درسایه ی نظاره گری همه چیزرابرای همیشه خواهیم فهمید. همه ی آن چه موجب به وجودآمدن تجربه ی شهودی هنرمی شود،یامفهومی راکه هنرمندنزد خودتبدیل به تجربه ی شهودی می کند، که امری ست کاملأشخصی ودرونی؛ همه ی این هاراخواهیم فهمید.مفهوم تجربه ی شهودی هنر،فقط ازطریق نظاره امکان بروزدارد.اگربراساس نظاره بنیان گذارده نشود،تجربه ی شهودی هنری ازنمادتهی می شود؛ یعنی امکان توضیح آن باعقل معاش امکان پذیراست. آن وقت تجربه ی شهودی هنرنیست.یعنی دیگرمنعکس کننده ی جهان وانسانیت نیست. تجربه ی شهودی هنربایدبازتاب جست وجوی هنر مندنگون بخت یامشکلات انسانی اش،یا آرزوهاونیازهای اوباشد.بایدبازتابی از جهان باشدنه دنیای هنرمند. بایدراه بشریت رانشان دهد. احساس ساده ی ارتباط باروح؛ روحی که درهمین حوالی ست،کمی بالاترازما،اماهمین جا،درمقابل ما،دراثرهنری زندگی می کندتاآن راهو شمندانه وبه حدکفایت ارج نهد.واین نشان حقیقی نبوغ است. (آندره تارکوفسکی وراهش/ گردآوری وترجمه مهران سپهران/ انتشارات چشمه/ ص ۱۵۳)@habibbawisajed59🎥🎬📕