💠به افتخار رهروان مکتب مبارزه ی دائمی خستگی ناپذر
🔹حدود یک سال پیش بود که به لطف علی بن موسی الرضا(ع) از تهران به مشهد به پیشنهاد یکی از دوستان سفر نموده و باب الجواد نشین حرم با صفایش شدم
روزهای اول حضورم در مشهد عجیب و پر دلهره سپری می شد و فکر و خیال افول آرمانگرایی همراه با واقع نگری در زندگی ام سخت اذیتم می کرد و اینکه در مسیر مابعد دانشجویی تکلیف آن آرمان ها و شعارها و فعالیت هایم چه می شد چون خوره به جانم افتاده بود
اما تمام این خیالات عمرشان به همان چند روز ابتدایی ختم شد و قصه ی آشنایی من با امین توکلی زاده و آشنایی بیشتر با میثم خاکباز چون آب سردی بر آتش زبانه کشیده ی وجودم ریخته شد
🔺وقتی دیدم این دو نفر چگونه خانه و زندگی شان در تهران را رها نموده و جای خالی اقوام و آشنایان را برای فرزندانشان با حرم امام رضا(ع) پر کرده اند
🔺وقتی دیدم القاب و صندلی ها برایشان تنها اسبابی هستند که مبارزه کنند و نسیم انقلاب را در فضای بروکرات و کند آستان قدس به وزش در آورده و مسیر تحقق منشور 7 گانه ی رهبری در حکم انتصاب آیت الله رئیسی را هموار سازند
🔺وقتی دیدم به جای کمیته ی امداد و هلال احمر و بهزیستی و صد ها اداره و سازمان دیگر پاشنه ی خود را بالا کشیده و گره از کار روستاییان و مستضعفین و حاشیه ی شهر با بسیج نمودن امکانات و پتانسیل آستان قدس رضوی با عنوان جهادگران رضوی برداشتند
🔺وقتی دیدم صف طویل شبکه های داخلی و خارجی را که آرزویشان فقط چند دقیقه تصویربرداری در حرم بود و با تدبیر و تلاش ایشان مهمان دائمی و خادم رسانه ای مراسمات حرم شده بودند و ثانیه ثانیه دل مشتاقان علی بن موسی الرضا را به مشهد روانه می کردند
🔺وقتی دیدم برای زائران متاهل مستمند دور حرم امکاناتی آماده کرده اند تا شبی نباشد که زائری به خاطر نداری سر بر آسفالت دور حرم بگذارد
🔺وقتی دیدم در سیل و زلزله و برف مردم گرفتار را فراموش نکرده و خود را در مصیبتشان شریک دیده و هر کاری از دستشان بر می آمد در جهت تسکین دردشان انجام می دادند
🔺وقتی دیدم خاکباز از فشار کاری سکته قلبی کرد و حتی روی تخت بیمارستان پیگیر کار های مردم بود
🔺وقتی دیدم فرزندانشان را که وقتی ساعت 8 صبح تا 11 شب پدرانشان در اداره بودند و آنها را نمی دیدند بعد از نماز مغرب برای دیدن پدر در دفتر کارشان می آمدند تا شاید آرامتر شوند
🔺وقتی دیدم در بازی پیپچیده ساختار و بودجه و امکانات و اختیارات سعی بر کنترل نمودنشان کردند و منافقانه خواستند جلوی گسترش و تسری تفکر انقلابی شان را بگیرند ولی این دو نفر با تمام ناملایمتی ها از حرکت باز نایستادند و به امام مبارزه ی دائمی و خستگی ناپذیر تاسی جسته و یاری طلب نموده و استوار مسیرخود را پیمودند
🔹آرامشی وجودم را فراگرفت و افتخار کردم که دو برادر بزرگتر در کنار خود پیدا نموده ام که درس مبارزه را مصمم تر مشق نمایم
به کانال فانوس سایه ها بپیوندید👇👇
https://t.me/hzb70318