی اكنون به خط پهلوی در دست است. احتمالاً ایرانیان این نوع ادبی را كه دارای خصوصیات ادبیات شفاهی است, در ادوار قدیم از بینالنهرین اقتباس كردهاند. نمونههایی از آن در متون سومری اكدی دیده میشود. درخت آسوری با توصیف كوتاهی از یك درخت, بیآنكه صراحتاً از آن نام برده شود, به شكل معما یا چیستان, از زبان شاعر آغاز میشود(بند۱) و با این توصیف شنونده یا خواننده پی میبرد كه منظور نخل است. آن گاه نخل خود فوائد خویش را برای بز برمیشمارد(بند۱ تا ۲۰) مانند فوائدی كه میوه آن در بردارد با ابزارهایی كه از چوب و برگ و الیاف آن ساخته میشود. در بخش بعدی(بند۲۱ تا ۵۳) بز با او به معارضه برمیخیزد و او را تحقیر و استهزاء می كند و فوائد خود را مانند خوراكهایی كه از شیر او درست میكنند یا كاربردی كه شیر او در مراسم دینی زرتشتی دارد و نیز ابزاهایی كه از اندامهای او مانند پوست و پشم و روده و غیره میسازند. برمیشمارد. سرانجام به زغم شاعر (بند۵۴) بز پیروز میشود. بنا به نوشته محمود روحالامینی این منظومه از شاعری ناشناخته و شامل ۱۲۱ بیت است و به عنوان سرودهای فولكور از روزگار كهن در میان عامه مردم رواج داشته است.
اما مبتكر فن مناظره در شعر فارسی دری, ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی سراینده گرشاسب نامه است. مناظرات پنجگانه اسدی كه عبارتاند از :«عرب و عجم»؛ «آسمان و زمین»؛«نیزه و كمان»؛ «شب و روز»؛ و «مغ و مسلمان», در قالب قصیده به رشته نظم درآمده و شاعر در هر كدام گفتوگویی را «بین دو طرف تخیل كرده و دلایل هر یك را بر ترجیح خود نسبت به دیگری آورده و سرانجام یكی را مجیب و دیگری را مجاب ساخته و آن گاه به مدح ممدوح وارد شده است. البته تازگی كار اسدی در این قصاید, باعث باقی ماندن آنها شده است وگرنه این شاعر در قضیده سرایی ید طولانی ندارد.»
به عنوان نمونه, مناظره مغ و مسلمان گفتوگویی است میان شاعر و روحانی زرتشتی پیرامون تفوق قبله اسلام بر قبله زرتشت (آتش) و سرانجام به ابطال عقیده مغ خاتمه مییابد, ابیاتی از این مناظره ذكر می شود:
زجمع فلسفیان با مغی بدم پیكار
نگر كه ماند ز پیكار در سخن بیكار
و را به قبله زرتشت بود یكسره میل
مـرا بـه قبــله فــرخ محمـــد مختـــار
نخست شرط بكردیم كان كه حجت او
بـود قـویتـر, بر دیــن او دهیــم اقـــرار
مــغ آنگــهی گفــت ز قبــله تــو قبــله مــن
به است كز زمی آتش آرد به فضل به بسیار
به تف آتش بر خیزد ابر و جنبد باد
زمی قوتش آرد بر و درختان بار
...جواب دادم و گفتم تو فضل ز من
شنو یكایك و بر حُجَتم خرد بگمار
زمین چه باشد اگر زیر آتش است كه او
فروتن است و فروتن بدان نباشد عار
گذار مؤمن و كافر به حشر جمله بر اوست
هم او در آخر در دوزخ است با كفار.....۷بعد از اسدی طوسی, شاعری كه نوع مناظره را بیش از دیگران در آثار خود آورده است, نظامی گنجوی شاعر مشهور قرن ششم هجری است. وی در مثنوی «شرفنامه» مناظرهای میان نقاشان چینی و رومی در حضور خاقان چین و اسكندر ترتیب داده است كه ابیاتی از آن در زیر آورده میشود: روزی از روزهای نوبهار خاقان چین مهمان اسكندر بود. در آن مجلس سراسر خرمی و ناز و نوش صحبت از این بود كه زیركترین كیستند از جهان:
یكی گفت نیرنگ و افسونگری
ز هندوستان خیزد اَر بنگری
یكی گفت بر مردم شور بخت
ز بابل رسد جادوئیهای سخت
یكی گفت كاید گه اتفاق
سرود از خراسان و رود از عراق
یكی گفت نقاشی از اهل روم
پسندیده شد در همه مرز و بوم
ز رومی و چینی در این داوری
خلافی برآمد به فخر آوری
نمودند هر یك به گفتار خویش
نموداری از نقش پرگار خویش...
همچنین گفتوگویی بین خسرو و شیرین در منظومه خسرو شیرین نظامی نوعی مناظره است. از این به بعد مناظره غالباً با كلمه (گفتم گفتی) شروع می شود كه نوعی سؤال و جواب است و در واقع نوعی جدل یا احتجاج و مفاخره است.