جَرَیان


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


تحمُلاتِ ابوطالب صفدری: فلسفه، روان کاوی، علوم شناختی، ادبیات و ادیان: جریان
ارتباط با ادمین:
@AbootalebSaf
آدرس صفحه‌ی اینستاگرام:
instagram.com/jarayanphilosophy/

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


3⃣اما دوران مدرن، عصر راززُدایی شده، عصرِ عاری از افسون، عصر علم و تکنولوژی زده، یکی از قدیمی ترین مراجع معنابخشی را، یکی از موثرترین پازل ها را از او گرفته است: دین. او حالا عمیقاً در پی یک مرجع بیرونی است تا خود را در ذیل آن منحل و مضمحل کند، تا از تنهایی و بی معنایی نجات پیدا کند.
4⃣ اما دین و باورهای مذهبی، قبلاً از دست رفته اند. از سویی بنا به علم و تکنولوژی زدگی - من گمان میکنم زیست تکنولوژیک، اساساً با زیست مومنانه و معنادار ناسازگار است- و از سوی دیگر عملکرد کُندِ مراجع دینی و جاماندگی از سرعتِ تغییرات جهان، دیگر دین، قوت و قدرت سابق را برای معنابخشی ندارد.
5⃣اینجاست که یک خودِ بزرگ تر جدید پیدا می شود: سلبریتی ها. امروز یکی از در دسترس‌ترین گزینه‌ها، سلبریتی ها هستند. انسان روزگار ما حالا می تواند خودش را ذیلِ این مرجعِ بیرونیِ بزرگتر حل کند و زیستش را معنادار کند. هر لایکی که می کند، هر کامنتی که مینویسد، گامی است برای فرار از تنهایی و گریز از پوچی و بی معنایی: گریز از آزادیِ تحمل ناپذیرِ وجودی. آن نوجوان هایی که زیر پست امیرتتلو، 18 میلیون کامنت مینویسند، به امیر تتلو ایمان دارند و او را در کسوت پیامبری می بینند که میتواند زندگی آشفته و بی معنایشان را معنادار کند. آنها، سرخورده از کلاس های معارف و اندیشه به امیر تتلو پناه اورده اند!
6⃣به این ترتیب می توان تعبیر ایمانی از کنش هایی که در فضای مجازی انجام می‌شود به دست داد. حالا میتوان فهمید که چرا کریس رونالدو این عبارت را برای تبریک گفتنش در یکی از مهمترین پستهای اینستاگرامش انتخاب کرده: شما هم بخشی از این سفر هستید! شما هم قطعه ای پازل کریس هستید. من، پیامبر شما هستم، و شما خودتان را ذیلِ من، مضمحل کنید، به من ایمان بیاورید و رستگار شوید!

#یادداشت

🆔http://t.me/jarayanphilosophy


⭕️سلبریتی ها؛ پیامبران روزگار ما⭕️

1⃣چند وقت پیش تعداد فالورهای کریستیانو رونالدو، از مرز 250 میلیون نفر گذشت! و او در پست ایسنتاگرامی خود به همین مناسب پیام فوق العاده جالبی نوشت:
"از همه تون ممنونم، شما همگی بخشی از این سفر هستید."
بخشی از این سفر...
2⃣اریش فروم در کتاب فوق العاده "گریز از آزادی" تحلیل درخشانی از فرآیند فردگرایی در دوران مدرن ارائه می دهد. انسان سنتی، کم کم خود را از قیودِ دینی و مذهبی خارج می‌کند. این انسان دیگر ذیل هیچ قدرت بیرونیِ بزرگتر از خودش نیست، این انسان حالا دیگر آزاد است. اما او حالا فقط آزاد نیست، بلکه مطلقاً تنها و دچار بی معنایی است. انسان اساساً نیاز دارد که در یک خودِ بزرگ تر حل شود، تبدیل شود به قطعه ای از یک پازل بزرگ تر تا کنش های خود را و زندگی خود را معنادار بیابد.


📌📌 معرفی و ارائه خلاصه کتاب: بازداشتگاه صورتی
✳️این کتاب در حوزه علوم شناختی و اقتصاد رفتاری است.
✳️ نیروهای پنهان و شگفت انگیزی که به تصمیمات و ادراکات ما جهت می دهند.

📕#معرفی_کتاب
🧬#علوم_شناختی
⭕️#بازداشتگاه_صورتی

🆔 http://t.me/jarayanphilosophy


📕#معرفی_کتاب
🧬#علوم_شناختی
⭕️#بازداشتگاه_صورتی

🆔: t.me/jarayanphilosophy


📌📌 چرا جریان؟
در این فایل صوتی و فایل های صوتی آینده، تلاش میکنم تا برخی از ایده ها و تاملات و تحملات ام را با شما در میان بگذارم...مشتاق و نیازمند نظراتتان هستم.
@jarayanphilosophy


Репост из: انجمن علمی فلسفه‌علم شریف
#مقاله

❗️ مقاله آقای ابوطالب صفدری(دانشجوی دکتری فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف) در پایگاه اینترنتی مجله‌ی معتبر Phenomenology and the Cognitive Sciences قرار گرفت. جهت مطالعه‌ی نسخه آنلاین این مقاله به لینک زیر مراجعه بفرمایید:
🌐 https://rdcu.be/cdwU1

———————
🆔: @philsharif




🔰 بخشندگی در جریان است

🔸 بودایی‌‌ها تعبیر عمیقی از بخشندگی دارند؛ بخشندگی یعنی نچسبیدن. همین که به چیزی نچسبیم بخشنده ایم. بسیاری از ماها احتمالاً خودمان را کم و بیش بخشنده می‌‌دانیم و برای مثال اگر بتوانیم به افراد نیازمند کمک می‌‌کنیم. احتمالاً تلقی ما از بخشندگی به همین مصادیق محدود شود.

