خانواده و مقابله با بحران ( 6 )
کودکان در برابر همه ی بحران ها از جمله بی پناهی دربرابر زلزله ، آسیب پذیر تر و حساس تر هستند . بهتر است به آن ها اطمینان بدهیدکه دارید بهترین کار ممکن را برای حفظ خانواده و کودک می کنید .
ما بزرگتر ها به خوبی می دانیم که هرچند همه ی تلاشمان را بکنیم باز هم خطر هایی تهدیدمان می کند که چاره ای از دست ما بر نمی آید . اما بهتر است این حالت را به کودک القا نکنید.
اصولا بهتر است به کارهایی که می توانید برای حفظ جان خود و فرزندانتان هنگام وقوع زلزله ، انجام دهید ، فکر کنید و خودتان را برای انجام آن ها آماده کنید .
لزومی ندارد کودک در تمام مراحل در جریان این تلاش شما قرار گیرد وازحرف های گاه دلسرد کنند واحتمالا ناامید کننده ی شما با سایر بزرگسالان با خبر شود، اما بد نیست در جریان کوشش های موفق شما قرارگیرد و به آن ها دلگرم شود. مثلا یافتن گوشه های نسبتا امن در خانه بهتر از ایراد گرفتن از کل خانه و غلط بودن ساخت و سازآن و نداشتن جان پناه در آن است . ممکن است نظر و حرف شما در مورد ضعف ساختمان خانه ای که در آن زندگی می کنید ، درست باشد،اما هر حرف درستی الزاما نمی تواند کمک کننده هم باشد ، بویژه برای کودکان ، پس بهتر است بخش هایی از خانه را که نسبتا امن تراست، پیدا کنید و چگونگی رساندن خود را به آن بخش ها را، با فرزندتان تمرین کنید و طوری جلوه بدهید که در آن جا دیگر هنگام زلزله ، جانتان در خطرنیست.
کار دیگر این است که برای آماده کردن ساک وسایل ضروری برای زلزله ، بدون دلشوره و اضطراب، اقدام کنید و از فرزندتان هم بخواهید که او نیز این کار را بکند. توجه داشته باشید که این کارکودک را وسیله ای برای آرامش و اطمینان خاطراو تلقی کنید نه استفاده ی واقعی از ساک او بعد از زلزله. بنابراین اجازه بدهید که هرچه را دوست دارد در ساکش قراردهد. این کار به او اطمینان می دهد که هنگام زلزله از وسایل دوست داشتنی اش دور نمی شود .به این ترتیب این ساک حتی اگر به واقع هم نتواند مورد استفاده قرارگیرد، سبب آرامش فعلی او می شود .
کودکان در برابر همه ی بحران ها از جمله بی پناهی دربرابر زلزله ، آسیب پذیر تر و حساس تر هستند . بهتر است به آن ها اطمینان بدهیدکه دارید بهترین کار ممکن را برای حفظ خانواده و کودک می کنید .
ما بزرگتر ها به خوبی می دانیم که هرچند همه ی تلاشمان را بکنیم باز هم خطر هایی تهدیدمان می کند که چاره ای از دست ما بر نمی آید . اما بهتر است این حالت را به کودک القا نکنید.
اصولا بهتر است به کارهایی که می توانید برای حفظ جان خود و فرزندانتان هنگام وقوع زلزله ، انجام دهید ، فکر کنید و خودتان را برای انجام آن ها آماده کنید .
لزومی ندارد کودک در تمام مراحل در جریان این تلاش شما قرار گیرد وازحرف های گاه دلسرد کنند واحتمالا ناامید کننده ی شما با سایر بزرگسالان با خبر شود، اما بد نیست در جریان کوشش های موفق شما قرارگیرد و به آن ها دلگرم شود. مثلا یافتن گوشه های نسبتا امن در خانه بهتر از ایراد گرفتن از کل خانه و غلط بودن ساخت و سازآن و نداشتن جان پناه در آن است . ممکن است نظر و حرف شما در مورد ضعف ساختمان خانه ای که در آن زندگی می کنید ، درست باشد،اما هر حرف درستی الزاما نمی تواند کمک کننده هم باشد ، بویژه برای کودکان ، پس بهتر است بخش هایی از خانه را که نسبتا امن تراست، پیدا کنید و چگونگی رساندن خود را به آن بخش ها را، با فرزندتان تمرین کنید و طوری جلوه بدهید که در آن جا دیگر هنگام زلزله ، جانتان در خطرنیست.
کار دیگر این است که برای آماده کردن ساک وسایل ضروری برای زلزله ، بدون دلشوره و اضطراب، اقدام کنید و از فرزندتان هم بخواهید که او نیز این کار را بکند. توجه داشته باشید که این کارکودک را وسیله ای برای آرامش و اطمینان خاطراو تلقی کنید نه استفاده ی واقعی از ساک او بعد از زلزله. بنابراین اجازه بدهید که هرچه را دوست دارد در ساکش قراردهد. این کار به او اطمینان می دهد که هنگام زلزله از وسایل دوست داشتنی اش دور نمی شود .به این ترتیب این ساک حتی اگر به واقع هم نتواند مورد استفاده قرارگیرد، سبب آرامش فعلی او می شود .