◀️برای قیس و آلان و بثینه، کودکان معصوم خاورمیانه
منتشر شده در روزنامه قدس دهم بهمن ماه ۹۸
⭕️ویدئوی تلخ بیرون کشیدن جسم بیجان «قیس ابورمیله» کودک هفت ساله فلسطینی از یک کانال آب، فضای مجازی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. قیس روز قبلش گم شده بود. شهرکنشیان صهیونیست او را ربوده بودند و حالا جنازهاش به خانوادهاش بازگشته است. او نختسین کودک مظلوم فلسطینی نیست که به دست صهیونیستها به قتل رسیده است.
⭕️با این وضعیت کثافتبار رسانه و سیاست، احتمالاً آخرین قربانی معصوم سیاست در خاورمیانه هم نخواهد بود. مثل آلان کردی، پسربچه سوری که چهار سال پیش اسیر موجهای دریا شد و همراه با تعدادی دیگر که قصد سفر به اروپا داشتند، به مقصد نرسید. جنازه آلان در سواحل ترکیه سوژه عکاسی شد و ساعتی بعد جهان را متأثر کرد. نشریه لوموند، تصویر آلان را بیدارگر وجدان اروپا دانست. اما بیداری حاصل نشد. حتی سیاستها و استانداردهای مهاجرت هم تغییری پیدا نکرد.
⭕️یا بثینه، دختربچه یمنی که در بمباران ائتلاف سعودی همه اعضای خانوادهاش را از دست داد. تصویر چشمان بادکرده او و صورت رنگپریده معصومانهاش رسانهها را تکان داد. بثینه 5 ساله تلاش کرد با دستانش چشم راستش را باز کند. او نمیدانست چه اتفاق هولناکی برایش افتاده است. قیس، آلان و بثینه و هزاران کودک دیگر در عراق و افغانستان و سوریه و ترکیه و حتی ایران. 15 کودک پروانهای به دلیل تحریمهای ثانویه آمریکا امکان دریافت خدمات درمانی مرتبط با بیماری «ایبی» را نداشتند و پرپر شدند.
⭕️این همه اتفاق و رویداد و تصویر و ویدئو از مرگ انسانهایی که جهان اول و جهان سوم را نمیشناسند، هنوز قادر نیستند جای آمریکا یا اروپا را روی کره زمین یا نقشه جغرافیا پیدا کنند، حتی نام مقامات سیاسی کشورهایشان را هم نمیدانند؛ اما به راحتی، قربانی میشوند؛ بی هیچ پیامد یا تغییری. کودکان، سوژهاند. سوژه بازیهای رسانهای بزرگانی که قصد دارند در قدرت بمانند یا قدرت بگیرند. آلت دستاند و ابزار. و چه بسا زنان هم و حتی مردان.
⭕️چاره چیست؟ نباید تصاویر را دید و پخش کرد؟ باید منتشر کرد و به وجدانها تلنگر زد و حتی بیشتر از تلنگر، کاری کرد که افکار عمومی خواب و خوراک را ترک کنند؟ رسانه باید استقلال خود را به دست آورد و علیه این نابرابریها، این ستمگریها، این وحشیگریها بایستد؟ چه باید کرد؟ واقعیت این است که دیگر دیدن از دست رفتن کودکان، کشته شدن آنان و حتی عادی شدن مرگ انسانها برای مخاطبین رسانهها عادی شده. درام به سوژه و ماجرا تقلیل یافته و جنجال است که کلیک میخورد. خبر بد است که میفروشد و روزنامه زرد است که نایاب میشود.
⭕️ در این گردونه پرتکرارِ پرسرعت، نباید چرخید؟ یا باید چرخید و آرام آرام مقابل گردونه ایستاد و ذائقهها را تغییر داد؟ در اینکه سیاستهای رسانهای باید چه باشد و به کدام سمت حرکت کند، دیگران بارها نوشتهاند و گفتهاند. اما برای تغییر باید تاریخ را قدر دانست. نباید از گذشته غفلت کرد و بدتر از آن، گذشته را تنها برای سرگرمی و نوستالژی دید.
