𝐓𝐡𝐞 𝐋𝐨𝐧𝐝𝐨𝐧 𝐑𝐚𝐯𝐞𝐧𝐬


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


اینستاگرام:
van_artsy
ناشناسم:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=5074714758

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: 𝖦𝗂𝗌𝖾𝗅𝗅𝖾.
-📜🎐 Porosha Castle`~

این یک دعوتنامه از قلعه اون ور اقیانوسِ

من قصد دارم به هرکدومتون توی قلعه یک مکان- شاید کنارش یک سمت- اختصاص بدم تا به راحتی در اون‌جا اقامت
کنید و بتونید اوقات خوشی رو توی حال و هوای برفی داشته باشید.
این دعوتنامه رو به دیلی‌های خودتون بفرستید تا براتون یک اقامتگاه؛ مناسبِ شما در نظر بگیرم.

-با احترام و مهر، شاهدختِ قلعه‌ی پوروشا.




سالوادور دالی کوچولو 😭😭😭😭






They both die at the end...
#vanarts




تنها چیزی که این روز ها حالش را کمی بهتر میکرد، خوابیدن بود. اورا از زندگی کسل کننده اش دور میکرد، باخودش میگفت شاید کمی آن سوی خیالم جایِ بهتری برای زندگی باشد.
وقتی از خواب هایش جدا میشد احساس غمگینی میکرد. تمام زندگی اش درون همان تخت خواب خلاصه میشد و او بی صبرانه منتظر روزی بود که برای همیشه در خیال هایش باقی بماند و دیگر چشم هایش برای دیدن این زندگی نمور باز نشوند.
#vanarts


Swans Reflecting Elephants
Salvador dali






هرگز به هیچ‌کس اعتماد نکن، دانیِل. به‌خصوص افرادی که همیشه تحسین‌شون می‌کنی و در ذهنت بزرگ‌ترین انسان‌ها هستن. همیشه همون آدم‌ها بیشترین بار رنج و درد را روی دوشِت می‌گذارن و تو را به سمت بدترین مصیبت‌ها هدایت می‌کنن

- از کتاب "سایه ی باد" اثر کارلوس روئیث ثافون


داستایوفسکی رمان سروانتس را از «غم‌انگیزترین» رمان‌ها می‌داند، چرا که به گفته‌ی وی «دُن کیشوت گرفتار مرض است: نوستالژیای واقعیت‌گرایی». برای خوانندگانی که با جهان دُن کیشوتی آشنایند، جمله‌ی داستایوفسکی -چه به عنوان غمگینانه‌ترین رمان و چه گرفتاری دُن کیشوت در نوستالژیای واقعیت‌گرایی- ترکیبی متناقض است. چگونه می‌توان دُن کیشوتی که رمه‌ی گوسفندان را لشکریان دشمن می‌پندارد، موصوف اندوه‌بار واقعیت دانست؟ موردی که داستایوفسکی در «زیرمتن» توصیف خود از رمان سروانتس دارد، اشاره به برساخت «آرمان‌شهرِ» دُن کیشوت است


بامزه بود 😭😂


خوش آن عصر میمون و آن قرن همایون که پیشینیانش عصر طلا می‌خواندند، و این نه به آن جهت بود که این فلز، که در عصر آهن ما تا به این درجه گران‌قدر است در آن ایام سعید از هرجا بی‌رنج و زحمت به دست می‌آمد، بلکه از آن جهت که مردم آن عصر با دو عبارت «مال من و مال تو» آشنا نبودند. در آن دوران مقدس همه‌چیز از آن همه بود

- دن کیشوت اثر میگل دو سروانتس




ما از ترس طرد شدن مدعی شدیم کسی هستیم که نبودیم.
ترس از طرد شدن تبدیل به ترس از مطلوب نبودن شد.
سرانجام ما به کسی تبدیل شدیم که در حقیقت نیستیم.
تبدیل به رونوشتی شدیم از باورهای مادر، پدر، معشوقه مان و جامعه…!


-دون میگوئل روئیز


بهترین کتابی که خوندم تا به حال...


ای که با خواب ها بر می آویزی!
ای که با سایه ها دم به دم می ستیزی!
در آن گه که بیدار، ولی خواب بودی،
زمان از کف‌ات رفت!
جان از کف‌ات رفت!
نماندت پشیزی...
دلت اخت شد با زخارف عالم،
شدی طعمه جهل
نماندت گریزی...!

- تلماسه اثر فرانک هربرت



Показано 20 последних публикаций.

63

подписчиков
Статистика канала