ﺳﺎﻳﺖ ﻣﻠﻲ - ﻣﺬﻫﺒﻲ


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана



Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


✅بیانیه تحلیلی حزب اتحاد ملت درباره اعتراضات اخیر با نگاه به گسل‌های امروز جامعه ایران

📌امتداد: حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در بیانیه‌ای تحلیلی به تبیین اعتراضات مردمی در چند هفته گذشته پرداخت.

📌حزب اتحاد ملت در این بیانیه تلاش کرده تا با توصیف دقیق آنچه که در هفته گذشته در کشور رخ داد، تبیین شرایط موجود، شرح وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور به ارائه راه کار برای خروج از این فضا بپردازد:

📌وضعیت اقتصادی کشور در یک دهه گذشته با شیب تندی سیر قهقرایی داشته و تخریب شده است. تلاش‌های ۴ ساله دولت روحانی تنها توانسته است در برخی زمینه‌ها، شتاب ویران شدن را کم کند و البته در برخی زمینه‌ها نیز با شیب ملایمی شاخص‌ها را به سمت رشد تغییر جهت دهد.

📌بحران‌های کارگری ناشی از رکود و تعطیلی صنایع و عدم پرداخت حقوق معوق که در اثر آن طی یک سال گذشته بیش از ۵۰۰ تجمع اعتراضی کارگری و ۸۰۰۰ مورد اخراج کارگران به وجود آمده است.

📌انتشار عمومی و شفاف لایحه بودجه ۱۳۹۷ در نیمه آذرماه و مشخص شدن جزئیات منابع و مصارف بودجه سال آینده، موجی از انتقادات را علیه دولت و شخص رئیس‌جمهور برانگیخت.

📌انباشت ناامیدی، انباشته کینه و نفرت و انباشت بی‌اعتمادی در سطح و لایه‌های مختلف جامعه وجود دارد و متأسفانه توسط رسانه‌ها و تریبون‌های رسمی مدام به این نفرت و کینه، بی‌اعتمادی و ناامیدی افزوده می‌شود.

📌شکاف نسلی فعال که موجب شده است ارزش‌های گفتمانی نظام برای نسل جوان ناهنجار و هنجار‌های پذیرفته‌شده توسط اکثریت جوانان برای نظام بی‌ارزش باشد.

📌فساد گسترده اداری خصوصاً در شهرداری‌ها، دادگستری‌ها و ادارات مالیات، وجود رانت‌ها و ارتباطات شبکه‌ای خاص در ادارات عمومی که به نارضایتی گسترده‌ای دامن زده است.

📌تقریباً همه اقشار اجتماعی از دانشجویان، معلمان، کارگران، اقلیت‌های دینی و مذهبی به‌محض ابراز نارضایتی‌های خود به شیوه‌های مختلف مورد برخورد خشونت‌آمیز و بازداشت و زندان قرار می‌گیرند و صدایشان خاموش می‌شود.

📌بحران رسانه‌ای، عملاً رسانه ملی را به بوق تبلیغاتی یک فرقه سیاسی تبدیل کرده و خروجی آن ازنظر افکار عمومی مشتی دروغ‌های سیستماتیک و سازمان‌یافته است.

📌تلاش‌های صورت گرفته ساختاری برای تهی کردن انتخابات و مردم‌سالاری از مضمون و محتوا.

📌سیاست‌گذاری‌های عوام‌فریبانه و پوپولیستی در دهه گذشته در کشور و سیاست پول‌پاشی در جامعه، با فهم نادرست از تولید و توزیع عادلانه ثروت و مفهوم عدالت اجتماعی و غفلت همه جریان‌های سیاسی کشور اعم از چپ و راست از فشار‌هایی که لایه‌های محروم جامعه در این سیاست‌های ناکارآمد شعارزده در جهت توسعه و عدالت اجتماعی متحمل شده‌اند و شاید بتوان گفت که کارد به استخوانشان رسیده است.

📌 تهی شدن گفتمان اصلاحات از مواضع پیش‌برنده و درعین‌حال رشد عنصر انفعال و ناامیدی در بدنه اصلاحات موجب القای این گزاره در لایه‌هایی از پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شد که گفتمان اصلاحات اسیر نوعی محافظه‌کاری شده و جذابیت گفتمانی خود را از دست داده است.


Репост из: حبیب الله پیمان
🔹خاموشي به معناي رضايت نيست

⬅️پوشیده نیست که معترضین محدود به این عده نیستند. افزون برمیلیون هاافراد خاموش که نظاره گر دور و نزدیک حوادث اند به حمایت زبانی وقلبی از شکایت ها ومطالبات معترضبن بسنده می کنند، جمعیت انبوهی از خاموشان نيز منتقد سیاست ها وکارنامه مسولان حکومتی اند وازمشکلات عدیده و فقر وبیکاری طولانی مدت شکایت دارند. لذا بااطمینان می توان گفت که سلب اعتماد اکثریت مردم از سیاست ها ونهادهای حکومتی اعم از اصولگرایی واصلاح طلبی مهمترین چالشی است که نظام درداخل باآن روبه رواست. تکرار وعده اصلاح امور و ارایه آمار وگزارش موفقیت هاي سطحي،توان جلب دوباره اعتمادعمومی در سطح گسترده و ملي را ندارد. خطاست اگرتصور کنند که با وعده دادن و انجام اقدامات روبنایی نظیرآنچه تاکنون در قبال نا رضايتي ها و اعتراضات پراكنده انجام داده اند خواهند توانست ،از طريق وعده و شعار باچاشنی خشونت و سركوب بحران ها را مهار واعتماد و وخوش بینی را به جامعه بازگردانند.
ریشه های اصلی بحران ها عبارتنداز ؛ ۱) ادامه سیاستهای اقتصادی نولیبرالی موسوم به تعدیل اقتصادی، ۲)وابستگی تقریبا کامل اقتصادکشور به فروش نفت و۳) مناسبات مبتنی بررانت وغارت. وفساد چاره ناپذیر دامنگیر بوروکراسی ونظام مدیریت کشور ۴) نقض ویا عدم اجرای مهمترین اصول قانون اساسی ناظر برآزادی ها و حقوق دموکراتیک همه افراد ملت . ایجاد انواعی ازموانع ومحدودیت های فراقانونی (عقیدتی، سیاسی، قوميتي، فرهنگی وجنسیتی) دربرابر حق مشارکت آزاد وبرابر سیاسی افراد وگروههای ناوابسته به جریان حاکم، عوامل مزبور درسه دهه گذشته قویابر ضد توسعه صنایع وتولیدات داخلی، برابری وعدالت اجتماعی و لوازم توسعه پایدار ودرجهت افزایش فقر وبیکاری وبی عدالتی وعمیق ترشدن فاصله طبقاتی وبروپاشی حیات اخلاقی جامعه عمل کرده ومی کنند.
🔹چاره جویی، «ناگهان دیر می شود»

⬅️آگاهی ازمخاطراتي كه عليه کشور، مردم وسرزمین كمين كرده اند جدی است وزمان چنان تنگ است که حتی یک روز تأخیر در انجام آنچه می باید کرد ممکن است فاجعه آفرین شود. فقر ، فساد ، خشونت هاي فراگير در جامعه انوميك ، ایجاب می کند که همه نیروهای خواهان تغییر، بدون لحظه ای درنگ در ایجاد زمینه مناسب برای شکل گیری یک گفت وگوی ملی دست بکارشوند. به یقین در میان دولتمردان وزنان هم کسانی هستند که از عمق بحرانهای درهم پیچیده اقتصادی اجتماعی سیاسی وفرهنگی ومصایب و مشکلات بظاهر درمان ناپذیر مردم آگاهی دارند. آنان نیز نگران بروز فاجعه های بزرگتر درآینده نه چندان دور اند. وکم وبیش دریافته اند که اِعمال خشونت و سركوب هرگز به برقراری امنیت پایدارنمی انجامد. قبل ازهرچیز این حاکمیت است که باید به دوواقعیت اذعان کند :اول انكه از قوه قهریه برای برگرداندن امنیت وثبات جامعه دردراز مدت کار چنداني ساخته نیست. زيرا امنیت وثبات واقعي وپایدار بدون دست زدن به یک رشته تغییرات بنیادی برای حل بحران ها وچالش های داخلی وبین المللی ، وایجاد فضای باز برای گفت وگوی انتقادی وریشه کن کردن فقروفساد، بیکاری وبی عدالتی برقرار نخواهد گشت. دوم، شرط اصلی موفقیت درایجاد این تغییرات، جلب اعتماد مردم اعم از اقوام وگروهها وپیروان همه مذاهب ومسلک هاازطریق فراهم آوردن شرایط مشارکت وهمکاری موثر همه اقشارملت در چاره جویی معضلات و برطرف کردن آنهاست. https://t.me/drhabibollahpeyman


