خرده جنایت های یک دانشجو


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


من همونی ام که میخواست سنگین و رنگین باشه.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


این یک پیش درآمد دشتی اثر موسی خانِ معروفی‌ست.
خاطرم هست که حدودا ۱۲ سال پیش، زمستان بود. مشق آن هفته ام این بود که تا جلسه ی بعدی این را خوب یاد بگیرم. اما چون بلد نبودم مضراب ریز بزنم خیلی گریه میکردم. فکر میکردم هیچ وقت قرار نیست نوازنده ی خوبی برای سه تار باشم چون اساسی ترین تکنیک یعنی مضرابِ ریز زدن را بلد نیستم. القصه آنقدر نشستم و زدم و انگشتانم بین سیم ها گیر کرد که نهایتا از مضراب های تکه تکه ام یک مضراب ریز مداوم نه چندان تمیز در آوردم. جهیدم سمت آشپزخانه و به مادرم گفتم بالاخره توانستم مضراب ریز بزنم و همچنان امیدی هست! :)
من اسم این پیش‌درآمد را گذاشتم امید.
امشب که دوباره درس های آغازین کتاب هنرستان را مرور میکردم احساس کردم حالا بعد از ۱۲ سال در این مرحله از زندگی ام نیاز به امید دارم. امیدی از جنس موسیقی و شعر.‌ چیزی که نور امید را در دلم چنان روشن کند که از شادی دوباره به سمت آشپزخانه خیز بردارم و فریاد بزنم که همچنان امیدی هست برای ادامه دادن.




Репост из: موزيک بيكلام
میترسید به اون نگاه کند، بطور رنج‌آوری به نظرش زیبا می‌آمد، و چون به او تعلق نداشت به مراتب زیباتر میشد.


Репост из: rfrsrh
صبا زآن لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی؟ چون ‌است حالش؟
حافظ




چه چیزی باعث میشه دو تا خروجی رو اشتباه بپیچی، یه کوچه رو اشتباه بری داخل، یادت بره راهنما بزنی، یادت بره اصن برای چی اومده بودی بیرون؟


منتخب #علیرضا_قربانی
01-Bi Gonah
02-Dar An Cheshmha 3:53
03-Khiale Khosh 8:25
04-Her eyes 12:12
05-Ham Gonah 18:34
06-Parishani 22:36
07-Istanbul Junction 27:05
08-Mara Bebakhsh 30:35
09-Shorooe Nagahan 35:07
10-Asheghane Nist 39:39
11-Roozhaye Bi Gharar 44:11
12-Still your love 49:17
13-Leyla 55:53
14-WALNUT TREE 59:39
15-Pol 1:05:29


[روی لبه ی گلدونی که قراره سال ها بعد، توی یه شهر دیگه از کنارش عبور کنی]

در دل شب اشکی از روی ندامت، خوش بُوَد


گم شدیم این لا لو ها


حجم اطلاعاتی که امروز مازندران‌شناسِ عزیز بهم داد اینقدر زیاد بود که حتی فراموش کردم اسم جایی که رفتیم چی بود. اسم اون خانومه چی بود و کلا لال هستم.


برنامه ی امروز ما "یاد ایّام" پیش عمو غلام بود!!


حالم شبیه روز آخر سفره.


از این باکسای درد دل و سوال و جواب میذارن بلاگرها، ملت قربون دست و پای بلورین بلاگره میرن که اینا رو به صورت دوستانه و خودمونی دور هم جمع کرده.

قیافه ی منی که کلا تو کانال هامون داریم پیام ناشناس میذاریم و خیلی روتینه این گفت و گوها واقعا دیدنیه.😐

باز شما قدر ما رو ندونین ...


من امروز کارای مفیدی کردم.
ذهنم داغون بود. گسسته بود. تیکه پاره بود. اما سعی کردم کارهای خوبی رو به ثمر برسونم. بعدش رفیق راه دورم اومد دنبالم. جلوی در خونه اینقدر محکم بغلش کردم که از اون بغل ها بود که از احساس امنیت زیاد، وزن بدنت رو رها میکنی بین دستای اون آدم و حتی دچار عدم تعادل میشی!!
رفیق راه دورم حرفای نابی زد. سعی میکردم تو چشماش عمیق بشم. چشماش اوج صداقت بود. هیچ عکسی از لحظه های با هم بودنمون ندارم‌.
رفیق راه دورم برام سوغاتی آورد که خب من عاشقشون شدم.
رفیق راه دورم من خیلی دوستت دارم و میدونم که گفتنِ این دوستت دارم ها همیشه کمه. کاش چیز بیشتری برای ابراز محبت به شخصیت ناب و منحصر به فردت در چنته داشتم.


امسال مسخره ی عمه ی پاییز و زمستون هستیم.


یه روزی که فکر میکردم غم دیگه از این بیشتر نمیشه تصمیم گرفتم این کانال رو بزنم.
الان هم فکر میکنم غم و ناتوانی دیگه از این بیشتر نمیشه اما دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم و چه پلتفرمی آرومم میکنه.


سوال من اینه در چنین شرایطی چطور میشه آروم موند. منطورم شرایطی هست که بقیه زندگی رو برای تو بی‌نهایت سخت میکنن و تو نقشی در سخت تر شدن اوضاع زندگیت نداشتی. چطور میشه تاثییر نپذیرفت. اصن مگه میشه؟


تنها چیزی که آرومم میکنه فرو کردن یه چاقو تو شکم استاد راهنمامه. غیر از این هر کاری اضافه کاریه.


اینقدر شدت فشاری که دارم از استاد راهنمام میخورم بالاس که که لال میشم موقع هر گونه لب به شکایت گشودن.


بچه ها من به این نتیجه رسیدم از ۴۵ سالگی به بعد تازه میشه یه کم آسود.
این همیشه پسِ ذهنم بود تا اینکه دیدم دکتر مکری هم میگه مطالعات نشون داده از ۵۰ سالگی به بعد تازه آدم ها احساس آسایش میکنن. تازه بهشون خوش میگذره.!!!
خلاصه اینکه فعلا تا ۵۰ سالگی برنامه ی زندگی من، ندونم کاریه.

Показано 20 последних публикаций.

3 078

подписчиков
Статистика канала