شاید یه روح.


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


قدم برداشتم بین تکه هایی از روحِ خاک خورده ام. به چشم دیدم مردگی را.
هیچ چیز در وجودم زنده نیست.
ناشناس:https://telegram.me/BChatBot?start=sc-710007-ls0MR84

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: Twi|ighT
یروز خودکشی کسی رو میبینی که بیشتر از همه بهت امید میداد.


دلم میخواد ایرانو بغل کنم بگم هی نترسیا قوی بمون بلاخره روزای خوب هم میبینی.


کاش تموم بشه این روزای تاریک سرد.


اگر مو رنگ کردن ، خندیدن ، رقصیدن ، آرایش کردن ، بلند بلند حرف زدن برای دخترا ننگه من می‌خوام یک زندگی ننگین داشته باشم حرفیه ؟!


دلم ميسوزه واسه اون آدمي كه مرده توم.


راستش بخواین قشنگ ترین عکسای کاپلی عمرم دارم میبینم(؛




می‌بینی ایران؟
می‌بینی چه دخترانی در این خاک ریشه دارند؟
چه دختران شجاع و مبارزی بلند شدند تا مردها را به حرکت وادارند، تا زن‌ها را از افسردگی بیرون بیارند. خواستند برای مادران و پدران غمگین‌شان کاری کنند. می‌بینی ایران؟ چه دختران دغدغه‌مند و بیداری داری. به حالت غبطه باید خورد ایران.
_ماهک.


ی روز میاره خبر آزادی قاصدک.


توپ
تانک
مسلسل
دیگر
اثر ندارد
به مادرم بگویید
دیگر
دختر
ندارد


ی بغض صد ساله گیر کرده تو گلوم.


اون روز میاد درستش میکنیم ی روز خوبو میگم مهم نیست فردا چی میشه مهم نیست تن سرد و بی روحم چقدر توی این جهنم طاقت بیاره اما می‌جنگم برای اون روز بهت قول داده بودم ی روز خوب میاد؟ اره ی روز خوب می‌سازیم حتی بی من تو ادامه میدی تسلیم نمیشی حتی اگه جسمم کفاف این دنیای پر درد نبود مگه قلبت نبودم ؟ پس همیشه همونجا میمونم کافیه دستت بزاری سمت چپ سینت نفس عمیق بکشی من کنارتم.
_دوستدار همیشگی تو آنه.
۱۴۰۱/۸/۵


من واقعا از ذهنم از روحم از جسمم از اعصاب و روانم بخاطر بگا رفتن توی این زندگی معذرت میخوام.


هیچکس اون ادم ۴۰ روز پیش نیست.


برای زندان شریف تا دانشگاه اوین


Репост из: قشاع.
یکی زیر یه پست اینستاگرام کامنت گذاشته بود:
«داشتم به این فکر میکردم چرا باید بین زندگی دو نفر در دوگوشه دنیا انقدر تفاوت باشد. ما در مدرسه هایمان هیچوقت کلاس رقصو باله نداشته ایم، هیچ وقت کارگاه نجاری نداشته ایم. ‏ما هیچ وقت کلاسی با تمام آلات موسیقی نداشته ایم. هیچوقت در سلف مدرسه نچرخیده ایم تا در ظرفهایمان خوراکی های خوش آب و رنگ بریزند، تا با اکیپمان سر میزی بخندیم و شاد باشیم ،ما هیچوقت پارتی آخر سال نداشته ایم. ما هیچوقت روز آخر مدرسه کلاه هایمان را به هوا نینداخته ایم. ما همیشه بازخواست شده ایم؛ برای ناخن هایمان؛ برای موهایمان؛ ما هرگز نفهمیدیم تمیز بودن صورت چه منافاتی با شخصیت آدم دارد. ما پدرمان درآمد بس که موهایمان را ازته تراشیدیم ما هرگز نفهمیدیم جنس مخالف شاخ و دم ندارد و مثل ما آدم است و میتوان با او بدون فکرها و نیت های شوم دوست شد و به او اعتماد کرد. نفهمیدیم که جنس مخالف مکمل ماست، ما شیرین ترین روزهای نوجوانی مان با کابوس کنکور هدر رفت. بهترین روزهای جوانیمان با سربازی. ولی کسی به ما نگفت تو دیگر ۱۷ ساله نمیشوی. ما قربانی خواسته هایی شدیم که پدر و مادرمان هرگز به آن نرسیدند. هیچکس به ما نگفت جامعه هنرمند بیشتر میخواهد تا مهندس، هیچکس نفهمید شب ها با رویای ساز یا بوم نقاشی به خواب میرویم. هیچکس به ما نگفت موفقیت پزشکی و مهندسی و وکالت نیست و هیچوقت نفهمیدیم انسان بودن؛ ربطی به با کدام پا وارد دستشویی شدن» ندارد. هیچکس به ما یاد نداد عاشق شدن را.»


اینکه ندونی فردا بازم میبینی عزیز ترین آدمای زندگیتو یا نه واقعا دردناکه.




یه مود عجیبی دارم که انگار می‌خوام داد بزنم نمی‌شه، می‌خوام داد نزنم نمیشه، می‌خوام بخوابم نمی‌تونم، می‌خوام بخندم یه چیزی نمی‌ذاره، می‌خوام غذا بخورم اشتهام کور می‌شه، می‌خوام امید داشته باشم نمی‌شه،
می‌خوام از چیزی عقب نیوفتم ادامه بدم برم جلو یه چیزی سد راهم می‌شه، می‌خوام برم بیرون ولی حسش نیست، آدمای اطرافمو دوست دارم ولی حال و‌حوصلشونو ندارم،و خیلی چیزای دیگه که حتی نمی‌تونم بگم، فقط می‌دونم یه چیزی نمی‌ذاره. کلا یه مود خیلی عجیبیم که حتی خودمم نمی‌دونم چیه‏.
_دیاکو


ولی اون دنیای قشنگی که برامون تعریف کردید اینطوری نبود اینجا هیچی خوب نیست(=

Показано 20 последних публикаций.

63

подписчиков
Статистика канала