من که ملول بودمی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


و للشعرِ و الحبِّ فوَّضتُ اَمری...

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: •ضِمآد•
#حمایتی
رفیقای خوشگلم فوروارد کنید بمونه ببینم ازتون فور میزنم با افتخار☘


Репост из: مًڹٍ بًێٍ |«طٍُ»!
﮼حمایت‌روز‌جمعه
«این پیامو فور کنید چنلتون، منم یه پیام از چنلتون فور میکنم اینجا»💛🛵
-شمام که این پیامو میبینی، یه سر بزن شاید خوشت اومد:>>🚜
@Dayan_Zhakaw


بفرمایید من باب نمونه!


Репост из: خانه‌ی من
Home☁️


چرا هندونه انقدر بوی خونه زندگی میده؟


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ما خسته ایم و حوصله ی شرح قصه نیست.🦦😁


#نماها


هی میخونمش هی میگم نه غیر ممکنه شعر فروغ باشه.
😶‍🌫😶‍🌫😶‍🌫😶‍🌫😶‍🌫😶‍🌫😶‍🌫


چرا نمی تونم قبول کنم این شعر برای فروغه؟😐
من بارها کل دیوان شو خوندم ولی همیچین چیزی رو نخوندم.
یعنی اصلا از به هیچ جای شعر نمیخوره از فروغ باشه.
داد میزنه قشنگ!


Репост из: آذین مود
گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است، چون خوردن نوشابه که در جام شراب است


منی که قابلیت اینو دارم از دل روزمرگی های کسل کننده،ماجراهای جذاب بسازم بعد ذوق تعریف شونو داشته باشم چطور بین این همه تب و تاب زندگی هوس تعریف کردن روزهامو براش نداشته باشم؟


دیروز تو یک حساب و کتاب احمقانه با خودم میگفتم بذار از این به بعد دقت کنم ببینم چه روزهایی کلا بهش فکر نمی‌کنم.


کنار نبضم شبی سحر کن ...


دور از نوازش های دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست

_حسین منزوی


دور از نوازش های دستِ مهربانت

#دست_ها


یعنی به توافق دو جانبه رسیدیم که هردومون بخوابیم.


به زور راضیش کردم بخوابه وگرنه هر چی از اردیبهشت می موند برام باید میدادم پای تولد.😶‍🌫


مسابقه ی تا سحر بیدار بمونیم گذاشتیم با نامیرا.
قراره اگر اون زودتر خوابش ببره عروسک خرگوشی که قبلا براش خریده بودم بشه برای من و اگر من زودتر بخوابم براش تولد یونیکورنی بگیرم.
معامله ی منصفانه ای هست به نظرم.🥲😂


ولی خب حالا چی؟
الان با خودم گفتم چرا من هی به خودم میگفتم بگو نه بگو نه.چه دلیلی بود برای نه گفتن مریم جون؟
بشین خوشحال شو که گره از کار یک بنده خدایی باز کردی؛که یادم افتاد یک :برای یکی دیگه ضامن شدم😐
دو :چند هفته پیش یکی از فامیل‌های نزدیک تر بهم گفت بیا ضامن شو و فلان گفتم نه😐😐
و سه :خودم میخوام وام بگیرم.😐😐😐


امشب تو رودربایستی قبول کردم ضامن وام ازدواج یکی از پسرهای فامیل بشم.
اونم از بس خوشحال شد گفت انگار از آسمون افتادم روی زمین.

Показано 20 последних публикаций.

2

подписчиков
Статистика канала