Little and Pet


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


به چنل فرشته کوچولو های اس امی خوش اومدید🍓🧸
لینک گپمون👇🏻
https://t.me/+DHHl9680tFZjOTM0

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


با لبات فاتحه ی هر غمیو میخونم😌❤️

#Daddy
#Little_Girl

🆔 : @littleANDpets


من هنوز منتظرم، منتظر یک دیدار،گ
یک تماس، یک پیام
یا حتی یک نشانه از شما،
برای آرام گرفتن در اسارت شما....⛓🩶

#Daddy
#Little_Girl

🆔 : @littleANDpets


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
لازم نیست همه چیو تغییر بدی!
لازم نیست شخصیتتو، افکارتو، زندگیتو ...
هیچکدومو نیاز نیست تغییر بدی تا دوسِت داشته باشنت
چون آدما باید یاد بگیرن که هر آدمی رو
همون جوری که هست دوست داشته باشن؛
یا نهایتا اگه ندارن اجازه دوست داشتنو به یکی دیگه که واقعا همونجوری دوستشون داره بدن!
آدمی که تغییر کنه که دیگه خودش نیست...

#Mommy
#Little_Girl

🆔 : @littleANDpets

921 0 6 10 15

Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
😌وقتی ددیت خوانندس...

#Daddy
#Little_Girl

🆔 : @littleANDpets

1.4k 0 21 48 40

💕ری اکت بره بالا سناریو های بعدیو طبق نظرسنجی و باب میل شما اخر هفته ها میزاریم
روله سناریو ها فقط با نظرسنجی انتخاب میشه!

💕لینک ناشناسم جهت طرح ایده و انتقاد کامل👇👇

https://t.me/Annymous_robot?start=15158

🆔 : @littleANDpets


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ادامه سناریو رول مامی و ساب گرل🥹

یه دونه یخ دیگه روی سوراخش گذاشتم و کار رو براش سخت تر کردم، تکونی خورد و سعی کرد یک دقیقه
پریشونیش رو کنترل کنه
خسته شده بود. یخ رو از روی سوراخش برداشتم و یخ توی دستش رو
هم ازش گرفتم.
دستم رو روی واژنش گذاشتم و سعی کردم با گرمای دستم کم کم گرمش کنم. خودش رو بهم چسبوند و نفس نفس زد.

+ میتونی یخ توی دهنتو تف کنی عزیزم.

یکم براش رو مالیدمش و گفتم:

+حالا برگرد به حالت قبلیت.

-تو علض میز بقابم مامانی🥺؟

وشگونی از باسنش گرفتم و گفتم:

+ بله عزیزم.

در حالی که نفسای صدادار میکشید توی عرض میز خوابید، به شدت خسته شده بود، در حالی که یکی از گیره ها رو برمیداشتم گفتم:

+ وقتی بستمت میتونی استراحت کنی.

سوالی و کنجکاو نگاهم کرد.
گیره رو به چوچولش زدم. چون از سرما بی حس بود خیلی چیزی احساس نکرد. بعد ویبراتور رو بین پاش گذاشتم و روی خودکار قرار دادم. به سمت در اتاق رفتم و گفتم:

+ خوب بخوابی کوچولو.

از اتاق خارج شدم.

* پنج دقیقه بعد

با یه شیرینی گنده وارد اتاق شدم. سرش رو بی حال بلند کرد و با دیدن شیرینی
لبخند زد. به سمتش رفتم و در حالی که ویبراتور رو ازش خارج میکردم گفتم:

+ خسته نباشی.

خم شدم و سرم رو بردم بین پاش و بوسه زدم. بعد به سمت سرش رفتم و یه تیکه از شیرینی رو کندم و دهنش رو باز کرد و در حالی که من شیرینی رو توی دهنش می ذاشتم با چشماش لبخند زد و گفت:

-ملشییی مامییی

+خواهش میکنم کوچولو😊

دست کشیدم روی پیشونیش و از خوردن دخترم لذت بردم.

+ ستاره ی من...

یه تیکه دیگه از شیرینی رو توی دهنش گذاشتم و بعد پیشونیش رو بوسیدم. خودش رو بهم چسبوند. بلندش کردم و گفتم:

+ بیا بریم اتاق.

- تشممم مامانییی

در حالی که حمایتش میکردم و دستش رو دورم انداخته بودم به سمت اتاق بغلی هدایتش کردم.
اتاق یه تخت صورتی رنگ داشت با نرم ترین تشک و پتوی دنیا.‌ نشوندمش روی تخت و خودمم کنارش
نشستم. خودش رو توی بغلم انداخت و سرش رو به سمت سینم برد. پیراهنم رو بالا زدم و سینم رو
از توی سوتین آوردم بیرون. بهش لبخند زدم و بعد سینم رو توی دهنش گذاشتم. میک زد و چشماش
رو بست. آروم آروم موهاش رو نوازش کردم:

+ دختر زیبا... دختر زیبا... نازنین جانم نازنین جانم... لالا...