ملاحظه می‌کنیم که برای ابطال انتخابات اصفهان در زمستان 1374 پاسخی شنیده نشد و متأسفانه شورای نگهبان در برابر آرای مردم قرار گرفت. به نظر من طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی تأیید یا رد صلاحیت وظیفه قوه قضائیه است و شورای نگهبان که ارگانی از قوه تقنینیه به شمار می‌رود نمی‌تواند چنین وظیفه‌ای داشته باشد. طبیعی است که شورای نگهبان باید به تک‌تک مواد قانون اساسی که از مشروعیت و مقبولیت برخوردار است وفادار باشد و فهم شورای نگهبان نیز باید مبتنی بر همین مواد قانون اساسی باشد. نگران‌کننده است که برای بخشی از مردم این پرسش مطرح شده که آیا ما قانون اساسی داریم یا هر چه هست فهم شورای نگهبان است؟ متأسفانه اگر فرد، گروه یا نشریه‌ای به عملکرد شورای محترم نگهبان انتقادی داشته باشد متهم می‌شود که اصول نظام را قبول ندارد، در حالی‌که این‌طور نیست. در جریان انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت‌های گسترده به جایی رسید که حتی برای اولین بار آقایان دری نجف‌آبادی و مرحوم طبسی به آن انتقاد کردند و مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودند و به زیر و بم قانون مصوب مجمع آگاه بودند بدین مضمون گفتند با کدام قانون صلاحیت‌ها رد می‌شود؟ در برابر این اعتراض‌ها هیچ‌یک از اعضای شورای نگهبان پاسخی ندادند. دیگر نمی‌توان گفت آقایان طبسی، دری نجف‌آبادی و هاشمی رفسنجانی مخالف نظام جمهوری اسلامی یا قانون اساسی هستند. از همه مهم‌تر یکی از اعضای شورای نگهبان که سخنگوی شورای نگهبان هم بودند مخالفت خود را با این شکل از رد صلاحیت‌ها ابراز داشتند. آقای دکتر نجات‌الله ابراهیمیان گفتند رد صلاحیت یا تأیید صلاحیت به عهده یک دادگاه انتخاباتی همراه با یک هیئت‌منصفه است. ایشان صراحتاً توضیح دادند که شورای نگهبان قادر نیست چندین هزار پرونده را بررسی کند و صاحبان آن‌ها را از نزدیک بشناسد تا حدی که قادر باشد آن‌ها را رد صلاحیت کند.

متأسفانه باید این را بگویم که رد صلاحیت بدین گونه به یک افتخار تبدیل شده است و این به صلاح مملکت نیست. در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری در دوم خرداد 1376، با وجود رد صلاحیت‌ها حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی رأی چشمگیری آورد که قابل پیش‌بینی و موافق نظر شورای نگهبان نبود. به‌جای اینکه جمع‌بندی شود که چرا آرای مردم با نظر شورای نگهبان هماهنگی نداشت، جمع‌بندی به گونه دیگری شکل گرفت که باید رد صلاحیت‌ها گسترده‌تر باشد تا چنین اتفاقی مانند دوم خرداد تکرار نشود و آرای مردم هماهنگ با نظر شورا باشد. در پرتو چنین نحوه نگرشی بود که صلاحیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای ریاست‌جمهوری رد می‌شود، ولی با استقبال مردم دو بار با رأی چشمگیری نفر اول انتخابات خبرگان رهبری در تهران می‌شود. به نظر می‌رسد حتی صدای سخنگوی سابق شورای نگهبان، دکتر ابراهیمیان، هم شنیده نشد. آیا این حداقلِ توقع مردم نیست؟ وقتی ایشان بدین مضمون می‌گویند که در جریان رد صلاحیت‌ها پای نهاد پنجمی به ‌نام اطلاعات سپاه باز می‌شود آیا نباید به حرف ایشان توجه شود که این کار، دخالت نیروهای مسلح در انتخابات است و رد یا تأیید صلاحیت یک یا چند شخصیت می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در انتخابات داشته باشد؟ طبیعی است که این امر نه با قانون اساسی هماهنگی دارد و نه با توصیه‌های مرحوم امام و وصیت‌نامه ایشان. در انتخابات دهمین دور مجلس شورای اسلامی دیدیم رد صلاحیت به‌قدری گسترده بود که آرای مردم در تهران با نظر مسئولان هماهنگی نداشت و بخشی از مسئولان گفتند مردم تهران اهل کوفه شدند و فهرست انتخاباتی آن‌ها ملهم از رادیوهای بیگانه بود. مجلس دهم تشکیل شد، ولی متأسفانه بدون شخصیت‌های کیفی و باتجربه از دو جناح سیاسی. به نظر می‌رسد اگر مسئولان به شکل رد صلاحیت‌ها یا به شکل دیگر قانون و مردم را دور بزنند و به آن‌ها بی‌اعتماد شوند، مردم هم به‌نوبه خود و متقابلاً به حکومت بی‌اعتماد می‌شوند.

وقتی بر اساس گفته‌های کارشناسان اصولگرای نظام بی‌اعتمادی و فساد سیستماتیک از حملات مستقیم دشمن و انقلابات رنگی خطرناک‌تر تشخیص داده شده است، در این شرایط ویژه که با بحران‌هایی هم در داخل و هم در منطقه با آن مواجهیم حداقل تقاضای ما این است که به گفته مسئولان نظام توجه شود و در پی گفته‌های آقای ابراهیمیان تجدیدنظری صورت گیرد./ چشم انداز ایران - شماره 102 اسفند 95 و فروردين 1396


شاه و شاه درست‌کن‌ها صدای نهضت ملی ایران را هم نشنیدند. وقتی مردم فضا را بر شاه تنگ کردند از مملکت فرار کرد و به کمک کودتای انگلیسی‌ـ امریکایی دوباره بر تخت سلطنت نشست و تاج‌بخشی شد. این در حالی بود که مصدق نه مخالف سلطنت مشروطه بود و نه مخالف محمدرضاشاه. مصدق می‌خواست شاه پادشاه مشروطه بماند و دخالتی در امور نکند تا به تاج‌بخشی انگلیس و امریکا نیز نیازی نداشته باشد. پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه جایگاه قانونی خود را به‌سرعت فراموش کرد و دوباره فرمانده نیروهای مسلح شد و پرونده‌های سیاسی به دادگاه‌های نظامی رفت و بدین‌وسیله سرکوب سیستماتیک منتقدان و معترضان شروع شد. مجلس شورای ملی و انتخابات نیز در اختیار شاه قرار گرفت، سلطنت که طبق قانون مشروط به رأی مردم بود را به یک اصل مستقل نظام شاهنشاهی تبدیل کردند و آن را مرادف با قانون اساسی و مقدم بر آن تلقی کردند. سپس 6 ماده و در پی آن 14 ماده اصلاحات را به آن اضافه کردند و اعلام کردند هرکس نظام شاهنشاهی و اصلاحات شاه را قبول ندارد نمی‌تواند وکیل، مدیرکل، وزیر یا نخست‌وزیر شود. بعد هم حزب رستاخیز تشکیل شد و اعلام کردند هرکس با آن مخالف است از مملکت خارج شود.

