🔶گزارشی از آزار جنسی در عراق
🔸دوراهی شلیک و سکوت
✍ملیکا رضایی
اول: جامعه ما را باور نمیکند و سکوت بهتر از رسوایی است.
"عبیر" مدام تلاش میکند تا لبخندی تصنعی بر لب بنشاند، اما علائم تنش و اضطراب در برخورد او مشهود است. او ۲۶ سال سن دارد و چندی قبل تایید کرده که مورد آزار قرار گرفتهاست. عبیر داستان خود را با صدایی مبهم و لرزان برای ما روایت کرد: «من کارمند یکی از وزارتخانهها بودم و توسط وزیر، مورد آزار جنسی قرار گرفتهام. او بیش از یکبار از من خواست به دفترش بروم و به من پیشنهاد پول و جواهرات داد و هنگامی که رد کردم تلاش کرد تا در فضای شغلیام مرا تحت فشار بگذارد. او دیگر به من مرخصی نمیداد و مرا به صورت مداوم تنبیه میکرد و بهانه میآورد که دیر میرسی یا میلی به کار نداری. هرچند من بیشترین تلاش خود را کردم که در این موارد بهانهای دست او ندهم. من جلوی دوستانم یک احمق تلقی میشدم چرا که مدام مورد تهدید و توبیخ قرار میگرفتم. پس از مدتی درخواست دادم که به وزارتخانهی دیگری منتقل شوم ولی با درخواست من مخالفت شد و سرانجام پس از یکسال از شغل خود استعفا داده و آن را ترک کردم». حس تلخِ طرد و تبعیض و سکوت اجباری وجود عبیر را فرا گرفتهاست. او حرفهای خود را اینگونه به پایان رساند: «جامعه ما را باور نمیکند و سکوت بهتر از رسوایی است».
ادامه در:
https://harasswatch.com/news/1094/
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔸دوراهی شلیک و سکوت
✍ملیکا رضایی
اول: جامعه ما را باور نمیکند و سکوت بهتر از رسوایی است.
"عبیر" مدام تلاش میکند تا لبخندی تصنعی بر لب بنشاند، اما علائم تنش و اضطراب در برخورد او مشهود است. او ۲۶ سال سن دارد و چندی قبل تایید کرده که مورد آزار قرار گرفتهاست. عبیر داستان خود را با صدایی مبهم و لرزان برای ما روایت کرد: «من کارمند یکی از وزارتخانهها بودم و توسط وزیر، مورد آزار جنسی قرار گرفتهام. او بیش از یکبار از من خواست به دفترش بروم و به من پیشنهاد پول و جواهرات داد و هنگامی که رد کردم تلاش کرد تا در فضای شغلیام مرا تحت فشار بگذارد. او دیگر به من مرخصی نمیداد و مرا به صورت مداوم تنبیه میکرد و بهانه میآورد که دیر میرسی یا میلی به کار نداری. هرچند من بیشترین تلاش خود را کردم که در این موارد بهانهای دست او ندهم. من جلوی دوستانم یک احمق تلقی میشدم چرا که مدام مورد تهدید و توبیخ قرار میگرفتم. پس از مدتی درخواست دادم که به وزارتخانهی دیگری منتقل شوم ولی با درخواست من مخالفت شد و سرانجام پس از یکسال از شغل خود استعفا داده و آن را ترک کردم». حس تلخِ طرد و تبعیض و سکوت اجباری وجود عبیر را فرا گرفتهاست. او حرفهای خود را اینگونه به پایان رساند: «جامعه ما را باور نمیکند و سکوت بهتر از رسوایی است».
ادامه در:
https://harasswatch.com/news/1094/
#دیدبان_آزار
@harasswatch