خوابش که برد درازش کردم روی تخت و خودم هم کنارش دراز کشیدم. دستش رو بوسیدم و نگاهش
کردم. اون زیباترین چیزی بود که خدا خلق کرده... میتونستم ساعت ها نگاهش کنم.....

🆔 : @littleANDpets

1.5k 0 14 62 56

#a182
----------------
ســـلام توت قـــشنگم🍓
در این روز قشنگ ک تو ب دنیا اومدی
برات سلامتی در کنار عزیزانت
آرامش فکری
و پیـــشرفت در هر زمینه ای
رو آرزو مـــیکنم‌
مراقب خودت و خوبیات باش و بیا حالا ک‌تولدته بنویس ک میخوای توی سال پیش روت چ چیزایی رو اصلاح کنی :) و سال آینده با دیدنش واینکه تغییرات خوبی توی زندگیت رخ داده ،ب ی حال خوب دست پیدا میکنی💋
از طرف الی جونت


🧝🏻‍♂پارتنر خودتونو به زبان ارباب حلقه ها سیو کنین

Estel🌚

یک کلمه با ریشه انگلیسی و عبری به معنی ستاره و روشنایی که در زبان الفی «امید» یا «اعتماد» ترجمه میشود.

#ایده_سیو_اسم

🆔 : @littleANDpets

1.7k 0 15 92 12

#a178
----------------
شاملو

قلب من به این امید می‌تپد که تو هستی
تویی وجود دارد
که من می‌توانم آن را ببینم
او را ببوسم
او را در آغوش خود بفشارم
و او را احساس کنم


عشقم توت جون جونیم تولدت مبارک دوست خوبم
خیلی دوست دالم نینی
ایشالا به ارزو های گشنگت برسی
بوص بوصی نینی جونم
ارزوی بهترین ها نقطه ته قلبم و قلبت. 🌹💋❤️🙂‍↔️😝🥹😘🥰🥳🥳🙂‍↕️
از طرف شیرین


#a177
----------------
بهمن رسید و عطر تو در بادها وزید،
یاد تو مثل برف، به جانم چه نرم چکید.

ای آفتاب دور، که در سینه‌ام هنوز،
گرمای خنده‌هایت، به سردی نرفته بود.

رفتی و کوچه‌ها، بی‌صدای تو خموش،
اما دلم هنوز، در هوای تو در به در.

تولدت مبارک، اگر چه رهگذر،
اگر چه قصه‌ی ما، شد ستاره‌ای به شب.

مانند شمع دور، هنوز روشن بمان،
هر جا که هستی‌ای دوست، در آسمان و جان.

یادت هنوز هم، مثل شکوفه‌ای لطیف،
می‌ریزد از نسیم، روی خیال نیمه‌زیست.

هرچند دور شد، راه عبورمان ز هم،
اما هنوز هم، در دل شب چراغمی.

گاهی میان خواب، نامت صدا کنم،
ماه از پسِ سحر، بیدار می‌شود.

کاش این ترانه را، روزی تو بشنوی،
در انتهای باد، شاید که بگذری.

امشب برای تو، شعری دوباره‌ام،
تولدت خوش است،
با این‌که دیگر در یادت نمی‌روم...

از طرف یارا🤍


#a176
----------------
نفس و مهربون من🤍🫠
خیلی مراقب خودت باش⚔🪐
خودتو از بدی ها حفظ کن🫂
منتظر شنیدن خبر بزرگترین موفقیتت تو نوجوونی باش 🫵🏻
مطمئنم تو میتونی و قراره مرداد بهم خبر خوب بدی🥲
مراقب دلت ❤️🫀
حالت😇
و عمرت ☁️
باش!!!
برای من شب کام است روز میلادت
فدای آنکه چنین خوب و نازنین زادت
به پوی در ره شادی تو را مبارک باد
بنوش شهد جوانی که نوش جانت باد
بمونی برای اونایی که دوستت دارن
و بهترین رو تجربه کنی :))))🫂💋


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
┋┋┋┋✿ * . ✧     ✵     . *       ˚ . *       · ✧
┋┋┋✿  •°•.•°••°•.•°•
┋┋✿            𝗕𝗮𝗯𝘆 𝗦𝘁𝗿𝗮𝘄𝗯𝗲𝗿𝗿𝘆🍓🪽   ;—     .  ✧              
┋✿𝓗𝓪𝓹𝓹𝔂 𝓑𝓲𝓻𝓽𝓱𝓭𝓪𝔂 𝓽𝓸 𝔂𝓸𝓾                      。·
✿         ✧           *   ·  .               .      . *
شـــنيدی ميگن
شايد آخـــرين💊 دوای يـــه آدم،
يه آدم ديگـــس؟!
تو آخـــرين دوای منی💖