خودکامگی شاه به جایی رسید که حتی ارتشبد جم که رئیس ستاد فرماندهی شاه بود در خاطرات خود نوشت: ما نمی‌دانستیم وظیفه ارتش چیست؟ مقابله با شوروی؟ مقابله با عراق؟ مقابله با هند در کنار پاکستان؟ مقابله با رزمندگان ظفار؟ یا سرکوب چریک‌ها و مجاهدین در شهر؟ همه چیز به تصمیم شاه بستگی داشت.

وقتی مردم قیام کردند شاه گفت صدای انقلاب ملت ایران را شنیدم و سعی دارم به قانون اساسی عمل کنم و شکنجه‌ای هم در کار نباشد. این اعلام دیر انجام شد و مردم تصمیم خود را گرفته بودند و انقلاب به رهبری مرحوم امام پیروز شد و ما به‌سرعت صاحب قانون اساسی ثمره انقلاب شدیم؛ انقلابی که توحیدی، اسلامی و مردمی و شعارش «جمهوری اسلامی آری، حکومت خودکامه هرگز» بود. مردم ایران یک‌بار به اعضای خبرگان قانون اساسی رأی دادند و یک‌بار هم به قانون اساسی مصوب 1358. بار سوم هم در مرحله بازنگری به قانون اساسی مصوب 1368 رأی دادند. توقع مردم اجرای بدون تنازل همین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. مردم ایران به دلیل انباشت تجربه‌های تاریخی که دارند دوست ندارند یک اصل قانون برجسته‌سازی شود یا اصلی تنزل پیدا کند و کمرنگ شود. دو جریان موسوم به اصلاح‌طلب و اصولگرا هر دو به قانون اساسی وفادارند، حتی شخصیت‌ها و تشکل‌هایی هم که مخالف قانون اساسی بودند در دوران هشت‌ساله اصلاحات به ظرفیت‌های خالی آن پی بردند و وفاداری خود را به قانون اساسی اعلام کردند. اصل ششم و اصل 56 قانون اساسی همه چیز را به آرای مردم مشروط کرده است و مردم حق دارند سرنوشت خود را رقم بزنند که این امر از طریق انتخابات‌های مختلف عملی می‌شود. کارشناسان و مردم می‌گویند دوران مرحوم امام که قانون نظارت استصوابی وجود نداشت مشکلی هم ایجاد نشد و مجالس کیفی و مترقی نسبتاً خوبی داشتیم، بعد هم که نظارت استصوابی به‌صورت قانون درآمد و دوباره با فراز و فرودی در مجلس ششم مطرح شد و با اصرار نمایندگان به مجمع تشخیص مصلحت رفت توقع مردم محدود به اجرای همین قانون مصوب مجمع تشخیص مصلحت است.

علمای اسلام به ما یاد دادند که فرزند دلیل باشیم؛ بنابراین، فقهای شورای نگهبان هم طبیعی است که باید پاسخگو باشند. از مجلس سوم به بعد ما شاهد رد صلاحیت‌های گسترده شورای محترم نگهبان بودیم. صدای قانونی همه بلند شد که رد صلاحیت‌ها با قانون مصوب مجمع تشخیص مصلحت هماهنگی ندارد. در این قانون آمده بود هیئت اجرایی و شورای نگهبان باید از نظرات مستند نهاد چهارگانه و نه بیشتر برای بررسی شرایط نامزدها استعلام کنند.


صدایی که شنیده نشد

لطف‌الله میثمی

آیا در یوم‌الله 22 بهمن 1357 قانون اساسی ثمره انقلاب مشروطیت سقوط کرد یا آن وضعیتی که در آن قانون اساسی دور زده می‌شد و با آن بازی می‌شد؟ می‌توان گفت آنچه سقوط کرد خودکامگی بود و نه قانون اساسی مشروطیت. توضیح اینکه در آن قانون اساسی بدین مضمون آمده بود که سلطنت ودیعه‌ای است الهی که به‌موجب رأی مردم به شخص پادشاه واگذار می‌شود؛ یعنی، روح آن قانون مبتنی بر آرای مردم بود و شاه باید متوجه می‌شد که رأی مردم است که او را پادشاه مشروطه کرده است؛ بنابراین، باید خود را با آرای مردم هماهنگی می‌کرد و نه اینکه در برابر آرای مردم قد علم می‌کرد. جماعتی این اصل قانون اساسی را فراموش کردند و جماعت دیگری که من آن‌ها را «شاه درست‌کن» می‌نامم خود را آگاهانه در معرض فراموشی قرار دادند. از همین جا بود که برجسته‌سازی یک اصل در برابر دیگر اصول قانون اساسی و متمم آن شروع شد. در آن قانون اساسی آمده بود که شاه باید سلطنت کند و نباید در امور دخالت و حکومت کند، ولی شاه درست‌کن‌ها از موضع منافعشان می‌گفتند مگر می‌شود سایه خدا در امور مملکت دخالتی نداشته باشد؟

آیت‌الله مدرس صدای قانونی مردم را به گوش حاکمیت وقت رساند، ولی آن صدا شنیده نشد و رضاشاه در واکنش، به تبعید او نیز بسنده نکرد و به او اجازه ندادند تا نمازش را به پایان برساند و او را مسموم کردند و به شهادت رسید. در غیاب شهید مدرس رضاخان که ابتدا هیچ نداشت در سال 1310، یعنی، پس از شش سال از آغاز سلطنتش به بزرگ‌ترین فئودال و زمین‌دار ایران تبدیل شد و سعی کرد برای تثبیت خود، فئودال‌ها او را به رسمیت بشناسند نه عامه مردم ایران.

مرحوم دکتر مصدق که رضاشاه را مجری توانمندی می‌دانست نخست‌وزیری او را قبول داشت، ولی با سلطنت او مخالفت کرد. رضاشاه هم او را مانند مدرس تبعید کرد. به‌تدریج رضاشاه به فوق قانون تبدیل شد؛ قرارداد نفت دارسی را که به نفع ملت ایران بود در بخاری سوزاند و قرارداد ننگینی را امضا کرد و کسی هم جرئت مخالفت با او را نداشت یا فوزیه همسر ولیعهد که مصری‌الاصل بود با یک قیام و قعود در مجلس شورای ملی ایرانی‌الاصل قلمداد شد و حتی نمایندگان هم جرئت مخالفت با رضاشاه را نداشتند. رضاشاه با قانون بازی کرد و قانون اساسی و مردم را دور زد و چون پایگاه مردمی‌اش کم شد در نهایت انگلیس او را با ذلت تمام از مملکت خارج و تبعید کرد و ولیعهد او محمدرضا نیز به این کار ذلت‌بار اعتراضی نکرد.

سال 1328، در مجلسی فرمایشی به نام مجلس «مؤسسان دوم» قانون اساسی مشروطیت وارونه شد و در راستای برجسته‌سازی نقش پادشاهی که باید سلطنت می‌کرد نه حکومت، به شاه قدرت فوق‌العاده‌ای بخشیده شد. شاه از آن به بعد می‌توانست در یک لحظه به عزل و نصب نخست‌وزیر و وزرا و همچنین انحلال مجلس شورای ملی و سنا بپردازد. تمام پرونده‌های سیاسی به‌جای دادگستری به دادگاه‌های نظامی برده شد تا این دادگاه‌ها مستقیماً زیر نظر شاه باشد، چراکه او عملاً و برخلاف قانون اساسی فرمانده نیروهای مسلح شده بود. به این ترتیب در سایه این خودکامگی‌ها شاه استقلال قوه قضائیه را هم سلب کرد. با این وارونه‌سازی قانون، قوام‌السلطنه صدای سقوط سلطنت محمدرضا را شنید و طی بیانیه‌ای آن را پیش‌بینی کرد و مرحوم مصدق با مصوبات این مجلس مؤسسان مخالفت کرد و آن را قلابی و خلاف قانون دانست و در دوران نخست‌وزیری خود به آن نیز عمل نکرد.

روح قیام سی‌ام تیر 1331 ـ که در آن قیام سی نفر از هم‌وطنان ما به شهادت رسیدند ـ این بود که طبق قانون اساسی مشروطیت شاه باید سلطنت می‌کرد، نه اینکه فرمانده کل قوا باشد و ارتش باید در اختیار نخست‌وزیر باشد. در پرتو چنین قیامی مردم پیروز شدند و موفق شدند یک اصل قانون اساسی را احیا کنند و مصوبات مؤسسان دوم را زیر سؤال ببرند.


