داستانهای طلسم شدگان(الرقیة الشرعیه)


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


ابطال طلسم وجادو
درمان بیماریها #ام_اس_اوتیسم_دوقطبی_پنیک_سرطان_افسردگی_گشایش_بخت_باقرآن_درمانی

طلسم شدگان
@jenzadehgan
#ماموستاخبات_عباسی_راقی_سنندج
@Ademaim
09189825884
نوبت دهی #پژمان_عباسی
09050440776

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
قضاوت باشما
دانلود کنیدوببینید😏

میگیدنذاریدکه به فلان فرقه برنخوره❗️
میگیم میذاریم چون همون فرقه بزرگترین ضربه رابه دین اسلام زدن بانام خود دین😡

میذاریم چون میلیونهانفرروگمراه کردن😡
@jenzadehgan


تی و ادامه دادیم که دیگه کنترل نمیشد وچهار پنج مرد اون رو بزور کنترل میکردند و همه از شان و کول افتادن و از نوک پا تا فرق سر به لرزه افتاد و یکریز میگفت نخون نخون مردم خودم میرم دیگه برنمیگردم گفتم مگه چطوراومدی گفت سحرش کردن گفتم کی ؟گفت شخصی تو منطقه گلشن سنندج بنام توفیق سحرش کرده گفتم حالا باوربکنیم راسته؟ گفت آدرس رو میدم اگرنبود من دروغ گفتم. گفتم کجاست ؟ گفت توی گلدان جلو پنجره اتاق خواب از قضا فورا زنگ زدن به خواهرش که خونه بود گفتیم برو وتوی گلدان رونگاه کن ورفت و جالبه سحررودرآورد و باآژانس فرستادن وقتی آوردن قبل باز کردنش گفتم باچی سحرش کردن گفت یک تکه از لباس زیرپیرهنیش و ناخن و یک سوزن وقتی باز کردیم دقیق همونها بود و سبحان الله بوی تعفنی میداد عجیب و گفتم حیف نیست شماها اینگونه خودتان را ذلیل زیر دست ساحران خبیث و کافر میکنید.گفت من رو بازور فرستادن و گرنه من نمیخوام اذیت بشم.گفتم تو که داری این بنده خدارواذیت میکنی تا قبل اینکه اینجابیارنت داشتی مغرورانه اذیتش میکردی و حالا که گیر کردی میگی دوست ندارم اذیتم کنید.گفتم از الله نمیترسی که ظلم میکنی گفت میترسم گفتم دروغ میگی اگر دروغ گو نبودی اهل ظلم و کفرنبودی گفت میخوام نباشم گفتم تسلیم الله متعال شو وگرنه سعادتمند نمیشی گفت چجوری گفتم مسلمان شو گفت مثل اینها گفتم اینها مگر چشونه گفت هیچوقت آنچه میگویند عمل نمیکنند گفتم تو عمل کن و صادقانه عبادت الله رو انجام بده هرکسی مسئول اعمال خودشه گفت میخوام مسلمان بشم گفتم چه چیزی تو رو وادار کرده که مسلمان بشی گفت این آیه ها من رو اذیت میکرد ولی موسیقی گوش میداد اذیت نمیشدم دونستم حتما چیزی تواین الفاظ هست که اینگونه تاثیری دارد ومن تورات وانجیل را هم خواندم و اینگونه نیست گفتم مگرتابع چه دینی هستی گفت مسیحی هستم ولی هردوکتاب روخواندم و قلبا قرآن رو قبول دارم منم دعاکردم ای الله اگر درکلامش صدق دارد اوراهدایت واگر نه که توعالم به غیب هستی و باذن الله شهادتین رو گفت و عهد گرفتیم ازش وقسم خورد که برود وبرنگردد و باذن الله دعا راباطل کردیم و خارج شد بمحض خروج رقیه را ادامه دادیم که دیدم دوباره میلرزد وقتی به آیات عذاب رسیدیم فورا دادش بلند شد گفت نخون سوختم بسته نخون میرم ازبدنش گفتم نرفتی هنوز گفت اون رفت من رو اون دعا نویس پشت بازرگانی سنندج فرستاده وقتی اومد برای ابطال سحر ساحر من رو فرستاد بدنش تا این جنی رو که رفت کنترل کنم اما نتونستم واون قوی تر بود و میخوام برم گفتم اون ساحر چطور شماروبه اختیار گرفته گفت با توهین به خدا وپیغمبر و ادرار کردن به قرآن و بدون غسل نمازخواندن و بنیت شیطان خواندن نماز و زنا وهزار کار دیگر که ماخوشمون میاد و کمکش میکنیم و گفت مردم هم فکر میکنن شخص باتقواییه ولی ما کامل اون رو میبینیم ومیشناسیم خلاصه دعوتش دادم وباذن الله تسلیم وشهادتین رو گفته وخارج شد و الحمدلله اون بنده خدا نجات پیداکرد و الان هم هیچگونه مشکلی ندارد.
بزرگواران نزد ساحررفتن حرام و باورکردن حرفشان کفراست وتنها راه حل ابطال سحروطلسم رقیه شرعی یاهمان قرآن درمانی است.

