⚫️⚫️⚫️
🔴
عدالت به مثابه برابری و
فرار نخبگان✍
دکتر روحاله اسلامی
استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد🔻روزنامه دنیای اقتصاد ۱۴۰۱/۰۶/۱۷
♦️بخشی از تصویری که از آینده کشور ساخته میشود به سخنان و سیاستهای اقتصادی برمیگردد. علاوه بر شاخصهای رشد اقتصادی، نرخ تورم، درآمد سرانه و.... تصویر آینده کشور نقش مهمی در تصمیمات شهروندان برای برنامهریزی آینده خود دارد.
گزارههایی از قبیل دادن یارانه برابر به دهکهای پایین، مالیاتستانی از بنگاهها و فعالان اقتصادی، افزایش حقوق مستمریبگیران، واردات ماشین تا سقف ۲۰هزار دلار، دادن اینترنت رایگان به دهکهای پایین، مالیات بر پزشکان و وکلا و تجار و کارآفرینان، تعیین سقف دستمزد برای مشاغل کیفی و
بسیاری از گزارههای عامهپسند هرچند طرفدار زیادی دارد و برای سبد رای و محبوبیت سیاسی فایده دارد، اما نخبگان کشور را فراری میدهد.
همه کشورها برای کارآفرینی، ایجاد شغل، خلاقیت و نوآوری، اختراع و اکتشاف، سرمایهگذاری و حتی مالیاتستانی به نخبگان وابسته هستند.
♦️
نخبگان جامعه کسانیاند که دارای سرمایههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و علمی هستند و به علت گذاشتن جان و مال و زمان و سرمایه و پشتکار توانستهاند عادی نباشند. در همه کشورها ۵ تا۱۰درصد جامعه نخبه هستند و ماندگاری و جذب آنها امکان توسعه را فراهم میکند.
♦️فهم عدالت به مثابه برابری و سیاستگذاریهای ساده و عوامفریبانه
نخبگان را فراری میدهد. بهعنوان مثال کاهش حقوق اعضای هیاتعلمی و ثابت نگه داشتن آن، تعیین سقف دستمزد برای پزشکان و مالیاتستانی از آنها، تخریب وجهه تجار و صاحبان حرفه و صنایع در فیلمها و سخنرانیها باعث میشودسرمایه ها و نیروی انسانی از کشور خارج شوند.
با چاپ پول و ایجاد تورم هرچند در کوتاهمدت بتوان بخشی از مشکلات را حل کرد و با توزیع پول و افزایش یکسان درآمدها همه جامعه را در سطح متوسط به پایین یا پایین نگه داشت،
اما نخبگانی که میتوانند باعث خلق کار، فن، تکنولوژی، تحول و پیشرفت شوند به سوی دیگری خواهند رفت.
♦️
هیچ کشوری با تئوری عدالت به مثابه برابری توسعه پیدا نکرده است و مدل نخبهگرایانه از چین مارکسیستی تا کانادا و آمریکای راستگرا پیاده شده است.
♦️
باید کالاهای عمومی مثل امنیت، دادرسی، آموزش و بهداشت برای همه شهروندان فراهم شود و نیازهای همه انسانها در حد متعارف رفع شود.
اما این به معنای فشار بر قشر نخبه و حذف آنها از معادلات زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیست.
♦️
عدالت استحقاقی و توزیعی به معنای آن است که میان پزشکان در دستمزد تفاوت وجود داشته باشد. میان دانشگاهها و استادان در پرداخت تمایز باشد و هر کس به اندازه کار و خلاقیت و ایده بهرهمند شود.
یکسانی و کاهش درآمد و حقوق نخبگان منجر به مهاجرت خواهد شد. در چند سال اخیر درآمد پزشکان، استادان، صاحبان فن و حرفه با دستورالعملهای ناگهانی به حدی پایین آمده است که بخشی از آنها رهسپار کشورهای عربی و اروپا و آمریکا و کانادا شدهاند.
🔴
انسانها در بهرهمندی از کالاهای عمومی حق دارند؛ اما در تلاش، درس خواندن، کسب تجربه، پشتکار و خلاقیت تفاوت دارند.
عدالت به مثابه برابری به معنای نادیده گرفتن تلاش و خلاقیت است و پس از چندی دلزدگی و بیتفاوتی و حتی فساد ایجاد میکند.
کاهش سطح دستمزدها بهویژه زمانی که تورم نیز افسارگسیخته میشود، منجر به ایجاد برابری میان همه شهروندان و از میان رفتن انگیزه نخبگان میشود. در چنین شرایطی آن کسی که تلاش کرده و همه عمر خود را برای تصاحب شغلی با منزلت صرف کرده است، بهطور طبیعی به فکر مهاجرت میافتد.
با سیاستهای فعلی پزشکان، استادان دانشگاه، پژوهشگران، مهندسان، وکلا و بهویژه صاحبان سرمایه و کارآفرینان و نخبگان فناوری از کشور خارج خواهند شد. کافی است به آمار مهاجرت چند سال اخیر نگاه کنید تا علاوه بر انگیزههای سیاسی و فرهنگی نقش پررنگ سیاستهای اقتصادی عدالت به مثابه برابری را مشاهده کنید.
راهحل، کنار کشیدن دولت از عرصه تعیین دستمزدها و رها کردن جامعه است؛ بهنحویکه در رقابت، کیفیت برتر خود را نشان میدهد و تلاش و خلاقیت به ثمر مینشیند. دخالت سیاستگذار با توجه به علم ناقص و منافع حزبی، جامعهای سطح پایین و بیکیفیت شکل خواهد داد.
https://t.me/laayehemed/346