تهدید پروانه مافی؛ نماینده مردم تهران:
🔹فیلتر تلگرام ادامه یابد، وزیر را به مجلس می‌کشانیم
🔹مسئولین باید پاسخگو باشند /جماران


Репост из: چشم انداز ایران
🌟 اصلاحات باید اصلاح شود 🌟

👈 1- ضرورت طرح بحث از منظر سیاسی: تبار گفتمان اصلاحات به‌ نقد فلسفی دین ارجاع می‌شود. هیچ‌یک از باریک‌اندیشی‌های فلسفی آن‌ها به باریک‌اندیشی‌های جدی در حیات سیاسی نینجامید. گفتمان اصلاحات به‌طور جدی به طرح بحث از منظر سیاسی نیازمند است.

👈 2- ضرورت بهره‌مندی از یک دستگاه اخلاقی هنجارساز در عرصه عمومی: گفتمان اصلاحات، همان‌طور که مدعی بود باید دین به عرصه‌ی خصوصی رانده شود، مدعی خصوصی‌کردن داوری‌های اخلاقی نیز بود. اصلاح‌طلبان یا فاقد نظریه هنجاری در عرصه سیاسی بودند یا هنجارمندی های اخلاقی‌شان، کفایت لازم برای داوری در عرصه سیاسی نداشت. آن‌ها تلاش می‌کردند قانون را جایگزین اخلاق در عرصه سیاسی کنند؛ اما این وضعیت، به‌تدریج حیات سیاسی آن‌ها را تضعیف کرد و تحلیل‌های مبتنی بر موازنه قوا و بازی احتیاط‌آمیز در میدان عمل را جایگزین قضاوت‌های اخلاقی کرد. این وضعیت، آن‌ها را دچار بن‌بست‌های نظری و عملی کرد.


👈 3- ضرورت توجه به عدالت و طبقات فرودست: نادیده‌گرفتن مقوله عدالت در جامعه‌ای شبیه جامعه ایرانی، مفاهیم اصلاح‌طلبانه را هر روز کم‌رنگ‌تر و بی‌معناتر کرده است. در این اینجا علاوه بر مشکلاتی که به مقوله بازار ارجاع می‌شود، با پیکره یک اقتصاد رانتی مواجهیم که اصولاً خاص‌گراست و به‌طور سیستماتیک گروه‌های وسیعی از جامعه را از امکان رقابت و حیات اقلی حذف می‌کند؛ بنابراین تبعیض تنها یک مسئله برآمده از ساختار اقتصادی نیست، قبل از هر چیز یک مقوله سیاسی است.

👈 4- ضرورت تبعیت از یک الگوی نظری جامع: اصلاح‌طلبان درکی یوتوپیک از آموزه‌های خود داشتند. فرضشان بر این بود که گشایش حیات سیاسی مبتنی بر دموکراسی، به‌طور خود به خودی همه معضلات دیگر را سامان خواهد بخشید. اما همان‌طور که آزادی با عدالت سر سازگاری ندارد، آزادی با امنیت نیز سازگاری تام ندارد. خالی بودن دست اصلاح‌طلبان از سازوکارهای نظری و عملی تأمین امنیت، خلأیی بود که توسط رقیب و تئوری‌های امنیتی آن‌ها تأمین شد. به همین جهت، با افزایش معضلات داخلی و به‌ویژه منطقه‌ای، توجه مردم به سمت دیگر رفت. سید محمد خاتمی محبوب بود اگر سخن از انتخابات ریاست‌جمهوری بود و قاسم سلیمانی محبوب بود اگر سخن از بسط میدان نفوذ داعش در میان باشد.

👈 5- ضرورت تدوین الگویی روشن از سرشت روابط بین‌الملل: اصلاح‌طلبان خواسته یا ناخواسته درکی تماماً مثبت از نظام بین‌الملل و سیاست خارجی کشورهای غربی به دست می‌دادند. فرضشان بر این بود که از مفاهیمی نظیر امپریالیسم باید یکسره عبور کرد. هرچه مشکل است، از ما بوده است و در صورتی که در یک فرایند تنش‌زدایی واقعی ورود کنیم، امکانات بین‌المللی پیش چشم ما گشوده خواهد شد؛ اما هنگامی‌که در اوج سیاست‌های تنش‌زدایی جرج بوش ایران را در محورت شرارت جای داد و امروز پس از انعقاد قرار داد برجام رئیس‌جمهور امریکا از لزوم انحلال آن سخن می‌گوید، اصلاح‌طلبان نمی‌دانند چه تحلیلی از این سنخ وقایع به دست دهند. دقیقاً بر خلأ ناشی از همین ناتوانی در تحلیل است که آموزه‌های اصلاح‌طلبانه، در هاله‌ای از ابهام فرومی‌روند.

👈 6- ضرورت گذر از سکولاریسم و بازاندیشی نسبت دین و سیاست: ایدئولوژی مسلط و هژمون اصلاح‌طلبان، مروج نحوی از نظم سکولار بود. این را کافی می‌دانستند که نسبت دین و سیاست را انکار کنند، تا دین به عرصه خصوصی بازگردد و حیات سیاسی برای تکنوکرات‌ها و متخصصان امر خالی شود. گسترش دین در عرصه سیاسی در سایر نقاط جهان، حتی بازپس‌گیری ایده سکولاریسم توسط تئوری پردازان اصلی آن - هابرماس و پیتر برگر- آن‌ها را به این نتیجه نرسانید که پیوند دوباره دین و سیاست در بخش مهمی از جهان امروز، ناشی از کاستی‌های بنیادی مدرنیته قلمداد می‌شود؛ بنابراین مسئله به بازرگان و شریعتی منحصر نمی‌شود. اصلاح‌طلبان، از هر تئوری تازه برای برقراری نسبت تازه میان دین و سیاست خالی بودند و همین خلأ بسترساز کم‌معنا شدن آن‌ها در عرصه عمومی بود.

👈 7- ضرورت توجه به تحولات نظری جدید: اصلاح‌طلبی عموماً در کوران برآمدن نولیبرالیسم در عرصه جهانی ساخته‌وپرداخته شد. شاید کاستی‌گرفتن قدرت ایدئولوژیک آن نیز ناشی از افول این موج در عرصه جهانی دارد. متأسفانه در ایران بیش از یک دهه است، بسترهای هم‌اندیشی میان اصلاح‌طلبان وجود ندارد. بسترهایی که امکان بازاندیشی‌هایی تولید کند مطابق با آنچه در جهان روی داده است و تجربه‌هایی که در این یکی دو دهه در درون حاصل شده است.

✍️ بخشی از مطلب محمدجواد غلامرضا‌‌کاشی، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶؛ اینجا را کلیک کنید 👈 👈 👈
@cheshmandazmagz


Репост из: ایران فردا
دکتر حبیب‌الله پیمان در مقاله‌ای با عنوان "ملاحظاتی درباره‌ی واکنش‌های اعتراضی مردم در روزهای اخیر" به بررسی اعتراضات مردمی در هفته گذشته پرداخته است. ایشان ریشه اعتراضات را در انباشت نارضایتی و مطالبات سیاسی و اقتصادی و تداوم و تشدید فقر و فساد و تبعیض، نقض قوانین و تضییع حقوق انسانی و قانونی افراد، گروه‌ها و اقلیت‌های قومی و مذهبی، خلف وعده و پشت گوش انداختن پی در پی قول و قرارها ارزیابی می‌کند و حداقل واکنش خردورزانه در مقابله با این اعتراضات را پرهیز از کاربرد خشونت می‌داند.
@iranfardamag
🔴 دکتر پیمان ضمن انتقاد به سیاست‌های تعدیل اقتصادی و دستورالعمل‌های نولیبرال بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول که سه دهه است در کشور اجرا می‌شود، بر انجام تغییرات ساختاری در سیاست‌های داخلی و خارجی و نظام مدیریت کشور برای حل ریشه‌ای بحران تاکید می‌کند.
@iranfardamag
متن کامل مقاله را در instant view می‌خوانیم:

http://yon.ir/HyLWQ


Репост из: کتابنما-معرفی کتابهای جدید-
خاموشی یک پهلوان نامی کتابی است که به مناسبت پنچاهمین سالگرد جهان پهلوان تختی (17 دی ماه )توسط نشر صمدیه منتشر شده است .برای پیوستن به کانال کتابنما کلیک کنیدhttps://t.me/samadiyeh58




Репост из: تقي رحماني
گشودن دایره بسته اصلاح طلب و اصول گرا چگونه ممکن است. این بحث به این نکته می پردازد. ورود جامعه و نهاد های مدنی و هم چهره ها با خواسته مستقل می تواند گشایشی برای جامعه باشد.


