هوردُخت


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


نور را در پستوی خانه نهان باید کرد...
•شاملو
من؟
کیمیا🍊
اینجا؟
می‌نویسم.🍃
هوردُخت؟
دختر خورشید🌻
ناشناس:
📬https://t.me/BChatBot?start=sc-321548-QtcRDD7

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


ای بابا :)
چقدر اینو دوست داشتید😌


Репост из: °حرف های من°
یجایی توی انیمیشن Frozen، اولاف میگه:"بعضی از آدما ارزش ذوب شدن دارن." و ذوب شدن برای اولاف یعنی پایان زندگی.
میخوام بگم برای آدمای اطرافتون طوری باشید که ارزش ذوب شدنو داشته باشید⛄️


Репост из: gandom🌾💛
‏فروغ یه‌جا توی نامه‌هاش به گلستان میگه قربانِ بودنت بروم ... 🌿


حالا خودشون می‌دوننا ولی من اگه می‌خواستم بچمو بکشم، حداقل یه کاری می‌کردم مرگ مغزی شه بتونم اعضاشو اهدا کنم.


Репост из: Ahmadjon
عید من اون روزیه که بتونم شب قبلش آلارم ساعت هفت صبح رو غیر فعال کنم و بدون استرس خواب موندن فردا بگیرم بخوابم:/


Репост из: ''ژآکآو''
‏بغل دستی دوران راهنماییم حامله‌ست. منم نشستم باب اسفنجی میبینم


قبلا به‌جای واژه "سمّی" از چی استفاده می‌کردیم؟


برنامه‌های دوستام واسه بعد کنکور مهمونی و آرایشگاهه، برنامه من خواب و دکتر.
زیبا نیست؟


مهران مدیری باید یه سریال درست کنه، همش پشت‌صحنه باشه :))))


گَز هم از اون مواردیه که میشه مخمو باهاش زد!




یه چیزی مثل خرد کردن رو تخته گوشت تو ذهنمه :)


درکی از مثله کردن ندارم.
یعنی مثلا چند تیکه، مثله حساب میشه؟


من یه اخلاقی دارم نمی‌دونم خوبه یا بد، اصلا دوست ندارم خوندن یه کتاب باعث بشه از شکل اولش دربیاد یا خراب بشه، سر همین موضوع خودم خوندنی خیلی مراقبم، وقتی‌ام قرار باشه به کسی قرض بدم موهام از استرس سفید میشه.
اینارم باز نمی‌کنم هنوز تا موقعی که قرار باشه بخونم :)


خوش آمدید :)😍😌


از این حجم اسیدمعده قشنگ می‌تونم درآمدزایی کنم.


بذارید سوم بابک خرمدین بگذره بعد جوک بسازین واسش :))))))


اون خانومه که داشت سنجاق میداد کارت ورود به جلسه‌مونو به مقنعه‌مون بچسبونیم، دید دستام میلرزه نمی‌تونم بردارم گفت : وایییی چقدر استرس دارییین، آروم باشیین باباا.
خب تو بیا ببینم تو سگ‌لرز سرما با دستکش چجوری از یه قوطی ۲ در ۲ یه‌دونه سنجاق برمیداری، وقتی پشت سرت پره آدمه😒


با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام
باز به دنبالِ پریشانی‌ام

طاقتِ فرسودگی‌ام هیچ نیست
در پیِ ویران شدنِ آنی‌ام

آمده‌ام بلکه نگاهم کنی
عاشقِ آن لحظه‌ی طوفانی‌ام

دل خوشِ گرمای کسی نیستم
آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام

آمده‌ام با عطشِ سال‌ها
تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام

ماهیِ برگشته زِ دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی‌ام

خوب ترین حادثه می دانم‌ات
خوب ترین حادثه می دانی‌ام؟

حرف بزن ابرِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی‌ام

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست
تشنه‌ی یک صحبتِ طولانی‌ام

ها...به کجا می کِشی‌ام خوبِ من؟
ها...نکشانی به پشیمانی‌ام!
#محمدعلی_بهمنی 🌱



Показано 20 последних публикаций.

89

подписчиков
Статистика канала