🎉تولـــدت مـــبارک عزیزدلم
𖧧 @Strawberiii_ss

❤️لـــطفا تا فردا
یه جـــمله زیبا، نقد یا هر چیزی که باید این دختره کوچولو بشنوه و به لیـــنک ناشناس زیر بفرستین تو چنل مـــیزاریم❤️

https://t.me/Annymous_robot?start=15158

🆔 : @littleANDpets


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
👀همه بچه های کنکوری این کلیپو ببینن لطفا :)

میدونم خیلیاتون این واژه و زیاد شنیدین درس بخون درس بخون که وقتی دوباره اسمشو میارن ممکنه آمپر بچسبونین ولی اگه ممکنه یکم به خودتون بیاین🙂

🆔 : @littleANDpets

1.2k 0 23 53 19

مرسی از همه خوشگلایی که این چالشو شرکت کردن

برنده هامون

بیشترین ریکت :

https://t.me/littleANDpets/4213

بیشترین کامنت :

https://t.me/littleANDpets/4215

زیر این پست تگم کنن جایزشونو بگیرن🤍


ری اکت بره بالا پارت بعدو فردا میزارم‼️


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
سناریو مامی و ساب گرل پارت 1

نشست پایین پام و سرش رو گذاشت روی پام نگاهش کردم که چطور گوله شده بود و صورت نازشو روی پام گذاشته بود
دلم میخواست بلندش کنم و بغلش کنم. خم شدم و با دستام مثل یه بچه از
زیر بغلش گرفتم و بلندش کردم سرش رو مثل بچه ها نگه داشت و بهم نگاه کرد.‌ چشماش توی
چشمام خیره بود و لب های خوشگلش آماده بوسیدن بودن حالت قرار گرفتن لباش روی هم خیلی خاص بود، لب پایینش یکم عقب تر بود و لب بالاش روی لب پایینش قرار داشت. دوست داشتنی و خوشکل بود، سرم رو جلو بردم و لباش رو بوسیدم. خودش رو بهم چسبوند و بغلم کرد.‌ اجازه دادم
تو بغلم گوله شه و سفت چسبیدمش
بدن قشنگش رو به خودم فشردم و چند دقیقه ای رو توی
ارامش گذروندیم.
بعد نگاهش کردم وگفتم

+ امشب نوبت توعه توله کوچولو

مشتاق و با یکم اضطراب نگاهم کرد، دستم رو سمت لای پاش بردم و گفتم:

+ من یه کاری میکنم تو اصلا نفهمی چطوری ارضا شدی!

سرش رو با حالت خاص خودش تکون داد و از بغلم جدا شد.‌ لحظه ی آخر یه تار از موهای فرفریم رو یواش بوسید و دلبری کرد
دستم رو پشتش کشیدم و با لبخند نگاهش کردم بعد بهش گفتم روی
میز دراز بکشه و پاهاش رو توی شکمش جمع کنه.‌ مثل همیشه توی عرض کوچیک میز دراز کشید و
در حالی که نصف کونش بیرون از میز بود پاهاشو توی شکمش جمع کرد. همینطور که دستم بین پاش بود نوازشش می کردم.
بعد به سمت ویبراتور رفتم
ویبراتورو روشن کردم و اروم با انگشتم سوراخ کوچولوشو باز کردم و سر ویبراتورو داخلش کردم لرزید و تکون خورد. یکی از دستام رو به سمت سینش بردم و
نوکش رو محکم کشیدم
_جیفغغغغغ اییی مامانی میسوخه🥺
+اروم بچم
هر دردی یه لذتی داره.
و بعد ممه های کوچولوشو توی دستم گرفتم و تند تند مالیدم
تو حال خودش نبود و
به ناکجا اباد نگاه میکرد. ویبراتور دیگه ای رو بین پاش فیکس کردم و بعد با دوتا دستام سینه هاشو محکم مالیدم. نوک سینه راستش رو محکم کشیدم
_اییی آهه مانی دلد میگیله
تف کردم تو دهنش و اب دهنم رو همراه اب دهنش قورت داد و بعد
به وسط پاش رفتم که هنوز انقباض داشت. وسیله ها رو از داخلش درآوردم
بالای سرش رفتم و موهاشو نوازش کردم آروم بود و با خجالت به سقف خیره شده بود. انگشتم رو کشیدم بین پاش
+ دفعه بعدی که سرپیچی کنی این خانوم کوچولو گیره میخوره ها!