⭕️نمونه جدی و محسوس این گونه استفاده از تاریخ برای رسانه، مورد عجیب و حیرتآور قتل جمال خاشقچی است. روزنامهنگار منتقد عربستانی که در سفارت عربستان در ترکیه به شکل وحشیانهای کشته شد. پیگیریهای عجیب و مصرانه واشنگتنپست که اتفاقاً از رسانههای جمهوریخواه محسوب میشود، تا جایی پیش رفت که ولیعهد سعودی برای تلافی، مجبور شد به صورت شخصی وارد ماجرا شود و فایلی آلوده به واتساپ جف بزوس، مالک واشنگتنپست و آمازون ارسال کند. همان هک سبب شد رابطه بزوس با زنی غیر از همسرش لو برود و او مجبور شود از همسرش طلاق بگیرد.
⭕️پیگیری واشنگتنپست، الگویی دستیافتنی برای پیگیری رسانهای ارائه میکند. این الگو عبارت است از ترکیب رخدادهای تاریخی برای یادآوری وضعیت موضوع به مخاطب تا احساسات او تنها برای چند ساعت یا چند روز کوتاه برانگیخته نشود. برانگیختگی احساسات، به شکل متمرکز و طولانی مدت، هیچ تغییری را هم به بار نیاورد، در فرد انگاره یا باوری محکم نسبت به موضوع ایجاد میکند و اعتقادات او را شکل میدهد.
⭕️بالاترین انتقام از قاتلان کودک 7 ساله فلسطینی، نه محاکمه قاتلان اوست و نه انتشار ویروسی ویدئوی تلخ و اندوهبار پیدا شدن جسد بیجان او. بالاترین انتقام از قیس، این است که معصومیت قیس، معصومیت بماند و عادی نشود و حتی به انحراف کشیده نشود. باید روایت را جدی گرفت. روایتها، باورها را میسازند. باید باور اشغالگری صهیونیستها همچنان تقویت و تبلیغ شود، اگرچه قیس و قیسها دیگر در این جهان نیستند.
#تحلیل
🆔@jahat98
منتشر شده در روزنامه قدس دهم بهمن ماه ۹۸
⭕️ویدئوی تلخ بیرون کشیدن جسم بیجان «قیس ابورمیله» کودک هفت ساله فلسطینی از یک کانال آب، فضای مجازی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. قیس روز قبلش گم شده بود. شهرکنشیان صهیونیست او را ربوده بودند و حالا جنازهاش به خانوادهاش بازگشته است. او نختسین کودک مظلوم فلسطینی نیست که به دست صهیونیستها به قتل رسیده است.
⭕️با این وضعیت کثافتبار رسانه و سیاست، احتمالاً آخرین قربانی معصوم سیاست در خاورمیانه هم نخواهد بود. مثل آلان کردی، پسربچه سوری که چهار سال پیش اسیر موجهای دریا شد و همراه با تعدادی دیگر که قصد سفر به اروپا داشتند، به مقصد نرسید. جنازه آلان در سواحل ترکیه سوژه عکاسی شد و ساعتی بعد جهان را متأثر کرد. نشریه لوموند، تصویر آلان را بیدارگر وجدان اروپا دانست. اما بیداری حاصل نشد. حتی سیاستها و استانداردهای مهاجرت هم تغییری پیدا نکرد.
⭕️یا بثینه، دختربچه یمنی که در بمباران ائتلاف سعودی همه اعضای خانوادهاش را از دست داد. تصویر چشمان بادکرده او و صورت رنگپریده معصومانهاش رسانهها را تکان داد. بثینه 5 ساله تلاش کرد با دستانش چشم راستش را باز کند. او نمیدانست چه اتفاق هولناکی برایش افتاده است. قیس، آلان و بثینه و هزاران کودک دیگر در عراق و افغانستان و سوریه و ترکیه و حتی ایران. 15 کودک پروانهای به دلیل تحریمهای ثانویه آمریکا امکان دریافت خدمات درمانی مرتبط با بیماری «ایبی» را نداشتند و پرپر شدند.