راقی داستان: ماموستاخبات عباسی راقی شرعی سنندج

ابرگروه مبارزه با سحروساحری ابطال طلسم

درمان بیماریها #ام_اس_اوتیسم_سرطان_افسردگی_باقرآن_درمانی_به_اذن_الله

https://t.me/joinchat/J_KX7D4tiJ21pkoRbgiTRA

کانال داستانهای طلسم شدگان
@jenzadehgan

#ماموستاخبات_عباسی_راقی_سنندج

#آی_دی

@Mamosta_khabat_raqi_sanandaj

09189825884


اشتم بخوابم که به خاطر داروهایی که بهم داده بودن خواب بر من چیره

شد و من خوابم برد در خواب دیدم که در روستایی هستم خونه های این روستا همش متروکه و ویران شده بودند که دیدم مردی عصا به دست داره به سمت من میادو لنگان لنگان راه می رفت تا اینکه به من رسید و منو طوری نگاه کرد که انگار با من دشمنی داره و همونطور که با من صحبت می‌کردیک لحظه قدش بلند شد بلند شد انگار که سرش به سر زیر آسمون رسید و دوباره کوچیک شد و قیافش شبیه گرگ وبدنش همون انسان بودو با عصا به سینه من کوبید وگفت من دست بردار تو نیستم واز من دور شد تا اینکه از خواب بیدار شدم وقتی بیدار شدم احساس می کردم بالای سینم درد شدیدی داره طوری که حس می کردم قفسه سینم دچار شکستگی شده وقتی که لباسمو درآوردم و نگاه کردم دچار کبودی شده بود.هر لحظه حالات من بدتر میشد و ترس و وحشت من رو فراتر می گرفت
هر روز اشتهای من کمتر میشد و نمیتونستم غذاهام را بخورم وکلا ضعیف و نحیف شده بودم و مریضی تمام بدنم رو بدنم رو گرفته بود به طوری که اصلا نمیتونستم امورات زندگیمو انجام بدم خانوادم هم نمیدونستم مشکل من چیه و هر وقت با اونها در میان می ذاشتم میگفتن تو دچار توهم و تخیل شدی یا بخاطر بیماری دوقطبی است که این حالات را داری. روزی رو به مسجد رفتم مسجد وبایکی صحبت کردم و اون شخص هم گفت که احتمالاً جن زده شدی برو پیش یک شخصی هست تو میدان مادر پشت بازرگانی برات دعا بنویسه و کاملاخوب میشی من هم ندانسته با توصیه اون شخص پیش دعا نویس رفتم که یه پیرمردی بود و دور و ورش هم همش زن بودن.وقتی که رفتم پیشش نشستم وقتی که اون رو دیدم احساس خوبی نداشتم. نشستم و اون هم بلافاصله به من گفت که اسمت و اسم مادرت چیه منم اسم مادرم رو گفتم و غافل از اینکه نمیدونستم که چه هدف پلید و شومی داره و اون هم گفت که تو یک جن قوی در بدن هست و من با یک طلسم قوی اون رو بیرون میکنم وباید این طلسم را ببری در قبرستان دفن بکنی تا اینکه اون جن از بدن بیرون بیاد و گفتم خوب برام انجام بده منم می خوام نجات پیدا بکنم.