" مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم
مثل بوی خونه ی کاهگلی بعد از بارون
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده
مثل صدای موج دریا تو شب
بوسه های ناگهانی
یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک
دوست داشتنت همین قدر شیرینه..."
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم
مثل بوی خونه ی کاهگلی بعد از بارون
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده
مثل صدای موج دریا تو شب
بوسه های ناگهانی
یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک
دوست داشتنت همین قدر شیرینه..."