⭕️این همه اتفاق و رویداد و تصویر و ویدئو از مرگ انسانهایی که جهان اول و جهان سوم را نمیشناسند، هنوز قادر نیستند جای آمریکا یا اروپا را روی کره زمین یا نقشه جغرافیا پیدا کنند، حتی نام مقامات سیاسی کشورهایشان را هم نمیدانند؛ اما به راحتی، قربانی میشوند؛ بی هیچ پیامد یا تغییری. کودکان، سوژهاند. سوژه بازیهای رسانهای بزرگانی که قصد دارند در قدرت بمانند یا قدرت بگیرند. آلت دستاند و ابزار. و چه بسا زنان هم و حتی مردان.
⭕️چاره چیست؟ نباید تصاویر را دید و پخش کرد؟ باید منتشر کرد و به وجدانها تلنگر زد و حتی بیشتر از تلنگر، کاری کرد که افکار عمومی خواب و خوراک را ترک کنند؟ رسانه باید استقلال خود را به دست آورد و علیه این نابرابریها، این ستمگریها، این وحشیگریها بایستد؟ چه باید کرد؟ واقعیت این است که دیگر دیدن از دست رفتن کودکان، کشته شدن آنان و حتی عادی شدن مرگ انسانها برای مخاطبین رسانهها عادی شده. درام به سوژه و ماجرا تقلیل یافته و جنجال است که کلیک میخورد. خبر بد است که میفروشد و روزنامه زرد است که نایاب میشود.
⭕️ در این گردونه پرتکرارِ پرسرعت، نباید چرخید؟ یا باید چرخید و آرام آرام مقابل گردونه ایستاد و ذائقهها را تغییر داد؟ در اینکه سیاستهای رسانهای باید چه باشد و به کدام سمت حرکت کند، دیگران بارها نوشتهاند و گفتهاند. اما برای تغییر باید تاریخ را قدر دانست. نباید از گذشته غفلت کرد و بدتر از آن، گذشته را تنها برای سرگرمی و نوستالژی دید.
⭕️نمونه جدی و محسوس این گونه استفاده از تاریخ برای رسانه، مورد عجیب و حیرتآور قتل جمال خاشقچی است. روزنامهنگار منتقد عربستانی که در سفارت عربستان در ترکیه به شکل وحشیانهای کشته شد. پیگیریهای عجیب و مصرانه واشنگتنپست که اتفاقاً از رسانههای جمهوریخواه محسوب میشود، تا جایی پیش رفت که ولیعهد سعودی برای تلافی، مجبور شد به صورت شخصی وارد ماجرا شود و فایلی آلوده به واتساپ جف بزوس، مالک واشنگتنپست و آمازون ارسال کند. همان هک سبب شد رابطه بزوس با زنی غیر از همسرش لو برود و او مجبور شود از همسرش طلاق بگیرد.
⭕️پیگیری واشنگتنپست، الگویی دستیافتنی برای پیگیری رسانهای ارائه میکند. این الگو عبارت است از ترکیب رخدادهای تاریخی برای یادآوری وضعیت موضوع به مخاطب تا احساسات او تنها برای چند ساعت یا چند روز کوتاه برانگیخته نشود. برانگیختگی احساسات، به شکل متمرکز و طولانی مدت، هیچ تغییری را هم به بار نیاورد، در فرد انگاره یا باوری محکم نسبت به موضوع ایجاد میکند و اعتقادات او را شکل میدهد.
⭕️بالاترین انتقام از قاتلان کودک 7 ساله فلسطینی، نه محاکمه قاتلان اوست و نه انتشار ویروسی ویدئوی تلخ و اندوهبار پیدا شدن جسد بیجان او. بالاترین انتقام از قیس، این است که معصومیت قیس، معصومیت بماند و عادی نشود و حتی به انحراف کشیده نشود. باید روایت را جدی گرفت. روایتها، باورها را میسازند. باید باور اشغالگری صهیونیستها همچنان تقویت و تبلیغ شود، اگرچه قیس و قیسها دیگر در این جهان نیستند.
#تحلیل
🆔@jahat98