اون هم گفت برات خرج برمیداره و باید ۷۰۰ هزار تومان پول به من بدی و من باید برای این کار وسایل بخرم از قبیل دوده و بخورو قطران از این چیزهایی که آلات سحراست من گفتم ندارم گفت خوددانی. خانوادم هم چون ناچاربودن گفتن باشه واونهم گفت فردا بباید براتون انجام میدم ما هم برگشتیم وتا صبح من رو زدن وتمام بدنم سیاه و کبود شد هی داد و هوار می کردنم و تا صبح نخوابیدم و خانواده هم نیزاذیت زیادی کشیدن خلاصه صبح زود رفتیم پیشش و اونهم یه کاغذ تویک پارچه سبز رنگ به ماداد وگفت ببرید توی قبرستان دفن کنید ماهم این کارروکردیم و بمحض دفن کردن انگار خوب شدم وتا یک روز ونیم حالم خوب خوب شد و گفتیم چه خوب شد رفتیم پیشش وخواستم برم ازش تشکرکنم که دوساعت بعدش درد کلیه شدیدی گرفتم که امانم رو برید و زمین گیرشدم که بلافاصله منو رسوندن بیمارستان و آمپول مسکن زدن و یک سری قرص که اصلا اثرنداشت. دردبه پشت سرم زد و مغزم داشت میترکید و مثل مار زخم خورده به خودم میپیچیدم و درد امانم روبرید شبش وحشتناک بود و هر جانوری فکرش رو بکنید جلوچشمم اومد و انقدترس داشتم داشتم زهرترک میشدم

فرداش یه همسایمون گفت ببرید سر فلان قبر بخوابونید خوب میشه ماهم مانند غریق که به هر خاشاکی دست میندازه متوسل به هرکاری میشدیم ماهم رفتیم اونجا منو خوابوندن بدترین لحظه و ساعات عمرم بود که گذروندم و نصف شب فرار کردم بیرون وگفتم نمیخوام خوب شم اصلا.همون نصف شب اونها رو وادار کردم واومدیم خونه و مادر ساده و فقیرم رفته بود خاک و خول سر اون قبرروآورد و فرداش یک لیوان آب خواستم که دیدم آب گل آلوده گفتم این چیه گفت خاک سراون قبره گفتم مادر من سنگ کلیه هم میگیرم این کارها چیه وآب رو نخوردم و بیرون ریختم. اون روز رو خونه بودم که گوشیمو آوردم و رفتم تو تلگرام که دیدم تو گروهی اد شدم و از قضا گروه شما بود و اولش گفتم اینها چه بیکارن این چیه که راه انداختن ولی وقتی سوال وجوابها رو دیدم و علایمی رو که گذاشتن تو گروه تمام حالات من توش بود و اتفاقی به شما زنگ زدم و من هم بعد تماسشون برای فرداش بهش نوبت دادم ووقتی این بنده خدااومد و نشست که گفت دارم خفه میشم میخوام برم بیرون و رفت بیرون ودوباره اومد تو بمحض اینکه داخل میشد تنگ نفس میشد ما رقیه رو شروع کردیم و فورا پا به فرار گذاشت که گرفتیمش و بازور اونو نشوندیم و به همراهانش گفتم بگیرنش و رقیه که ادامه دادیم سرش رو اینور واونور میکرد و دستشو گذاشته بود روی گوشهاش و فریاد میکرد نمیخوام مغزم ترکید ماهم بی اعتنا ادامه دادیم که به آیات سحر میرسید دادش انقدبلندمیشد که داشت ما رو کَر میکرد وفریاد میزد نخون نخون نمیخوام میرم میرم وداشت زجه میزد وباآیات قرآن اذیت میشد وانقد بهش فشاراومد گفت ولم کن میرم گفتم عجله نکن هنوز مونده اذیت بشی چون اهل ظلم و عداو


