برای دومی هم مال ۴ سالگیم هستش...
دقیقا روبروی در اتاق من یه پنجره بزرگ داریم که حیاط باهاش کامل معلومه...
اون دوران محله ما خیلی جای خلوتی بود همش یا سگ و شغال ها پرسه میزدن یا معتادا و دزدا
یه شب هنوز خوابم نبرده بود دیدم یکی از دیوار خونه پرید اومد داخل حیاط من بچه بودم اول فک کردم شاید عموم باشه یا یه فامیل چون تا از دیوار پرید درجا رفت توی دستشویی داخل حیاط:/
بعدش منم دویدم سمت پنجره که ببینم کیه دیدم مرده از دستشویی اومد بیرون و من نشناختمش تا نگاش کردم دیدم آشنا نیست زدم زیر گریه بابامو صدا کردم... مرده از در فرار کرد رفت بیرون ولی من بدبخت تا چند ماه شبا میترسیدم بخوابم🥲
دقیقا روبروی در اتاق من یه پنجره بزرگ داریم که حیاط باهاش کامل معلومه...
اون دوران محله ما خیلی جای خلوتی بود همش یا سگ و شغال ها پرسه میزدن یا معتادا و دزدا
یه شب هنوز خوابم نبرده بود دیدم یکی از دیوار خونه پرید اومد داخل حیاط من بچه بودم اول فک کردم شاید عموم باشه یا یه فامیل چون تا از دیوار پرید درجا رفت توی دستشویی داخل حیاط:/
بعدش منم دویدم سمت پنجره که ببینم کیه دیدم مرده از دستشویی اومد بیرون و من نشناختمش تا نگاش کردم دیدم آشنا نیست زدم زیر گریه بابامو صدا کردم... مرده از در فرار کرد رفت بیرون ولی من بدبخت تا چند ماه شبا میترسیدم بخوابم🥲