بهطور عجیبی اینطوری بودم که "واقعاً امروز حوصله زندگیکردن دارم."
ولی بیشترش رو انگار تلف کردم و شب که شد تموم ناراحتیهای بیهوده به سراغم اومد. تصمیم گرفتم تو اتاقم تنها بشینم و ریسهام رو روشن کنم، کتاب شعر اخوان ثالث رو که تازه خریده بودم باز کنم و شروع کنم به خوندنش. نمیتونم توصیف کنم که از بین شاعرای معاصر چقدر دوستش دارم. واقعاً دلنشینه! هم شعرهای نوش و هم کلاسیکش.
شاید چندتاش رو بذارم همینجا بمونه:]
خلاصه اینکه سعی کردم با همین کار حالمو بهتر نگهدارم.
ولی بیشترش رو انگار تلف کردم و شب که شد تموم ناراحتیهای بیهوده به سراغم اومد. تصمیم گرفتم تو اتاقم تنها بشینم و ریسهام رو روشن کنم، کتاب شعر اخوان ثالث رو که تازه خریده بودم باز کنم و شروع کنم به خوندنش. نمیتونم توصیف کنم که از بین شاعرای معاصر چقدر دوستش دارم. واقعاً دلنشینه! هم شعرهای نوش و هم کلاسیکش.
شاید چندتاش رو بذارم همینجا بمونه:]
خلاصه اینکه سعی کردم با همین کار حالمو بهتر نگهدارم.