بسم الله الرحمن الرحیم


داستانی رو که می خواهم تعریف می کنم داستان یکی از افراد داخل همین گروه مبارزه با سحر و ساحری است.

یک روزپیرزنی پسری ۱۶ساله رو آوردوگفت که پسرم به مدت ۳ ماه است که دچار بیماری و حالات مختلف جسمی وشدید روحی شده وخودش هم باهاتون تماس گرفته به طوری که حالت تهوع,سوزش معده ترس شدید,اضطراب ،استرس و نوعی وسواس و تشویش فکری شده به طوریکه نمی تونه حتی به مدرسه بره و درسش رو بخونه و تا زمانی که توی خونه کسی نزدش می‌نشینه حالاتش کمی بهتره ولی به محض اینکه تنها میشه دچار استرس و اضطراب وتعرق زیاد میشه و طوری شده که نمی تونه یه جا بشینه و آروم و قرار نداره و خونواده پسره وقتی این حالات رو می‌بینند نزد دکتر عمومی می‌برند و خیال می‌کنند نوعی مسمومیت غذایی پیدا کرده و وقتی که دکتر ان رو معاینه میکنه چیزی درک نمیکنه و یک سری دارو میده و میارنش خونه زمانی که به خونه برمی گردند حالات این پسرهمینطور و حالش روز به روز بدتر میشه طوری که شب ساعت ۱۲ اون رو میبرن به بیمارستان بعثت شهر سنندج و دردش اینقدر شدید بوده و استرس و اضطراب و لرزش بدن داشته که اون را بستری میکنن و فردای اون روز معاینه می‌کنند که میگن مشکلی نیست و ترخیصش می کنن ولی این حالات همچنان ادامه پیدا می‌کند که تبدیل به کابوس های شبانه میشه وخوداون پسر میگفت شبها که میخواستم بخوابم احساس می کردم کسی پیشمه و زمانی که میرفتم به دستشویی یا داخل حیاط احساس می کردم کسی من رو دنبال میکنه و همیشه مراقب منه و طوری بود که جرأت نداشتم تنها تا دم حیات برم و باید کسی با من میامد این کابوس ها ادامه پیدا کرد تاجاییکه وقتی می خوابیدم خیال می‌کردم کسی بالای سرمه و بدنم سنگین می شد احساس سنگینی و احساس درد زیادی در بدن احساس می‌کردم به طوریکه از خواب می پریدم باز هم به هر طوری شده بود میخوابیدم وقتی که چشمامو می بستم خودم رو در یک بیابان تک و تنها می دیدم و یک گرگ من رو دنبال می کرد و انقدر من را دنبال می‌کرد که تا آخر سر به یک خونه متروکه پناه میبردم و داخل خونه میشدم و به محض اینکه داخل خونه می شدم که یک چیز سیاه مانند یک ابر بالای سرم رو میگرفت و فورا مثل فیلم ها هست که دود سیاه از دهان شخص وارد بدنش میشه همینطوری می‌شدم که از جا می پریدم و تمام بدنم خیس آب می‌شد و عرق میکردم و انقد داد و هوار می کردم و دست و پا به زمین می کوبیدم که کل خونواده خبر می شدند این حالت‌هام بدتر می‌شد تا اینکه یکی از اقوام گفت این پسر رو ببرید پیش روانشناس که اون رو معاینه کنه شاید دچار مشکلات روانی شده باشه خلاصه من رو بردن پیش یک دکتر در شهر سنندج که من رو معاینه بکنه. وقتی که رفتم پیشش یکسری سوالات و فاکتورها رو از من پرسید و یک سری دارو داد وگفت این پسر دچار افسردگی و استرس و اضطراب شده این داروها رو بدین بهش منم وقتیکه داروها رو می خوردم بدنم احساس سنگینی و خواب آلودگی پیدا میکرد که نمی تونستم حتی کار های روزمره خودم رو انجام بدم وسنگینی و کسلی و بی حوصلگیم بیشتر شد تا جاییکه دیگه گفتم من این داروها رو نمیخورم و دوباره من رو نزد دکتر برد و باز هم یک سری سوالات از حالات و احوالات من پرسید و آخر سر گفتند شما دچار بیماری دو قطبی شدی و باید در بیمارستان قدس سنندج که بیمارستانی است برای بیماران فکری و روانی و کسانی که وسواس فکری و یا بیماری های روحی دارند بستری بشید من هم دوست نداشتم که به بیمارستان برم و بستری بشم اون روز رو اومدیم خونه و شب رو به همان طریق خوابیدم که اون شب احساس کردم یکی بالای سرم ایستاده و من را صدا میزنه من هم از ترس نمیتونستم چشمهام رو باز بکنم خلاصه به هر طریقی بود ذره ذره چشمم رو باز کردم که دیدم مردی بالای سر من ایستاده و گفت بشین من هم ناخواسته بدون اینکه قدرتی از خودم نشون بدم به حالت نشسته نشستم و گفت من رو فرستادن که تورو اذیت بکنم و این کار رو هم انجام میدم تا جایی که خودکشی بکنی انقد وحشت کرده بودم که لال شده بودم و زبانم بند اومده بود حرارت بدنم اینقدر بالا رفته بود که فورا تشنج کردم و انقدر دست و پا زدم که خونوادم بیدار شدند و فوراً من را به بیمارستان رساندند اونجا گفتن این دچار تشنج شده و ممکنه دوباره این حالات پیش بیاد و باید یکسری آزمایشات و عکسبرداری ها انجام بشه تا علتش رو تشخیص بدیم هرچقدر آزمایش گرفتن و به قولی عکس برداری و اینا انجام دادن که چیزی مشخص نشد و گفتن پسر سالمه و میتونید اون رو ببرید خونه من هم وحشت میکردم که دوباره به اون خونه برگردم و دوباره شبها بخوابم اون حالت برایم پیش بیاید برای کسی هم تعریف میکردم هیچ کسی حرف منو باور میکرد و میگفت این پسر چون دوقطبی دارد دچار توهم و خیالات ذهنی شده من هم قسم میخوردم برایشان که من همچین چیزی رو دیدم و هیچ کسی حرف من را باور نمیکرد اون روز گذشت و شب فرا رسید نمی تونستم از ترس بخوابم و نشستم و جرأت ند


