”سبز“


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


🪴
بفرمایید:
https://t.me/harfmybot?start=1090278999

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Now i feel insecure💀


مرسی😭💗


The neighborhood😭




یک تیر و دو نشون🙏


Репост из: As Erwin was
این پیم رو فوروارد‌ کنید و یه عکس/ویدیو از خودتون رو پایینش بذارید تا با توجه به وایبتون یه آهنگ بهتون بدم و در آخر دو به دو با هم شیپتون کنم و به یه کاپلِ سریالی تشبیهتون کنم.

-ظرفیت تا وقتی خط بخوره.
-ایگنور نکنید.
-چند تا خوشگل هم بیان اینجا🩶


جذاب✨


کثیفی اتاق تنها به علت خطای دید هستش. 🙏


Репост из: 𝚂𝚒𝚗𝚌𝚎 𝚝𝚑𝚎𝚗
Challenge!

فورکنید عکس از (ترقوه/گردن/دست و....) بزارید تا من :
_بین Crush/Partner/Ex انتخاب کنم.
_چند درصد احتمال داره ببوسمتون یا گازتون بگیرم.
_پارتنرتون تو چه مکانی برای اولین بار میبوستتون.
_با توجه به وایبتون بهتون یه لیریک از آهنگام بدم.

اگر نگران اینید که عکستون سیو بشه میبندمش که نه بشه سیو کرد نه فور!
Limit: تا وقتی خط بزنم....بشیم 130

ممبرا خودم و چنلای پرایوت اینجا بفرستن


یک بار دیگه هم گفت قدت چنده؟
گفتم 172
گفت متر یا میلیمتر(به شوخی)
گفتم میلیمتر(جدی)


گفت کیا تو قرن 21 بدنیا اومدن گفتم من
گفت چه سالی گفتم 204🥸


وای باید برای سوتی هام کتاب بنویسم الان دارن یکی یکی یادم میان😭


جلسه اول استادمون گفت موهای آرشه از پشم چه حیوونیه من از بین چهار گزینه گفتم shark🥸
ممنونم بعدِ شیش جلسه هنوز منو مسخره میکنی


علی آقا خیلی بیشعوری عزیزم




و چهرهٔ شگفت
با آن خطوط نازک دنباله‌دار سست
که باد، طرح جاریشان را
لحظه به لحظه محو و دگرگون می‌کرد
و گیسوان نرم و درازش
که جنبش نهانی شب می‌ربودشان
و بر تمام پهنهٔ شب می‌گشودشان
همچون گیاههای ته دریا
در آنسوی دریچه روان بود
و داد زد
باور کنید
من زنده نیستم

- فروغ فرخزاد


رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم...

بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!


با تو گفتم: «حذر از عشق! ندانم
سفر از پیش تو، هرگز نتوانم،
نتوانم!»


بی تو، مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید:

یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستم.

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.

-فریدون مشیری-



Показано 20 последних публикаций.

26

подписчиков
Статистика канала