علی مهرداد. محسن محققی. سعید محمدی. محمد محمدی اردهالی. سپهر محمدی اردهالی. مصطفی مسکین. مهدی معتمدی مهر. رضا مسموعی .خسرو منصوریان. محمد مرادی. امیر میرخانی. فردین مخبر. کاظم ملکی. مصطفی ملات. محمود مؤمنى. على مؤمنى. محمد مصلحی. مسعود مانیان. رضا موسوی سعادتلو. سعید مدنی. مینو مرتاضی لنگرودی. فرید مرجایی. بدرالسادات مفیدی. محمد ملکی. لطف الله میثمی. مجید مولایی. حسين موسويان. منوجهرملك قاسمى. جمشيدميرعمادى. محمد ملك‌خانى. على محمدى. حسين مجتهدى. پريجهر مبشرى. ابراهيم منتصرى. صادق مسرت. ضياء مصباح.حمید نوحی. اسماعیل ناطقی. بهرام نمازی. محمود نکوروح. مهدی نوربخش. احمد نعمت زاده. آرش نجبایی. محمدتقی نکوفر. امیر نکوفر. صدیقه وسمقی. حمید وحید منش. رسول ورپایی. جمشید وحیدا.ابوالفضل نيماورى. فتح الله نجاتى. محمدهادى هادی‌زاده يزدى. علیرضا هندی. ناصر هاشمی. زهره یوسفی. ناهید یوسفی. رحیم یاوری. مینا یزدی. کاظم یزدی. اسماعیل یزدی. یوسف یزدی.


اطلاعیه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی در دعوت از مردم برای شرکت در مراسم تشییع و ترحیم مهندس علی اکبر معین‌فر
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
درگذشت مهندس علی‌اکبر معین‌فر، از یاران همدل مهندس بازرگان، از پایه‌گزاران انجمن اسلامی مهندسین، از مفاخر جامعه مهندسی کشور، بنیانگذار دانش زلزله در ایران، نخستین وزیر نفت دولت موقت جمهوری اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس اول؛ موجب تأثر و تألم همگان گردید.
ایشان عمر خود را فداکارانه و با تلاش بی‌وقفه در راه خدمت به ملت و متعهد به منافع ملی ایران و اعتبار اسلام رحمانی گذراند و در این راه، صبورانه و امیدوار متحمل دشواری‌های گوناگون شد. ضمن تسلیت به خانواده محترم معین‌فر به اطلاع می‌رساند مراسم تشییع آن زنده‌یاد در روز جمعه 15 دی ماه ساعت 8:30 صبح از محل حسینیه ارشاد واقع در خیابان دکتر شریعتی به عمل می‌آید و مراسم نکوداشت ایشان، در روز دوشنبه 18 دی ماه از ساعت 18 تا 19:30 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار خواهد شد. از عموم دوستداران ایشان برای حضور در این مراسم دعوت می‌کنیم.

مرتضی اشفاق. عباس ابوذری. بابک امیری. وحید احمدی. علیرضا اکبرزادگان. محمود امامی. محمد ابوالحسنی. حسین اخوان. محمود احمدیان. جلال اقتداری. حسن اسکندری. علی عراقی. رضا اخوان‌حیدری. محمد ابراهیم‌زاده. حمید احراری. لقا اردلان. فرشيد افشار. حسين اعرابی. فرهاد اميرابراهيمى. عباس اميرانتظام. فريد أسدى دهدزى. عبدالله ازدجينى. حسن امين. رضا آقاخانی. مسعود آقایی. محمد آزادی. سعید آل آما. حمید آصفی. ابوالفضل بازرگان. عبدالعلی بازرگان. عمادالدین باقی. عماد بهاور. فرهاد بهبهانی. صفا بیطرف. حمیده بیطرف. محمد حسین بنی‌اسدی. اکبر بدیع‌زادگان. محمد بسته‌نگار. مهدی بسته‌نگار. مریم بسته‌نگار. مهرنوش بسته‌نگار. رضا بابایی. جلال بیگدلی. مهدی بیگدلی. جلال بهرامی. بهروز برومند. هرميداس باوند. مرتضى بديعى. اكبر بهشتى. فرهاد بيشه‌اى. جهانشاه برومند. مهران بختيارى. مسعود پدرام. عباس پوراظهری. حبیب الله پیمان. خسرو پارسا. ناهید توسلی. غلامعباس توسلی. محمد توسلی. سارا توسلی. ناصر تکمیل همایون. مرتضی توکل. مسعود توانگر. مجید تولایی. پرويزتمامى. مسعود توانگر.محمد مهدی جعفری. مجید جابری. امیرحسین جهانی. حسین جزایری.فرانک چالاک. سجاد چوپانی. ابوالفضل حکیمی. عبدالکریم حکیمی. فخرالدین حکیمی. مجید حکیمی.حسین حریری. بهزاد حق‌پناه. محمدرضا حمسی. بهمن حافظی. یونس حاجیزاده. عيسى خان حاتمى. على حاج قاسمعلى. هوشنگ خيرانديش. ناهيد خاكى پور. امیر خرم. اسماعیل خوش محمدی. محمد خلیل نیا. ابراهيم خدادادى.مجتبی خندان. محمد خطیبی. علی خالقی. محمد مهدی دانشیان. اکبر دلداده. علی دینی ترکمان. هوتن دولتى.احد رضایی . محمد صادق رسولی. محمدجواد رجاییان. حسین روشن. رضا رییس طوسی. علیرضا رجایی. بهمن رضاخانی. حسین رفیعی. نیلوفر رافتیان. حسين رياحى. على رشيدى. آرش رحمانى. محسن زمانى. مرتضى زندى. احمد زیدآبادی. رضا سپهری . فریدون سحابی. حامد سحابی. بهرام سحابی. خسرو سیف. محمد سرچمی. بیوک سعیدی .علی سلطانی . جواد سلیمانی . فرزاد ساجد اردبیلی. شاهين سپنتا. جواد شرف الدين. على شجاع. اصلان شاملو. علی شاملو. مجيد شيعه على. تقی شامخی. پوران شریعت رضوی. احسان شریعتی. سارا شریعتی. سوسن شریعتی. حسین شاه‌ویسی. اللهوردی شمبوری. رضا صدر. کیوان صمیمی. فیروزه صابر. سعید صحبتی. يوسف صحفى. مسعود صفاريان. مجيد ضيايى.سوران طلیعه. حسام طالقانی. اعظم طالقانی. طاهره طالقانی. امیر طیرانی. محمد فرید طاهری. یوسف طاهری قزوینی. علی اکبر طاهری قزوینی. محمد باقر علوی‌. رویین عطوفت. طاهره علیزاده. حسين عزت‌زاده. احسان عزت پور قديم. علی اصغر غروی. علیرضا غروی. ماجد غروی. علی غفرانی. سعید غفارزاده. محمد علی غفاریان. نورالدین غروی. مسعود غفاری. مهدی غنی. حسین فلاح. کیومرث فرجاد. منوچهر فاضل. باقرفتحعلی بیگی. غفار فرزدی.‌ حسن فرح‌آبادی. فاطمه فرهنگ‌خواه. ابولقاسم فروزان. کریم فارسی. ناصر فربد. اصغر فنى پور. دكتر محسن فرشاد. حسن قديانى. باقر قديرى اصلى. حجت قیاسی. نظام‌الدین قهاری. محمود قیصری. فاطمه کمالی سرایی. ناصر کاری. خسرو کلانتری. حسین کربلایی. مهدی کلهری. علی کرمی. ناصركميليان. رضا گلنراقى. محمد على گرجستانى. فاطمه گوارایی. بیژن گل‌افرا. فرشته گیوه‌چی. علی اصغر گواهی. جعفر گنجی. فرهاد لقایی.


