از وقتی از کلاس اومدم یه دل سیر گریه کردم😭
به بدبختی هام
به تنهایی هام
به اینکه چرا توی هیچی شناس ندارم
به اینکه چرا کسی نیس من رو درک کنه
به اینکه چرا حتی مامانم هم دوستم نداره😭
نیاز دارم به یکی که پیشم باشه سر بزارم رو پاهاش یه دل سیر گریه کنم و اونم بهم ارامش بده ولی خب چنین کسی پیشم نیس
حالم اصلا خوب نیس
شاید تنها تر از من روی این کره ی خاکی کسی نباشه
شاید این منم که این همه تنهام
نمیدونم به کدوم دردم له کدوم غصه ام گریه کنم
نمیدونم
شاید اگه الهه رو هم نداشتم واقعا واقعا واقعا تنها ترین بودم چون از ادم های دور و برم کسی رو ندارم...
نمیدونم شاید هم خدا داره با اینا من رو امتحان میکنه یا شایدم داره قوی ترم میکنه نمیدونم واقعا نمیدونم چی بگم..
به بدبختی هام
به تنهایی هام
به اینکه چرا توی هیچی شناس ندارم
به اینکه چرا کسی نیس من رو درک کنه
به اینکه چرا حتی مامانم هم دوستم نداره😭
نیاز دارم به یکی که پیشم باشه سر بزارم رو پاهاش یه دل سیر گریه کنم و اونم بهم ارامش بده ولی خب چنین کسی پیشم نیس
حالم اصلا خوب نیس
شاید تنها تر از من روی این کره ی خاکی کسی نباشه
شاید این منم که این همه تنهام
نمیدونم به کدوم دردم له کدوم غصه ام گریه کنم
نمیدونم
شاید اگه الهه رو هم نداشتم واقعا واقعا واقعا تنها ترین بودم چون از ادم های دور و برم کسی رو ندارم...
نمیدونم شاید هم خدا داره با اینا من رو امتحان میکنه یا شایدم داره قوی ترم میکنه نمیدونم واقعا نمیدونم چی بگم..