یک داستان کوتاه و خیلی آموزنده...
یکبار بخوانید و شیر کنید.....
پدری که صفاکار شهرداری است به دخترش میگه: به کسی نگو که پدرت صفاکار شهرداری است. چون ترا مسخره میکنند و من بیشتر حقیر میشوم.'
دختر عکسی از پدرش در فضای مجازی منتشر کرده و نوشت...
" پدر من صفاکار در شهرداری است و او غرور من است. من پدرم را بسیار دوست دارم. او نباشد بهداشت نیست. او نباشد امکان زندگی شهری نیست. دست های او بهشتی هست. من به خود می بالم که او یک اختلاسگر نیکتایی پوش نیست.
بجای پول رشوت از آبله کف دست به خانه نان میآورد. مال مردم را نمی خورد و روزیش حلال و پر برکت است.
در کار خود ریا و تظاهر نمیکند. و او بی آزار ترین مرد است و کسی در کنارش احساس نا امنی نمی کند.
نه امضایش خانه ای را خراب میکند. و نه روابطش بیت المال را خالی میکند. هرچند حقوقش ناچیز است ولی چون در رزقش عشق هست او را با معاشات داری عوض نمی کنیم.
دستانش به کثافات آلوده میشود. اما خون کسی آلوده نیست.
کلبه فقیرانه اش را برای هزار دفتر لوکس ایرکندیشن دار خائین ترجیح میدهیم. کراچی یک تیره اش با هزار لندکروزر های که از خون ملت خریداری شده. شرف دارد.'
اکثرا" یک وقت غذا برایش میسر نیست اما گردنش در اصراف غذای رستورانت های لوکس بسته نیست.
پدرم ترسی از حسابی بعد از مرگ ندارد و میداند که به بیت المال خیانت نکرده .
او یک افتخار است... در خانه ما ، در شهر ما ، و در نزد ما..
بلی او یک مهندس پاکیزگی و سلامت است.
بر تو می بالم پدر ❤
تو بهترینی بلی بر تو افتخار دارم 😊❤
یکبار بخوانید و شیر کنید.....
پدری که صفاکار شهرداری است به دخترش میگه: به کسی نگو که پدرت صفاکار شهرداری است. چون ترا مسخره میکنند و من بیشتر حقیر میشوم.'
دختر عکسی از پدرش در فضای مجازی منتشر کرده و نوشت...
" پدر من صفاکار در شهرداری است و او غرور من است. من پدرم را بسیار دوست دارم. او نباشد بهداشت نیست. او نباشد امکان زندگی شهری نیست. دست های او بهشتی هست. من به خود می بالم که او یک اختلاسگر نیکتایی پوش نیست.
بجای پول رشوت از آبله کف دست به خانه نان میآورد. مال مردم را نمی خورد و روزیش حلال و پر برکت است.
در کار خود ریا و تظاهر نمیکند. و او بی آزار ترین مرد است و کسی در کنارش احساس نا امنی نمی کند.
نه امضایش خانه ای را خراب میکند. و نه روابطش بیت المال را خالی میکند. هرچند حقوقش ناچیز است ولی چون در رزقش عشق هست او را با معاشات داری عوض نمی کنیم.
دستانش به کثافات آلوده میشود. اما خون کسی آلوده نیست.
کلبه فقیرانه اش را برای هزار دفتر لوکس ایرکندیشن دار خائین ترجیح میدهیم. کراچی یک تیره اش با هزار لندکروزر های که از خون ملت خریداری شده. شرف دارد.'
اکثرا" یک وقت غذا برایش میسر نیست اما گردنش در اصراف غذای رستورانت های لوکس بسته نیست.
پدرم ترسی از حسابی بعد از مرگ ندارد و میداند که به بیت المال خیانت نکرده .
او یک افتخار است... در خانه ما ، در شهر ما ، و در نزد ما..
بلی او یک مهندس پاکیزگی و سلامت است.
بر تو می بالم پدر ❤
تو بهترینی بلی بر تو افتخار دارم 😊❤