#Yasii👼🏻✨|یاسی
~پارت #پانزدهم
𝘿𝙞𝙮𝙖𝙣𝙖
با صدای زنگ گوشیم از خواب پاشدم...
چشامو با دستام مالیدم و گرمای خورشیدو روی صورتم حس کردم.
سرمو بلند کردم ، نشستم رو تخت و گوشیمو برداشتم
نیکا بود که داشت زنگ میزد. آیکون سبزو کشیدم و جواب دادم...
مکالمه دیانا و نیکا: (دیانا:+ نیکا:-)
+بنال
-صب توعم بخیر جغد😐البته ظهره الان...
+اگه گذاشتی ی روز ارامش داشته باشممم!چیشدهه حالاا؟!
-ایگه گیزیشتی یی ریز ایریمش دیشته بیشیم🦖دلتم بخواد با صدای بهشتیِ من از خواب پاشی😌
+ببین نیکا عصاب ندارم بخدا قطع میکنم بلاکتم میکنماا
-خب حالا نخورمون عهه خواستم بگم فردا تولد ارسلانه میخوایم سوپرایزش کنیم...
.
وای اگه نیکا بفهمه ذوق کردم بخاطرش، داستان میبافه بدبخ میشم...
+خب؟
-همین!؟خب!؟
+اره خب!میخوای چی بگم؟!
-بی وجدان طرف تولدشه هااا
+حالااا کسی ندونه فک میکنه پسره شاهه!برنامتون چیه؟
-فردا صب یکم زودتر پاشو بیا جایی که لوکیشن میدم تا بقیه هم جمع بشن تزیینات کنیم بعدشم که ارسلان میرسه
+عوووهاااا!کاش واسه منم اینهمه تدارک میدیدین!
-خب حالا حسود خانوم...
+ببینم چی میشه...راستی کادوعم باید بگیریم؟😒
-پ نه پ همو نگا کنیم!
+هوووففف اوکی پ باید برم بیرون ببینم چی هس بخرم واسه این مارمولکتون
-فردا میبینمت
+اوکیه...دیگه عم نبینم صُبا زنگ بزنی!
-بیشین بینیم باووو بای😂
+بای😂😂
وای حالا چی بگیرم خوشش بیاددد؟! اخه من از کجا باید بدونم چی دوس داره؟!...
.
.
.
•بنظرتون دیانا واسه ارسلان چی میگیره؟!🥹💜
•تولدشههه🥳✨
ادامه دارد...✨
~پارت #پانزدهم
𝘿𝙞𝙮𝙖𝙣𝙖
با صدای زنگ گوشیم از خواب پاشدم...
چشامو با دستام مالیدم و گرمای خورشیدو روی صورتم حس کردم.
سرمو بلند کردم ، نشستم رو تخت و گوشیمو برداشتم
نیکا بود که داشت زنگ میزد. آیکون سبزو کشیدم و جواب دادم...
مکالمه دیانا و نیکا: (دیانا:+ نیکا:-)
+بنال
-صب توعم بخیر جغد😐البته ظهره الان...
+اگه گذاشتی ی روز ارامش داشته باشممم!چیشدهه حالاا؟!
-ایگه گیزیشتی یی ریز ایریمش دیشته بیشیم🦖دلتم بخواد با صدای بهشتیِ من از خواب پاشی😌
+ببین نیکا عصاب ندارم بخدا قطع میکنم بلاکتم میکنماا
-خب حالا نخورمون عهه خواستم بگم فردا تولد ارسلانه میخوایم سوپرایزش کنیم...
.
وای اگه نیکا بفهمه ذوق کردم بخاطرش، داستان میبافه بدبخ میشم...
+خب؟
-همین!؟خب!؟
+اره خب!میخوای چی بگم؟!
-بی وجدان طرف تولدشه هااا
+حالااا کسی ندونه فک میکنه پسره شاهه!برنامتون چیه؟
-فردا صب یکم زودتر پاشو بیا جایی که لوکیشن میدم تا بقیه هم جمع بشن تزیینات کنیم بعدشم که ارسلان میرسه
+عوووهاااا!کاش واسه منم اینهمه تدارک میدیدین!
-خب حالا حسود خانوم...
+ببینم چی میشه...راستی کادوعم باید بگیریم؟😒
-پ نه پ همو نگا کنیم!
+هوووففف اوکی پ باید برم بیرون ببینم چی هس بخرم واسه این مارمولکتون
-فردا میبینمت
+اوکیه...دیگه عم نبینم صُبا زنگ بزنی!
-بیشین بینیم باووو بای😂
+بای😂😂
وای حالا چی بگیرم خوشش بیاددد؟! اخه من از کجا باید بدونم چی دوس داره؟!...
.
.
.
•بنظرتون دیانا واسه ارسلان چی میگیره؟!🥹💜
•تولدشههه🥳✨
ادامه دارد...✨