🔷 ناهید خداکرمی: مردم نگرانند مبادا کهریزکی دیگر تکرار شود

🔸ناهید خداکرمی عضو شورای شهر تهران در نطق پیش از دستور خود نسبت به وقوع کهریزکی دیگر هشدار داد. خداکرمی در نطق پیش از دستور خود با اشاره به اعتراضات مردمی صورت گرفته در کشور، و بازداشت‌های گسترده‌ی پس از آن گفت: در یکی دو هفته اخیر شاهد بروز اعتراضاتی بودیم که در طی آن حوادث تلخی نیز اتفاق افتاد و تعداد زیادی از شهروندان تهرانی از جمله دانشجویان دستگیر و زندانی شده‌اند. بدیهی است با خاطره تلخی که مردم، والدین و بستگان این عزیزان از کهریزک و سرنوشت روح الامین‎‌ها دارند، بسیار نگرانند.

🔸وی افزود: مردم نگرانند که مبادا یک قاضی دیگر، یک نیروی خودسر دیگر و یا یک هم سلولی اراذل و اوباش اشتباه کند و خدای ناکرده اتفاقی غیر قابل بازگشت حادث شود. همه ما می‌دانیم که بغض فروخورده نسلی که بعد از انقلاب بدنیا آمده و رشد کرده، حقوق خود را جستجو می‌کند، پرسشگریست که نه تنها پاسخی برای سوالات و خواسته‌هایش دریافت نمی‌کند، بلکه شاهد آنست که سازمان‌ها و نهادهایی عمدتاً فرهنگی که هیچ تأثیری در زندگی روزمره آنها و حتی شکوفایی کشور ندارند، بر سر سفره او و نسل آینده کشور نشسته‌اند و با ترویج چاپلوسی و تداوم شیوه مدیریتی آزمون و خطا منابع کشور را می‌بلعند و به یأس و نا امیدی دامن می‌زنند.

🔸خداکرمی تاکید کرد: در شرایطی که طبق اصل ۱۹،۲۰،۲۷ قانون اساسی مردم از حقوق برابر برخوردارند و حق دارند تا اعتراضات خود را بصورت فردی یا راهپیمایی مسالمت آمیز بیان دارند، یک گروه هر زمان که اراده کنند از این حق استفاده می‌کنند و به خیابان می‌آیند در حالیکه سایر گروه‌ها از این حق محرومند و نه تنها دیده نشدند بلکه صدایشان نیز شنیده نمی‌شود و همواره با وجود اعتراضات مسالمت آمیز، در معرض بازداشت و زندانی شدن قرار دارند.


Репост из: هدی صابر؛ منش و اندیشه
👈 سخنرانی هدی صابر در چهلمین سالروز درگذشت چهان پهلوان تختی

❇️ جسد خوش قد و قامت دوران را به پزشکی قانونی بردند
کیهان ورزشی در آن روز فوق العاده ای منتشر کرد، تیتر خیلی زیبا بود. "دل شیر خون شده بود"
اشک ها جاری شد بر پهنه صورت مردان، جسد چون پر کاه بر دوش یلان، یلانی از نوع مردم.
در تشییع کاسب، پیشه ور، زن چادرچیت فرزند به بغل، دانشجو با کروات، عینک، تیپیک آن دوران مشارکت داشتند. جسد نیز حس تنهایی نمی کرد

❇️ یک دهه گذشت، دی ماه 1357، ملتی با یک دنیا شوق و امید به آینده و حس زندگی مجدد. تجمعی بیش از 17 دی ماه 1346 در 17 دی 1357 رخ داد. بر لوح ها مرگ بر شاه و درود بر تختی حک شد. قدرت مداران رفتند، یل دوران ماند. در تظاهرات آستانه سرنگونی رژیم شاه، تصویر تختی در کنار تصویر مصدق 32، خمینی 42-57 و فاطمی 32 قرار گرفت. شاید به لحاظ سیاسی هم ارز آنان نبود اما در جامعه ما جایی داشت

❇️ اینک پس از چهل سال منش گمگشته است هم در عرصه سیاست هم در عرصه ورزش. در جستجوی منش از کف رفته ایم، امید آنکه کسوت دریده شده قابل روفو باشد


Репост из: ایران فردا
دکتر سعید مدنی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و فعال ملی-مذهبی، در یادداشتی با عنوان "چرا انسان‌ها شورش می‌کنند؟" به تحلیل اعتراضات اخیر در ایران پرداخته است.
@iranfardamag
🔴 او بر این باور است که اصلاح‌طلبان در عین حفظ موازین و مواضع اصلاح‌طلبانه و ضد خشونت نمی‌توانند نسبت به درد و رنج طبقات محروم و مطالبات اقتصادی و اجتماعی جوانان بی‌تفاوت و منفعل باشند. دفاع نامشروط از دولت روحانی و عملکرد ضعیف آن، نه تنها کمکی به دولت نمی‌کند بلکه آن را دچار خطا در محاسبه کرده و در برابر شرایطی غیر منتظره‌ای مشابه روزهای اخیر قرار خواهد داد.

متن کامل این یادداشت را در Instant View بخوانید:

@iranfardamag

http://yon.ir/ZMZpK


مهمتر از مسائل اقتصادی موجود، عامل سیاسی پیدایش بحران‌های اقتصادی کنونی است؛ تمرکز مطلق قدرت سیاسی غیر جوابگو و سیاست نظارت استصوابی و برخورد خودی و غیر خودی در اشکال مختلف با مردم و پشتیبانی مطلق از”گروه‌های خودی”است که موجب نا امنی برای سرمایه گذاری و همچنین مهاجرت سیل‌آسای جوانان و اندیشمندان و روشنفکران و بسیاری از دینداران از کشور گردیده و جامعه را از توانمندی‌ها و قابلیت‌های علمی، اقتصادی و معنوی آنان محروم کرده است. علاوه بر آن، بی‌اعتنایی به حقوق اقوام و اقلیت‌های قومی، مذهبی و دگراندیشان که از تنگ نظری، تعصب و تک‌محوری بسیاری از حاکمان ناشی می‌شود، از جمله عوامل نارضایتی‌های عمومی می‌باشد.

سخنی با حاکمان

امروز جامعه ایران در آستانه سی و نهمین سالگرد تولد جمهوری اسلامی است؛ ۳۸ سال است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مورد اجرا و آزمون گذاشته شده است. از مهمترین دستاوردهای حکومت ایران در لوای این قانون، صرفنظر از گسترش کمی آموزش عالی دانشگاهی و بهداشت و درمان عمومی، قدرت نظامی گسترده منطقه‌ای و قدرت سیاسی داخلی است که به قیمت بحران‌های عظیمی برای جامعه ایران انجام شده است. از جمله: بحران‌ آب، آلودگی هوا، پیدایش طبقه نوکیسه، گسترش فقر، تحلیل رفتن طبقه متوسط، توسعه شکاف بین دارا و نادار، بیکاری گسترده جوانان، فساد گسترده مالی، انحطاط اخلاقی وحشتناک، کاهش و افت شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، دین گریزی و دین ستیزی بخش عمده‌ای از مردم، نا امنی و عدم تمایل کافی برای سرمایه گذاری اقتصادی جهت کاهش بیکاری و توسعه ملی، سیل مهاجرت جوانان و نخبگان به کشورهای غربی، افزایش مستمر تضاد، تفرقه و تخاصم و تجاوز و در نتیجه، افزایش تعداد دعاوی دادگستری که به میلیون‌ها پرونده قضایی در سال بالغ گردیده است.