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مراسم شیطانی مختلط زن ومرد #تصوف😳
اگر این راه بهشت است پس راه جهنم کجاست؟
عجب به این فرقه اینا دارن میرقصند
کجای دین اسلام اینچنین هستش
لابد میگید اینها حالی به حولی شدن و تو احوالاتن😂
@jenzadehgan


Репост из: @t2lbot
👈 خواص #دوسین (سیاهدانه+عسل)
🔸درمان ضربان قلب
🔹تقویت سیستم ایمنی
🔸درمان کیست‌ های زنان
🔹درمان حساسیت و آسم
🔸درمان سرماخوردگی و تب
🔹درمان دستگاه گوارشی و زخم معده
🔸درمان پروستات و عفونت‌های ادراری
👈 افراد #گرم_مزاج تحت نظر پزشک آن را مصرف کنند، زیرا مصرف بی‌رویه آن موجب #سرگیجه و سیاهی #چشم میشود. و در مواردی برای #کلیه مضر است و باید همراه مصلحاتی مانند #کتیرا و #سرکه مصرف شود.
👌بزن روش با انواع درمانهای تضمینی و موثر آشناشو👆


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#غرق شدن فرعون و نجات موسی علیه السلام،همراه تلاوت اسطوره ای عبدالباسط
🌺🌸🌺👇

@jenzadehgan


شیاطین از چہ خانہ ھایے فرار میکنند ⁉️

سعے کنیم ھمیشہ سورہ بقرہ در خانہ ھایمان خواندہ شود زیرا ...

