#التماس_تفکر
آدمهاي فضول لزوما آدمهاي بد ذات و بدخواهي نيستند.
آنها فقط "سيم خاردار "را نميتوانند پيدا كنند.
در اولين ورود به دانشكده دندانپزشكي شيراز حق خودم ميدانستم كه همه جاهاي دانشكده را كشف كنم ،براي ورود به اين دانشكده كنكور داده بودم و زحمت كشيده بودم وحق خودم ميدانستم كه بدانم حتي در گودال عميق محوطه پشت دانشكده چه خبر است.اين بود كه وقتي كه از طرف رييس دانشكده بخاطر دردسرهايي كه براي خودم و كارگرها به وجود اورده بودم بازخواست شدم ،جواب دادم كه من نميدانستم ورود به انجا ممنوع است ،اخر هيچ سيم خارداري انجا نبود .
رييس دانشكده جواب داد دخترم ،براي اين چند سالي كه اينجا خواهي گذراند قرارمان اين باشد :دانشجوها عقل دارند وجاهاي خطرناك نميروند ،سيم خاردار هم بماند براي جاهايي كه گربه ها نبايد بروند ،چون انها عقل ندارند.
بعدها وقتي براي شغلم ناچار شدم چند سالي را در شهرستان كوچكي زندگي كنم فهميدم بعضي آدمها در رابطه با زندگي خصوصي ديگران هم معتقد به سيم خاردار هستند ،يعني تا جايي كه سيم خارداري نباشند ،پيشروي را حق خودشان ميدانند.روز اول وقتي به ١١٨زنگ زدم تا شماره تنها آشنايي كه انجا را داشتم بگيرم، از اپراتور جواب شنيدم:
بيا اين شماره اقاي فلاني.ولي بهت بگم ها !الان خونه نيستن.مادرزنش يك كهره داشته كه امروز صبح كشتن .امشب خونه مادرزنش هستن كه كله پاچه بخورن.حالا راستي چكار باهاش داشتي؟
در برخي كشورها ،شما هنگام خريد اسلحه مجبوريد دليل خريد و نحوه استفاده خود را به صورت قانوني ثبت كنيد.در اين شهر بقالها نيز چنين توقعي از شما داشتند.
محال بود كه سوال كنيد:فلان چيز داريد؟و جواب نشنويد كه :دارم .حالا ميخواهي چكار؟
اين توضيح قانوني هنگام خريد حتي معمولي ترين چيزها : نمك،صابون ،كيسه زباله ...ضروري قلمداد ميشد .حتي چيزهايي كه نداشتند:
-اقا روغن مايع داريد؟
-نه نداريم.حالا ميخواستي چكار ؟
روغن مايع را براي درست كردن قطاب ميخواستم و آرد و وردنه چوبي بزرگي كه از مغازه بغلي گرفته بودم در ساك خريدم بود.وردنه را بيرون كشيدم :روغن ميخواستم كه اين رو چرب كنم براي ادم فضول.
حالا كه روغن هم نداري !
ديگه واي بحال ادم فضول.
🖌از آدمهاي فضول متنفر نباشيد.
فقط سيم خاردار را به آنها نشان بدهيد.
🔬 #ایستگاه_اندیشه_و_تفکر
@jomalatkotah_v_pandamoz
آدمهاي فضول لزوما آدمهاي بد ذات و بدخواهي نيستند.
آنها فقط "سيم خاردار "را نميتوانند پيدا كنند.
در اولين ورود به دانشكده دندانپزشكي شيراز حق خودم ميدانستم كه همه جاهاي دانشكده را كشف كنم ،براي ورود به اين دانشكده كنكور داده بودم و زحمت كشيده بودم وحق خودم ميدانستم كه بدانم حتي در گودال عميق محوطه پشت دانشكده چه خبر است.اين بود كه وقتي كه از طرف رييس دانشكده بخاطر دردسرهايي كه براي خودم و كارگرها به وجود اورده بودم بازخواست شدم ،جواب دادم كه من نميدانستم ورود به انجا ممنوع است ،اخر هيچ سيم خارداري انجا نبود .
رييس دانشكده جواب داد دخترم ،براي اين چند سالي كه اينجا خواهي گذراند قرارمان اين باشد :دانشجوها عقل دارند وجاهاي خطرناك نميروند ،سيم خاردار هم بماند براي جاهايي كه گربه ها نبايد بروند ،چون انها عقل ندارند.
بعدها وقتي براي شغلم ناچار شدم چند سالي را در شهرستان كوچكي زندگي كنم فهميدم بعضي آدمها در رابطه با زندگي خصوصي ديگران هم معتقد به سيم خاردار هستند ،يعني تا جايي كه سيم خارداري نباشند ،پيشروي را حق خودشان ميدانند.روز اول وقتي به ١١٨زنگ زدم تا شماره تنها آشنايي كه انجا را داشتم بگيرم، از اپراتور جواب شنيدم:
بيا اين شماره اقاي فلاني.ولي بهت بگم ها !الان خونه نيستن.مادرزنش يك كهره داشته كه امروز صبح كشتن .امشب خونه مادرزنش هستن كه كله پاچه بخورن.حالا راستي چكار باهاش داشتي؟
در برخي كشورها ،شما هنگام خريد اسلحه مجبوريد دليل خريد و نحوه استفاده خود را به صورت قانوني ثبت كنيد.در اين شهر بقالها نيز چنين توقعي از شما داشتند.
محال بود كه سوال كنيد:فلان چيز داريد؟و جواب نشنويد كه :دارم .حالا ميخواهي چكار؟
اين توضيح قانوني هنگام خريد حتي معمولي ترين چيزها : نمك،صابون ،كيسه زباله ...ضروري قلمداد ميشد .حتي چيزهايي كه نداشتند:
-اقا روغن مايع داريد؟
-نه نداريم.حالا ميخواستي چكار ؟
روغن مايع را براي درست كردن قطاب ميخواستم و آرد و وردنه چوبي بزرگي كه از مغازه بغلي گرفته بودم در ساك خريدم بود.وردنه را بيرون كشيدم :روغن ميخواستم كه اين رو چرب كنم براي ادم فضول.
حالا كه روغن هم نداري !
ديگه واي بحال ادم فضول.
🖌از آدمهاي فضول متنفر نباشيد.
فقط سيم خاردار را به آنها نشان بدهيد.
🔬 #ایستگاه_اندیشه_و_تفکر
@jomalatkotah_v_pandamoz