هر یک از این مسائل به تنهایی حکایت از فاجعه‌ای عظیم در بطن جامعه ایرانی دارد؛ وقت آن رسیده است که قانون اساسی با ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن در جهت توزیع عادلانه قدرت و ثروت و تضمین حقوق و آزادی‌ها و امنیت آحاد ملت اصلاح و اجرای آنها تضمین گردد. مادام که قانون اساسی کشور پس از ۳۸ سال آزمون بر اساس خواسته‌های واقعی ملت به‌طور اساسی اصلاح نگردد و راه حلی برای مهار قدرت مطلقه فعال مایشاء، که انتصابات دولت و تصمیمات مهم آن نیز به آن وابسته است، اندیشیده نشود، نا رضایتی‌های گسترده همچنان عمیق تر شده و ادامه خواهد داشت و باز هم از هر فرصت و روزنه کوچکی فوران خواهد کرد، امنیت و آرامش و رشد سالم جامعه ایران درگرو اصلاحات عمیق در قانون اساسی است و این کار جز با آشتی ملی و مشارکت فعال همه مردم و تامین آزادی احزاب و جمعیت‌های مستقل ممکن نمی‌باشد. اقدام اخیر وزارت کشور در دعوت از مسئولین بعضی احزاب و نظرخواهی از آنان کاری مفید به‌شمار می‌آید که باید با حضور مسئولین همه احزاب به‌طور جدی پی‌گیری و اصل ۱۶۰ قانون اساسی (آزادی احزاب) به‌طور کامل اجرا گردد. آیا اگر احزاب مستقل در ایران آزاد و فعال بودند و مردم به‌جای عدم احساس امنیت از عضویت در احزاب به فعالیت در آنان دعوت و تشویق می‌شدند، اعتراضات مردمی به‌این گونه شکل می‌گرفت؟

سخنی با مردم

شک نیست اعتراضات خودجوش مردمی نشان از عزت نفس، آزادگی، ظلم ستیزی و سربلندی ملتی دارد که به پیروی از سرور آزادگان نمی‌خواهد در برابر هر جور و اجحافی سر خم کند و به هر ذلتی تن دهد. علی(ع) پاسدارحق و عدالت نیز در بیان حقوق متقابله حاکمان و ملت فرمود: “ملت اصلاح نمی‌گردد، مگر با اصلاح حاکمان. و حاکمان نیز اصلاح نمی‌شوند، مگر با استقامت مردم”. اما در دنیای امروز با پیچیدگی‌های جوامع متکثر و میلیونی، هر اقدامی برای رسیدن به نتیجه مطلوب و محفوظ از سوء استفاده بیگانگان، باید ساز و کار متناسب با خود را پیدا کند؛ در کشورهای پیشرفته و دارای مبانی دموکراسی، مطالبات شهروندان از طریق احزاب مردمی صورت می‌گیرد و در صورت عدم توجه مسئولین به خواسته‌های عمومی، از طریق راه پیمایی‌های مسالمت‌آمیز و اعتصابات صنفی و گروهی ابراز می‌گردد. ابراز نارضایتی از طریق توسل به تخریب و خشونت، بهترین بهانه را برای سرکوب اجتماعات برحق مردم به دست حاکمان می‌دهد. تجربه تاریخی نشان داده است که در بسیاری از موارد دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی خود نیز براینکار اقدام می‌کنند تا توجیهی مردم فریب برای سرکوب پیدا کنند. پرهیز از درافتادن در این دام، تسلط بر نفس، مهار خشم در بیان خواسته‌ها، پیروی از شیوه‌های مشروع و معقول در مبارزه سیاسی، به تجربه ثابت شده است که در بلند مدت پیروزی از آن ملت‌ها می‌باشد.


احزاب می‌توانند به عنوان سازمان‌هایی برای نقد عملکرد دولت‌ها و طرح نیازها و مسائل جدید و ارائه سیاست ها و خط مشی‌های مفید در خدمت جامعه و دولت‌های منتخب آنان قرار گیرند. اگر حاکمان تحت نظارت و نقد دائمی احزاب قرار داشته باشند، اشتباهات و سوء استفاده از قدرت به‌دلیل نقد عمومی و شفافیت امور به ندرت رخ می‌دهد و در صورت وقوع اصلاح می‌گردد. اینک نیز راه حل اصولی برای گشودن گره تظاهرات و اعتراضات گسترده و خود جوش، رفع ممنوعیت از فعالیت احزاب، تشویق حضور فعال آنها و همچنین عملکرد مسئولانه و خردمندانه آنان در توانمندسازی جامعه برای حل مسائل جاری و فزاینده آن است.

ای مومنین، پایداری و مقاومت کنید و ارتباط خویش استوار سازید و

پروای خدایی داشته باشید، باشد تا به پیروزی رسید. (نساء۲۰۰)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.

اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی در خارج کشور

۱۵ دیماه ۱۳۹۶ مطابق ۵ ژانویه ۲۰۱۷


بیانیه تحلیلی نهضت آزادی ایران خارج از کشور از وقایع اخیر


در پی ناآرامی های اخیر در بسیاری از شهرهای کشورمان، نهضت آزادی ایران – خارج از کشور با انتشار بیانیه ای، به تحلیل این ناآرامی ها پرداخت.

به گزارش ندای آزادی، متن کامل این بیانیه تحلیلی بشرح زیر است:

بسمه تعالی

تحلیلی از وقایع اخیر کشور

خداوند فریاد برداشتن به سخن بد را دوست ندارد، مگر از سوی کسی‌که مورد ستم قرار گرفته است و خدا شنوا و دانا (دادرس فریاد او) است. سوره نساء آیه۱۴۸

موج اعتراضات مردم در هفته‌های اخیر نارضایتی گسترده و عمیقی را آشکار ساخته است. دولت و برخی از حاکمان با اذعان به حق مردم در اعتراض، پذیرفته‌اند که مردم ناراضی بوده و با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند، مقاماتی نیز طبق معمول این رویداد را به توطئه و تحریک و اعمال نفوذ بیگانگان منتسب کرده‌اند. واقعیت این است که نارضایتی عمیق بخش بزرگی از مردم طی سال‌های پس از انقلاب همواره با شدت و ضعف وجود داشته و در مواردی که فرصت و روزنه کوچکی پیدا شده، به‌صورت تظاهرات و اعتراضات گسترده و غیر قابل کنترل نمایان گردیده است. بدیهی است وقتی مردم از حق تشکیل اجتماعات و راه پیمایی طبق اصل ۲۷ قانون اساسی محروم بوده و امکان اظهار نظر و مشارکت نداشته باشند، اعتراضات خود را با چنین شیوه‌ای ابراز می‌کنند که هر بار با سرکوب حکومت، خشم آنان همچون آتش زیر خاکستر پنهان می‌گردد.

دلایل بحران

جوانان خشمگینی که امروز در خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ فریاد اعتراض بر می‌آورند، فرزندان بعد از انقلاب همین ملت هستند که در جنگ تحمیلی، تحریم‌ها و تنگناهای دیگر تکیه‌گاه حاکمیت بوده‌اند و امروز سختی معیشت و غارتگری خواص آنان‌ را به ستوه آورده و خواهان عدالت اجتماعی شده‌اند. منتسب ساختن آنان به بیگانگان، نشان از ناآگاهی و نا‌سپاسی گویندگان آن دارد. بهره برداری بیگانگان از اختلافات درونی یک ملت امری طبیعی است که جز از طریق بازگشت به مردم و آشتی ملی نمی‌توان با آن مقابله کرد. رسانه‌های دولتی می‌گویند این تظاهرات و اعتراضات موجب دشمن شادی گشته است، واقعا اگر می‌خواهند دشمنان شاد نگردند، دست از سیاست خودی و غیر خودی بشویند و به جوانان و مردمی که به زعم‌ آنها غیر خودی هستند آزادی و حق مشارکت دهند تا ببینند چگونه با چنین سیاستی دشمنان مایوس خواهند شد.

حاکمان به‌جای فهم دلایل اعتراض و حل مسایل مردم، معمولا به انکار و نفی اصل مسئله و نسبت دادن اعتراضات به خارج کشور اکتفا کرده و چنین می‌پندارند که با گرفتن و زدن و کشتن تعدادی از معترضین یا فعالین سیاسی و راه انداختن تظاهرات فرمایشی عوامل وابسته به خود در شهرهای مختلف مشکل حل شده و خیالشان راحت خواهد ‌گردید.