پيامبر صلے اللہ علیہ و سلم مے فرمایند:🌷
«لاَ تَجْعَلُوا بُيُوتَكَمْ مَقَابِرَ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْفُرُ مِنْ الْبَيْتِ الَّذِي تُقْرَأُ فِيهِ سُورَةُ البَقَرَة».
(مسلم 1/539.)
خانہ‏ هايتان را بہ قبرستان تبديل نكنيد، چرا کہ شيطان از خانه ‏اے کہ در آن سوره‏ ے بقره خوانده شود، فرار میکند.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✅بعضیا میگن ما کہ بلد نیستیم قران بخونیم،باید بگم این ھمہ شبکہ ماھوارہ اے با انواع قارے ھست کہ شما میتونید روزے نیم ساعت گوش بدین ، ھم از شر اجنہ در امان میمانید و ھم خیر و ثواب زیادے جمع میکنید. باذن اللہ✅

داستانهای طلسم شده گان
@jenzadehgan


اوقات اذکار صبح وشام چه وقتی است؟

علما در تعیین محدوده ی اذکار شامگاه و صبحگاه و ابتدا و انتهای آن اختلاف نظر دارند:
و بعضی دیگر فرموده اند که وقت اذکار صبحگاه از بعد از اذان صبح تا زوال خورشید (نزدیک به ظهر) است.

اما قول صحیح آنست که وقت اذکار صبحگاه: از هنگام اذان صبح تا طلوع خورشید و ارتفاع آن به اندازه ای کوتاه (تقریبا یک ربع بعد از طلوع آفتاب).

و در مورد محدوده ی اذکار شبانگاه:

بعضی از علما فرموده اند که وقت آن از ابتدای اذان عصر تا غروب خورشید است.

و بعضی دیگر فرموده اند که وقت آن از ابتدای اذان عصر تا یک سوم شب است.
و بعضی دیگر فرموده اند که وقت آن از بعد از اذان مغرب شروع می شود تا..

اما بنظر می رسد که رای راجح این باشد که:
هر شخص بایستی سعی کند تا اذکار صبحگاه را در محدوده ی (اذان صبح تا ابتدای طلوع آفتاب) بخواند، ولی اگر خواندن آن اذکار از وی فوت شد، او می تواند تا قبل از اذان ظهر آن اذکار را بخواند.

و اذکار شامگاه را از (زمان اذان عصر تا وقت غروب خورشید) بخواند، ولی اگر موفق به خواندن اذکار در آن محدوده نشد، می تواند تا یک سوم از شب آن اذکار را جبران نماید.
و دلیل این رای اینست که خداوند متعال می فرماید:

( وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ) سوره قّ/۳۹٫

یعنی: «و پیش‌ از طلوع‌ خورشید و پیش‌ از غروب‌، پروردگارت‌ را همراه‌ با ستایش‌ تسبیح‌ گوی‌».

که این آیه بیانگر این مطلب است که افضلترین اوقات برای خواندن اذکار صبحگاه از وقت اذان صبح تا طلوع خورشید، و افضلترین اوقات برای خواندن اذکار شبانگاه از وقت اذان عصر تا غروب خورشید است.

و علامه ابن قیم در ارتباط با این آیه می گوید: «و این آیه تفسیر آنچیزی است که در بعضی احادیث آمده که (پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:) هر کس هنگامی که صبح می کند و هنگامی که شب می کند فلان چیز و فلان ذکر را بخواند. و مراد از آن یعنی: قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن، و وقت آن (اذکار) مابین صبح و طلوع آفتاب ، و مابین عصر و غروب خورشید است». الوابل الصیب ( ۲۰۰ )‏.

