خدایا ، اول خودِ ما را سوار بر کشتی نجاتی کن که حضرت نوح علیه السلام بر دریای روز طوفان ساخت، و سپس خانواده و همسایه ها و خویشاوندان و همشهریان و هم وطنان و سپس تمام جهان را با پیام بزرگ قرآن خود آشنا کن و خلق خدا در جای جای این کره خاکی که روزی شکافته میشود و رازهایش را برون میریزد هدایت نما، ما محتاجان به تو کورسوی امیدی جز تو نداریم و امید بستن جز به تو اشتباه مکرر بشریت در طول تاریخ است، ما را به اشتباهات گذشتگان مبتلا مساز و از زمره صالحان و دوستان عزیز خود قرار ده، یا عزیز، یا رحیم، یا قدیر، یا سمیع، یا بصیر، یا هادی یا الله ذوالجلال موانع نور را در هم بشکن، موانع وصال به خودت را در هم بشکن و حجت تابناک خود بر قلبهای سیاه مان بتابان، غارها تاریکند ، ما تنها شده ایم.تنهاتر از همیشه، آفتاب هدایت بتابان آرام آرام، تا بنوازد قلب دردمند ما ..یا الله درد دلها بسیار است، بگذار بقیه مناجاتم را در خلوت ادامه دهم و قلم شکسته ام را زمین بگذارم، خواستم بگویم زمین مال تو است، خالق و مالک تویی، معصیت خلقت را کمتر کن، معصیت خلقت را بیامرز، همه را هدایت کن، حتی بی باوران را، حتی ظالمان را، حتی زناکاران ، حتی مشروب خواران، حتی خیانت کاران را، جاری و ساری کن نور را در بزرگراه های تاریک، در ورزشگاه های شلوغ، در خیابان های پر گناه، زیاد حرف زده ام؟ میدانم که تو از شنیدن خسته نمیشوی ، افسوس که من از خواندن تو خسته وگاه ملول میشوم، دلمان را به بودن خودت و به پرستش خودت شاد کن، یا الله..رفتگان مان..رفتگان مان را بیامرز..یا الله بازماندگان مان..توفیق شفای عاجل و صبر جمیل عنایت ده..ببخش که عاجزم،قدرتی بخش از بر شکستن سکوت، دادخواهی برای تو، گام در راه تو..حرف در راه تو..عمل برای تو..زندگی برای تو..مرگ برای تو..
اللهم آمین
مناجات ا.ع
صبح پاییز، آبان ۱۴۰۱ هجری شمسی
اللهم آمین
مناجات ا.ع
صبح پاییز، آبان ۱۴۰۱ هجری شمسی