مطالبات بر‌حق مردم

در تظاهرات اخیر خواسته‌های مردم دو جنبه اقتصادی و سیاسی داشته است، در بُعد اقتصادی، می‌توان به مهمترین مسائلی که مردم خواستار رسیدگی فوری به آن هستند اشاره کرد، از جمله: فساد اقتصادی، تبعیض، فقر، گرانی و بیکاری، که با رشد سرطانی خود زندگی بخش عظیمی از جامعه را مختل کرده است. همچنین پیدایش و رشد طبقه نوکیسه وابسته به قدرت است که از راه‌های ناصواب به درآمدها و ثروت‌های بی حساب دست یافته‌اند. و نیز خصوصی سازی‌های عظیمی که طی ۱۵ سال گذشته با انتقال اموال ملی به صاحبان قدرت و وابستگان حکومت صورت گرفته که موجب تعطیلی بسیاری از صنایع و کارخانجات تولیدی و منجر به نابودی سپرده‌های مردم نزد بعضی از موسسات مالی نوظهور شده است.

جبران سوء استفاده‌های نجومی موسسات مالی متعددی که به‌ وسیله وابستگان به قدرت و با استفاده از رانت‌ها و اعمال نفوذ‌ها تاسیس گردیده است، بدون عزم سیاسی و اقدامات قانونی در معرفی و اجبار مجرمینی که پس اندازها و سپرده‌های مردم را با سوء نیت یا سوء مدیریت از بین برده‌اند، به برگشت دادن سپرده‌های مردم ممکن نیست. سیاست برگرداندن این سپرده‌ها از طریق بودجه عمومی، یا چاپ اسکناس، دزدی از جیب بقیه مردم و نقض غرض محسوب می‌شود.

مطبوعات در جوامع آزاد یکی از پایه‌های اصلی دموکراسی، پاسدار حقوق مردم و چشم ملت در نظارت بر نهادهای قدرت محسوب می‌شود، اگر مطبوعات مستقل چنان فله‌ای بسته و به محاق تعطیل سپرده نمی‌شدند، آیا امکان داشت چنین سوء استفاده‌های کلانی صورت گیرد؟


✅" شهروند معترض را به رسمیت بشناسید"

🖊مجتبی نجفی

✅بیانیه حزب اعتماد ملی به دبیرکلی مهدی کروبی و بیانیه 16 چهره اصلاح طلب بعد از سردرگمی اولیه اصلاح طلبان به مواضع منسجم طیفی از این جریان منجر شده است. مخرج مشترک بیانیه ها بر حق اعتراض شهروندان ایرانی مطابق با اصل 27 قانون اساسی و فصل سوم قانون اساسی استوار شده است. در این بیانیه ها تصریح شده نظام سیاسی ایران " نیازمند پالایش و درمان " است. بر "گسست‌های سیاسی و اجتماعی و دوگانگی در مدیریت اجتماعی کشور" تاکید شده و تقویت نهادهای مدنی و صنفی مطالبه شده و عدم انتساب اعتراض های مردمی به عامل خارجی را خواستار شده است.
✅روح این دو بیانیه بر به رسمیت شناختن " شهروند معترض" استوار شده،عدم شناسایی شهروند معترض ریشه بحران هایی است که امروز کشور را در معرض خطرات امنیتی جدی قرار داده است. شهروند معترض،کلیدواژه است. به رسمیت شناختن آن به معنای دادن فضای تنفس به سندیکاها و انجمنها، رفع محدودیت احزاب مستقل و منتقد، رها کردن دکمه فیلترینگ از شبکه های اجتماعی و تامین امنیت اهالی رسانه است. اعتراض شهروند معترض تنها در قالب آزادی این نهادهاست که به رسمیت شناخته می شود.
✅واکنش محافظه کاران به اعتراض های اخیر ناامید کننده است. بر فضای باز به عنوان یکی از بحران های فعلی تاکید می شود اما امام جمعه تهران مشکل را فضای مجازی به عنوان یکی از نمودهای اساسی عرصه عمومی می داند، یعنی می خواهد همین حداقل فضا از شهروندان سلب شود. دبیرکل مجمع تشخیص مصلحت در ناشیانه ترین موضع، اعتراض ها را به خانواده صدام حسین نسبت می دهد. چه پیروزی بزرگ تر از بقایای حزب بعث که بر توانایی خود در بسیج معترضان در بیشتر از 70 شهر ایران تاکید کنند؟ مقامات قضایی بر سازماندهی اعتراض توسط ماموران سیا تاکید می کنند . چه ضعفی بزرگتر از این که سازمان های جاسوسی امریکا بتوانند کشور را در طول یک هفته ناآرام کنند؟
✅در تحلیل محافظه کاران آنچه غایب است "مردم معترض" است و این غیبت نشات گرفته از نادیده گرفتن شهروند معترض است که احساس تبعیض و تحقیر می کند.
✅معترضان چه از لشکر بیکاران باشند، چه از لشکر تحقیر شدگان، چه قربانیان تبعیض باشند از"ندیده شدن" رنج می برند. سوای برخی اقدامات خشن و غیر قابل قبول، آنها حضور خود را در خیابان تحمیل کردند تا بگویند هستیم و می خواهیم دیده شویم. انکار وجود معترصان بدترین پاسخ ممکن به یک بحران است.
✅روحانی در نخستین واکنش تاکید کرد مردم فضای باز می خواهند. این فضای باز هم در گرو به رسمیت شناختن حق اعتراض آنهاست. بازداشت طیف گسترده ای از دانشجویان نشان از رویکرد سخت افزاری به یک مسئله امنیتی دارد. " جمع کردن" راهکاری دم دستی و موقتی است. سرکوب سبزها در سال 88 به رغم تاکید محافظه کاران بر واکسینه کردن نظام از اعتراض ها جواب نداد. واکسینه کردن یک نظام سیاسی آن هم با مختصات جامعه ایرانی که در تاریخ معاصرش با جنبش ،انقلاب و شورش شاخصه بندی می شود غیر ممکن است. دولت روحانی به جای بازداشت دانشجویان، فیلترینگ شبکه های اجتماعی برای به رسمیت شناختن حق اعتراض تلاش کند. موفقیت این تلاش با نخبه گرایی ممکن نیست نیازمند "بازگشت به نیروی مردم" است.
✅" عدم شناسایی " و "ندیده شدن " محرک جنبش های بزرگ اجتماعی است. اعتراض های اخیر اگر چه شاخص های یک جنبش اجتماعی را ندارد اما از ظرفیت های گسترده شدن در آینده ای نامشخص برخوردار است. تبعات این گسترده شدن مبهم و ناشناخته است.
✅شناسایی شهروند معترض در خیابان (مطابق با اصل 27 قانون اساسی )، نهادهای مدنی( سندیکاها، احزاب انجمن های رسمی و غیر رسمی ) و انتخابات آزاد میسر است.
✅"شهروند معترض"باید به رسمیت شناخته شود تا از او "مسئولیت شهروندی" هم مطالبه شود. وقتی اعتراض شهروندی نادیده گرفته شود راه برای فرار ازتحقق مسئولیت های شهروندی هم باز می شود.
✅گفتمان اصلاح طلبی می تواند فعالیت خود را حول محور به رسمیت شناختن حق شهروند معترض سامان دهد. این گفتمان تلفیقی از رویکرد های پارلمانتاریستی و خیابانی مطابق با قانون اساسی است و برای تحقق این مطالبه نیازمند مذاکره و گفتگو در سطوح عالی قدرت و بسیج نیروی اجتماعی است.
✅با فلیترینگ شبکه های اجتماعی، گشتهای بسیج در محله ها،برجسته کردن دشمن خارجی برای نادیده گرفتن شهروند معترض، بحران ها عمیق تر می شوند. همبستگی ملی زمانی میسر است که شهروندانی که دیده نشده اند دیده شوند و به عنوان شهروند "مسئول و پرسشگر" به رسمیت شناخته شوند.

Показано 20 последних публикаций.

2 178

подписчиков
Статистика канала