و چون در جای دیگر می فرماید:

( وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالأِبْکَارِ) غافر/۵۵٫

یعنی: «و همراه‌ با ستایش‌ پروردگارت‌ شامگاهان‌ و بامدادان‌ تسبیح‌گوی» به‌قولی‌؛ مراد این‌ است‌: در دو وقت‌ عصر و بامداد
و مراد از “عشی” یعنی بعد از عصر و آخر روز، و ابکار یعنی ابتدای روز.

و باز می فرماید: « وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَهً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ» (اعراف ۲۰۵). یعنی: «و پروردگار خود را در دل‌  خویش‌ یاد کن» به‌طور آهسته‌ و همراه‌ با تأمل‌ و تدبر. این‌ حکمی‌ عام‌ در همه‌ اذکار است‌؛ اعم‌ از قرائت‌ قرآن، دعا، تسبیح، تهلیل‌ وغیره‌. آری‌! یادکن‌ باری‌ تعالی‌ را «به‌ زاری‌ و ترس‌ و بدون‌ بانگ ‌برداشتن» یعنی‌: طوری‌ او را با ترس‌ و زاری‌ یادکن‌ که‌ به ‌خودت‌ بشنوانی‌ پس‌ صدایت‌ را در ذکر بلند نکن‌ زیرا یاد کردن‌ پنهانی، به‌ اخلاص‌ نزدیکتر و به‌ اندیشیدن‌ ممدتر است‌. آری‌! او را این‌گونه‌ یادکن‌ «در بامدادان» غدو: اوقات‌ بامداد و غدوه‌: بامداد است‌ (بین دو طلوع فجر صادق و طلوع خورشید)«و شامگاهان» یعنی‌: در اوقات‌ شبانگاه‌. اصیل‌: بعد از عصر تا مغرب‌ است‌.

خلاصه اینکه:
محدوده ی زمانی اذکار صبحگاه عبارتست از: از وقت اذان صبح تا طلوع آفتاب.

و محدوده ی زمانی اذکار شامگاه عبارتست از: بعد از عصر تا هنگام غروب آفتاب.

والله اعلم.

@jenzadehgan


مجری بی حجاب از جوان میخواهد که یک ترانه بخواند✨
❣ببینید جوان چی میخونه؟
بدریای رحمت بپیوندیم 👇👇👇

کلیپ رو اینجاببینید
https://t.me/joinchat/AAAAAEanoMQD97mosKmzjQ


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
📱 #تلاوت_بسیار_زیبا

🎤قاری #جمعان_باعامر

🎶➕ الله به شنونده و نشر دهندپاداش خیر دهد

@jenzadehgan


Репост из: ???لااله الاالله? ??
سبحان الله
جن در بدن یکی از نمازگزاران که طاقت گوش سپردن به تلاوت قرآن را نداشت و ........📱

💠صحنه ای جالب از یکی از نماز گزاران

ببینید کلیپش اینجاست 👇👇👇

https://t.me/joinchat/AAAAAE1UOE8WOnT2GoJLYw


پاسخگویی به سوالات فقهے

سـوالات در راســتاے قرآن وســنـت واقوال علـماپـاســخ داده میــشود

بحثهای سـیاســی مـمنوع

سـاعــت فعــالیــت گروه هرشــب ســاعـت ۱۹ الـــے ۲۴

بـرای پـاسخــگویـے به سـوال شـما بـایـد ۵ نـفـر اد کـنیـد.

