چیزایی که این روزا به صد شکل ممکن به صد نفر گفتم و تو خلوت خودم با یه "اَه" بلند سعی میکنم همشونو پس بزنم, تا جایی که مینام یاد گرفته دقیقا با همون لحن همراهیم میکنه تو اه گفتن و به قول مهلا چند هفته پیش گفت اینقدر میگی که انرژی منفیش بهت برمی گرده خلاصه میشه تو این مشکل که حالم به معنای واقعی کلمه داره از یه سری چیزا بد میشه و نمیدونم چجوری باید این حجم از چروکی روحمو صاف کنم.
میدونم دردم چیه... به خودم که اومدم دیدم دو ساله دچارشم فقط تا این حد حاد نبوده هیچ وقت.
ولی نمیخوام به کسی بگمش... نمیدونمم دیگه چجوری باید زور بزنم تا دندونای این کنه ای رو که غذاش فقط اعتماد به نفس آدمه رو از وجودم جدا کنم...
از این درامایی که درگیرشم خستم ...
یه پیشنهاد. هیچ وقت احساساتی نشین!
شرلوک راست میگفت, احساسات ادمو ضعیف میکنه.
فكر ميكنيد چرا ايرن ادلر يا همون دِ وومن درست تو مرز جايي كه شرلوك رو داشت به زانو در مياورد بازی رو باخت؟
پ. ن :نه! عاشق نشدم...
میدونم دردم چیه... به خودم که اومدم دیدم دو ساله دچارشم فقط تا این حد حاد نبوده هیچ وقت.
ولی نمیخوام به کسی بگمش... نمیدونمم دیگه چجوری باید زور بزنم تا دندونای این کنه ای رو که غذاش فقط اعتماد به نفس آدمه رو از وجودم جدا کنم...
از این درامایی که درگیرشم خستم ...
یه پیشنهاد. هیچ وقت احساساتی نشین!
شرلوک راست میگفت, احساسات ادمو ضعیف میکنه.
فكر ميكنيد چرا ايرن ادلر يا همون دِ وومن درست تو مرز جايي كه شرلوك رو داشت به زانو در مياورد بازی رو باخت؟
پ. ن :نه! عاشق نشدم...