🔹 اما با این معیار عمیق تر – یعنی بخشش به مثابه نچسبیدن- ما چه قدر بخشنده ایم؟ باید از خودمان بپرسیم: تا چه حد آمادگی و گشودگیِ آن را داریم تا به باورها و عقایدمان نچسبیم اگر نامعقول بودنشان محرز شده باشد؟ در برابر تغییرات و تحولات جهان، تا چه اندازه گشوده ایم؟ آماده ایم تا سنت ها و عادات غیر قابل دفاع را رها کنیم؟ ما تا چه اندازه آماده ایم تا سبکبار شویم؟

🔸 چنین تعبیری از بخشش، مستقیماً ما را به جریان می‌‌اندازد. آدمی اگر در جریان نباشد، بخشنده هم نیست. او حتی اگر در ظاهر نیز مال و متاعی را به نیازمندان ببخشد، نسبت به هستیِ خویش نابخشنده است. او پس از آنکه چیزی را به یک فقیر بخشید، همواره به بخشش خود خواهد چسبید و به همگان یادآوری خواهد کرد که چه کاری انجام داده است. او هرگز از بخشش خود عبور نخواهد کرد. و این گونه است که حتی بخشش، تبدیل می شود به یک مانع در مسیر شکوفایی انسان.

—————————
🆔: t.me/jarayanphilosophy


🔰 خودت را به جریان بینداز....

🔸 تغییر یا ثبات؟ این یکی از دل‌‌مشغولی‌‌های اصلیِ فیلسوفان باستان بوده است. آنها به هستی می‌‌نگریستند و می‌‌دیدند همه چیز در حال تغییر است: ستاره‌‌ها جا به جا می-شوند، قطرات باران از آسمان به زمین فرو می‌‌افتند، درختان رشد می‌‌کنند، انسان‌‌ها پیر می‌‌شوند و .... گویا تمام هستی در حرکت است و دگرگونی. آنها حیرت زده از خود می‌‌پرسیدند: آیا هیچ حقیقتِ ثابتی در جهان وجود ندارد؟

🔹 این پرسش باستانی هنوز هم مهم‌‌ترین پرسش انسان است. ما امروز می‌‌دانیم که زمین به دور خورشید می‌‌گردد، خورشید به دور کهکشان راه شیری، کهکشان راه شیری به دور خوشۀ کهکشانی، ما می‌‌دانیم که الکترون به دور هستۀ اتم می‌‌گردد، شاخص‌‌های بورس مدام در تغییرند و حتی انسانی که مرده است، اتم‌‌ها و ملکول‌‌های سازنده‌‌ای در نوسان‌‌اند و در نوسان خواهند بود. به راستی، هیچ حقیقت ثابتی در جهان وجود ندارد؟ آیا حق با هراکلیتوس بود که می‌‌گفت محال است دو بار از یک رودخانه عبور کنی، زیرا فقط کافی است یک لحظه سپری شود، دیگر نه آن رودخانه، رودخانۀ قبلی است و نه تو همانِ تویِ قبلی.

🔸 اما چنین جهانی هراسناک است. جهانی که در آن خبری از ثبات نیست، جهانِ امنی محسوب نمی‌‌شود. ما عمیقاً از تحول و دگرگونی می‌‌هراسیم. اما هستی، اهمیتی به هراس ما نمی‌‌دهد. هستی، چیزی نیست جز تغییر و تحول مدام. خنده‌‌دار اینکه تنها حقیقتِ ثابتِ هستی چیزی نیست جز خودِ تغییر! تنها چیزی که ثابت است حضورِ مداوم تغییر و دگرگونی است! هستی، همواره در جریان است؛ هستی، جریان است! از همین روست که جهان یا هستی را در زبان لاتین Uni-Verse نامیده‌‌اند. ریشۀ یونی، Unus است به معنای یک / واحد و ریشۀ وِرس Vrtere است به معنای دگرگونی. به این ترتیب هستی یعنی یک دگرگونی واحد، یک جریان واحد.

🔹 شاید در نگاه اول هولناک باشد، اما گریزی از جریان نیست. ما محکومیم به در جریان بودن! در نگاه دینی، حتی مرگ نیز نمی‌‌تواند پایانِ جریان باشد. مرگ، خود، جریانی است دیگرگونه. تنها راه گریز از جریان، در آغوش گرفتن آن است. اگر می‌‌خواهی آرامش بیابی، اگر می‌‌خواهی احساس امنیت کنی، باید خود را به جریان بیندازی!

🔸 می‌‌توان ادیان را – ادیان شرقی و ابراهیمی- و فلسفه‌‌های اگزیستانس و پدیدارشناسی را، روان‌‌کاوانی و روان‌‌درمانی را سراسر تلاشی دید برای انداختنِ آدمیان به جریان؛ برای هُل دادن او – این موجودِ دوپایِ حیرانِ وحشت‌‌زده بر لبۀ پرتگاه- به جریانِ رودخانۀ هستی.

—————————
🆔: t.me/jarayanphilosophy

Показано 9 последних публикаций.

60

подписчиков
Статистика канала