#لینک

https://t.me/joinchat/Jsw1MlAUyVN1KYXhRRMxAw


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🌹 خطبه های ماندگار🌹

💥برکت غذا از نظر رسول اللهﷺ
🎤 خطیب∶ #شیخ محمد صالح پردل

👌🏻 بحثی جالب و سودمند


@jenzadehgan
┗━━━🍃♥️🍃━━┛


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#کلیپ

چشم چرانی دوستیابی وگناه در فضای مجازی
@jenzadehgan


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#کلیپ
#مساوی_یا_برابری
#حقوق_زن_در_اسلام
#حقوق_زنان

⁉️ زن ومردمساوی هستند ویابرابر؟وتفاوت این دودرچیست؟

خطیب:دکتر #ذاکرنایک

◽️ #زیرنویس_فارسـی

🎥جدیدترین ویدیوهای اسلامی در
join🔜 @jenzadehgan


Репост из: حجاب وعفاف بانوان راستین
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
‏ #اللهم_صل_على_محمد_وعلى_آله_وصحبه_وسلم 😍💙

نمیدانم با قلبم چه کرده ای فقط این را میدانم وقتی که نامت برده میشود غرق در آرزوی دیدارت میشوم

حسرت ها تمام وجودم را دربرمیگیرند
هم حسرت اینکه در این دنیا تو را ندیده ام و ترس اینکه گناهانم در قیامت مانع رسیدنم به تو و آغوشت شود

من دوری از تورا به امید دیدارت در قیامت تحمل کرده ام

حال نمیدانم آیا گناهانم لذت دیدارت را ازمن میگیرند یا اینکه با رحمت الله متعال و شفاعت خودت به تمام آنچه از دنیا و قیامت میخواهم میرسم

یا رسول الله ﷺ
میدانم که گاهی با کارهایم قلب زیبایت را به درد می آورم اما من تورا همان دوست و پدری میبینم که فقط میبخشد و به حضور میپذیرد
@hejaboefaf_banovan_rastin


#واقعیت_محض

🍀کودکی که مادرش او را در رودخانه می اندازد اما به خانه پادشاه می رسد!(سيدنا موسی)

کودکی دیگر هم برادرانش وی را در چاه می اندازند اما نجات می یابد و زندانی می شود سپس پادشاه می گردد!!(سيدنا يوسف)

پس بدان که تمام جهان اگر باهم همدست شوند
تا ضرری به تو برسانند
هرگز نمی توانند جز آنچه که خداوند متعال برایت مقدر ساخته است..

بنابراین به الله عزوجل اعتماد کن.
-------------------------------------------------------------
💎وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه،) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمی‌سازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد می‌رساند؛ و او غفور و رحیم است!»
یونس۱۰۷
🌺🌸🌺👇
@jenzadehgan


#تـــــــرک_نـــــمـــــاز


🔥زمانیکه از اهل جهنم سوال میشود:

🕨ماسلککم فی سقر

👈 چه چیزهایی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟

🔻"قالوا لم نک من المصلین"🔻

👈 می گویند: (درجهان) از اهل نماز گزاران نبودیم.

📖 (قرآن کریم،المدثر۴۲-۴۳) 📖


#رسول الله ﷺ فرمودند:

🌸اولین چیزی که بنده در روز قیامت در مورد ان مورد محاسبه قرار می گیرد نـــمـــاز می باشد.

🌸که اگـــر نمازش قبول شود به سبب آن سایر اعمالش نیز قبول می شود

🌸و اگر نمازش مردود شدە و به سوی وی بازگردانده شود سایر اعمالش نیز مردود می گردد.

📚 (ابوداود٨۶۴)(ابن ماجه۱۴۲۶)


🌺🌸🌺👇
@jenzadehgan


#قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

#مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

#هرکس را که خدا هدایت کند, پس او هدایت یافته (واقعی) است, وهرکس را که گمراه سازد, پس آنها زیانکاران (واقعی) هستند.

#مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ ۚ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

#هرکس را که خدا گمراه کند, پس هدایت کننده ای برایش نیست, وآنها را در سرکشی وطغیانشان سر گردان رها می کند.

-سورة اﻷعراف, آيات ۱۷۸ و
🌺🌸🌺👇
@jenzadehgan

Показано 20 последних публикаций.

3 273

подписчиков
Статистика канала