آب دهنش رو قورت داد و گفت:

- تشمممم قانوممم تشممم🥺

دستم رو به سمت واژنش بردم

+ این جا هم حسابی گاییده میشه!

لبش رو گاز گرفت و گفت:

- سلپیشییی نمیتوووونم قانومممم.

+ پس آماده ای دستور بعدی رو بهت بدم؟

نفس بلندی کشید و گفت:

- بلهههه قانومممم.

+ بلند شو و چهار دست و پا شو.

تا انجامش بده سراغ یخچال کوچیک گوشه‌ی اتاق رفتم و از توی فریزر سطل یخ رو آوردم بیرون.
بهش گفتم:
+ یکی از یخ ها رو بردار.

با کنجکاوی نگاهم کرد و با دست راستش یکی از یخ ها رو برداشت. حالت ناپایداری داشت، چهار
دست و پا بود و زانوهاش تقریبا لبه ی میز بودن. چون یخ توی دستش بود نمیتونست دست راستش رو خوب روی میز بذاره و یه جورایی بیشتر وزنش روی دست چپش بود. گونش رو بوسیدم و گفتم:

+ دختر خوب.

با لبخند نگاهم کرد.
توی گوشش نجوا کردم:

- حالا با یخ خودت رو ارضا کن.

جا خورد و با دهن باز نگاهم کرد. منتظر شدم تا یک کلمه اعتراض کنه! نگاهم رو که دید سریع
گفت:

- تشمممم قانوم.

بعد یخ رو به سمت واژنش برد و روی اون گذاشت. از سردی یخ لرزید.
ناپایدار بود و خودش رو به سختی روی دست چپش نگه داشته بود
یخ سرد رو بهش میمالید و
صورتش نارضایتیش رو نشون میداد. همین طوریش هم بعد یک بار ارضا شدن سختش بود
بلافاصله ارضا بشه، چه برسه به این که بخواد با یخ ارضا شه. رفتم پشت سرش و بهش اسپنک
زدم

+ افرین دختر خوب. تندتر. میخوام تا پنج دقیقه دیگه ارضا شی.

- چشممم قانوممم🥺

لبخندی زدم و با رضایت به تقلا کردنش نگاه کردم. یه جوری با یخ خودش رو میمالوند که انگار ساله ارضا نشده و میخواد ارضا بشه. ولی خب... بی فایده بود. به سمتش رفتم و گفتم:

+ دهنت رو باز کن.

دهنش رو باز کرد و یه دونه یخ توی دهنش گذاشتم. چشمکی زدم و گفتم:

+ ادامه بده.

ساعت جلوش نبود و نمیدونست چقدر دیگه وقت داره. اعلام کردم:

+ فقط سه دقیقه وقت داری.

تکونی خورد و حالا با دست خالی خودش رو می مالید. یخ آب شده بود و دخترکم فکر کرده بود
خیلی زرنگی کرده، حالا میتونه بدون یخ خودشو ارضا کنه! جلو رفتم و یه یخ دیگه توی دستش قرار دادم.
بعد انگشتم رو روی سوراخ پشتش فشار دادم و گفتم:

+ دختر خوب گفتم با یخ ارضا میشی!

با ناامیدی و سرعت کمتر یخ رو بین پاش کشید.
+ دو دقیقه.
یخ رو روش میمالید و وول میخورد.

ادامه دارد......

🆔 : @littleANDpets

874 0 11 66 66

🙂جهان بی گربه‌ها، میل به‌ فروپاشی دارد....

#Little_Girl

🆔 : @littleANDpets

1k 0 14 30 27

雪音 یا ゆきね (یوکینه)

نامی مناسب برای سیو ‌پارتنر های عاشق. به معنی صدای برف و همچنین به معنی خوشبختی بی پایان❄️💥

#ایده_سیو_اسم

🆔 : @littleANDpets


🍓خوب مرسی از آقای هلبوی عزیز و ارجمند و گرانقدر
@Idmizaramtagamkoni
ک مارو در این امر خطیر یاری دادن🙂‍↔️
بسه برید خونتون
اگه صندلی داغ دوست داشتین با ریکشن اعلام کنین و نفرات پیشنهادی رو برای هفته دیگه داخل کامنت بگید تا نظر سنجی بشه

شبتون پر میمی🍒

🆔 : @littleANDpets

1.6k 0 2 126 32

#a
----------------
خون آشام از خونت تغذیه کنه یا خودتو میندازه تو چاه فاضلاب

اینم آخری چون از بالا دستور دادن😐😂

🆔 : @littleANDpets

Показано 20 последних публикаций.