از اینور خونه تا اونور خونه میدویید اهنگ میخوند یا با خودش بلند بلند غر غر میکرد
خونرو جمع میکرد تا مامانش برسه
غذاهاشو قایم میکرد یا میریخت دور
اشتها غذا خوردن نداشت کسیم به این داستان توجه نمیکرد فقط وقتی پیشش بودن میدیدن غذا نمیخوره دعواش میکردن
خونرو جمع میکرد تا مامانش برسه
غذاهاشو قایم میکرد یا میریخت دور
اشتها غذا خوردن نداشت کسیم به این داستان توجه نمیکرد فقط وقتی پیشش بودن میدیدن غذا نمیخوره دعواش میکردن