@literature9
ما تَرک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم
بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
رنگ قبول مردان، سبز و سفید باشد
نقش خیال رویش، در هر پسر نباشد
چشم وصالبینان، چشمیست بر هدایت
سِرّی که باشد او را، در هر بصر نباش
در خشک و تر بگشتم، مثلت دگر ندیدم
مثل تو خوبرویی، در خشک و تر نباشد
شرحت کسی نداند، وصفت کسی نخواند
همچون تو ماهسیما، در بحر و بر نباشد
سعدی به هیچ معنی، چشم از تو برنگیرد
تا از نظر چه خیزد، کاندر نظر نباشد.
#سعدی_شيرازي
ما تَرک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم
بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
رنگ قبول مردان، سبز و سفید باشد
نقش خیال رویش، در هر پسر نباشد
چشم وصالبینان، چشمیست بر هدایت
سِرّی که باشد او را، در هر بصر نباش
در خشک و تر بگشتم، مثلت دگر ندیدم
مثل تو خوبرویی، در خشک و تر نباشد
شرحت کسی نداند، وصفت کسی نخواند
همچون تو ماهسیما، در بحر و بر نباشد
سعدی به هیچ معنی، چشم از تو برنگیرد
تا از نظر چه خیزد، کاندر نظر نباشد.
#سعدی_شيرازي