Репост из: وبسایت فرهنگی صدانت
❄️ نص،قدرت و جامعهشناسی متن دینی
✍️ #امیر_مازیار
🔅دو سخنرانی اخیر دکتر سروش درباره "اسلام و قدرت" (سخنرانی اول و دوم) به حق نقد و توجه بسیاری را برانگیختهاست چرا که سروش باب جدیدی را برای نگرش به اسلام میگشاید که تا کنون دست کم در ادبیات نواندیشیدینی متاخر محل توجه جدی نبودهاست. سروش با گذر از تصویر فردی، عرفانی و اخروی دین، از بعد جمعی، سیاسی ودنیوی دین سخن میگوید. اما به نظر میرسد در بیشتر نقدهای منتشرشده اصل مدعای فلسفی و جامعهشناختی سروش به حاشیه رفته و سخن سروش رایی در باب شخصیت پیامبر یا تاریخ صدر اسلام تلقی شدهاست.
🔅موضوع اصلی سخن سروش چنانکه مکرر در جلسات سیگانه دین و قدرت بر آن تاکید میشود نسبت "دین دستگاهمند"( organized religion یا دین پوزیتیو در معنای هگلی آن) با قدرت است؛ سروش ادعا میکند دین در این معنا یک قدرت است و بسیاری از وجوهی که در آن ظاهر میشوند و تعین مییابند اساسا به همین جهت است. از این منظر فرقی بین اسلام و مسیحیت و دیگر ادیان دستگاهمند وجود ندارد و آنچه سروش درباره پیامبر و تاریخ اسلام آورده شاهد مثالهای او بر این مدعا در اسلام هستند. مثالهایی که او مدعی است در آنچه دین " تلقی میشود" (در معنایی فنومنولوژیک) حضوری محوری دارند.
🔅ظاهرا منتقدان درنیافتهاند که مجعول بودن احتمالی این عناصر در "آنچه دین تلقی میشود"(یعنی کتاب، سیره،احکام) خصوصا به دست اصحاب قدرت نه تنها مدعای سروش را رد نمیکند بلکه تایید مضاعفی بر نظر او است. در آنچه در پیمیآید سعی کردهام این وجه این نظریه را برجستهتر کنم...
🌐 مطالعه متن کامل
🌾 @Sedanet
✍️ #امیر_مازیار
🔅دو سخنرانی اخیر دکتر سروش درباره "اسلام و قدرت" (سخنرانی اول و دوم) به حق نقد و توجه بسیاری را برانگیختهاست چرا که سروش باب جدیدی را برای نگرش به اسلام میگشاید که تا کنون دست کم در ادبیات نواندیشیدینی متاخر محل توجه جدی نبودهاست. سروش با گذر از تصویر فردی، عرفانی و اخروی دین، از بعد جمعی، سیاسی ودنیوی دین سخن میگوید. اما به نظر میرسد در بیشتر نقدهای منتشرشده اصل مدعای فلسفی و جامعهشناختی سروش به حاشیه رفته و سخن سروش رایی در باب شخصیت پیامبر یا تاریخ صدر اسلام تلقی شدهاست.
🔅موضوع اصلی سخن سروش چنانکه مکرر در جلسات سیگانه دین و قدرت بر آن تاکید میشود نسبت "دین دستگاهمند"( organized religion یا دین پوزیتیو در معنای هگلی آن) با قدرت است؛ سروش ادعا میکند دین در این معنا یک قدرت است و بسیاری از وجوهی که در آن ظاهر میشوند و تعین مییابند اساسا به همین جهت است. از این منظر فرقی بین اسلام و مسیحیت و دیگر ادیان دستگاهمند وجود ندارد و آنچه سروش درباره پیامبر و تاریخ اسلام آورده شاهد مثالهای او بر این مدعا در اسلام هستند. مثالهایی که او مدعی است در آنچه دین " تلقی میشود" (در معنایی فنومنولوژیک) حضوری محوری دارند.
🔅ظاهرا منتقدان درنیافتهاند که مجعول بودن احتمالی این عناصر در "آنچه دین تلقی میشود"(یعنی کتاب، سیره،احکام) خصوصا به دست اصحاب قدرت نه تنها مدعای سروش را رد نمیکند بلکه تایید مضاعفی بر نظر او است. در آنچه در پیمیآید سعی کردهام این وجه این نظریه را برجستهتر کنم...
🌐 مطالعه متن کامل
🌾 @Sedanet