✔️«صنعتانگاری دین» و بودجههای میلیاردی موسسات حوزوی
«سید یاسر تقوی»
🔹«صنعتانگاری دین» در حوزه علمیه یکی از موضوعات مهم و مغفول در آسیبشناسی روحانیت معاصر است که نقد و بررسی آن میتواند پاسخگوی بسیاری از نارساییها و مشکلات امروز ما باشد. اجمالا، در این انگاره «معارف دین» و «الگوهای دینی» همانند یک «ایده صنعتی» قابل تولید، تکثیر و توزیعِ «انبوه»، «یکسان» و «متمرکز» انگاشته میشود و بازخوردگیری و موفقیتسنجی در «اقامه دین» نیز با آمار و ارقام صورت میگیرد. به طور مثال وقتی با شخصیت موفقی همچون «مطهریِ شهید» مواجه میشویم، اولین سوال طرح شده آن است که ما چگونه میتوانیم ده هزار مطهری در حوزه علمیه داشته باشیم؟! از این منظر برای رسیدن به چنین اهداف به ظاهر متعالی، موسساتی دایر میکنیم تا طی یک برنامه آموزشی فراگیر و یکنواخت، به تولید دهها و بلکه صدها «مطهریواره» دست یازیم. در پایان هر سال نیز برای دفاع از برنامه پیشرو آمار و ارقامی از میزان پذیرش دانشآموخته، ساعات آموزشی، تألیفات پژوهشی و فارغالتحصیلان موسسه و... ارائه میدهیم.
🔹اما آنچه در خارج اتفاق میافتد، نه تنها شباهتی با مطهری یا همان «الگوی تولید» نداشته، بلکه استعداد منحصر به فرد دانشآموختگان نیز تحت محیط کارخانهوار آموزشی دچار آفتها و آسیبهای جدی شده است. حال این فرآیند از ایده تا تولید و توزیع را نه تنها نسبت به «مطهری عزیز» بلکه درباره هر الگوی موفقی در حوزه علمیه توسعه دهید. فراتر آنکه تصور کنید بزرگان دین بر اساس قرائتهای متفاوتشان از دین و ضرورتها و اولویتهای اجتهادیشان، قصد طی چنین فرآیندی را داشته باشند و الگوی ذهنی خود را به تولید انبوه برسانند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پاسخ، وضعیت فعلی قم و حوزههای علمیه است که پس از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب به یک کلانشهر صنعتی در زمینه معارف دین تبدیل شده که خروجی آن جز آمار تألیفات، پژوهشگاهها، کرسیها و... که ارائه شده تأثیر شگرفی در فضای عمومی جامعه نگذاشته است.
🔹از آنجا که ضرورت راهاندازی این موسسات، ناشی از نیازسنجیهای ذهن آکادمیک و انتزاعی است و خاستگاه اجتماعی لازم را ندارد، نمیتواند بودجه خود را به طور مستقیم از منابع مردمی تأمین کند. لذا برای تأمین هزینههای بعضا میلیاردی چنین پروژههایی یا باید از مراجع تقلید استمداد طلبید و یا از دولت و یا از هر دو! به بیان دیگر، وقتی نظام «تفقه» فارغ از محیط اجتماعی، در یک محیط ایزوله آکادمیک تعریف میشود و واقعیتهای بیرونی خود را نمیبیند دچار سیاستگذاریهای انتزاعی شده و پروژههایی را طراحی میکند که مردم دلیلی بر تأمین آن نمییابند. لذا بودجههای میلیاردی در این مراکز تزریق میشود تا دردی را درمان کنند، اما از آنجا که سازوکار نظارت بر مصرف بودجه نیز آلوده به نظم صنعتی است، این مراکز با گزارشی از آمار و ارقام فعالیت خود، علاوه بر توجیه تلاشهای صورت گرفته، زمینه را برای افزایش بودجه نیز فراهم میآورند.
🔹به نظر میرسد تنها راه برونرفت از این صنعتانگاری، بازتعریف نهاد روحانیت در یک گفتمان تربیتی است که هر چند گستره کمتری را پوشش میدهد و ظاهری چشمگیر ندارد، اما بدون هزینههای میلیاردی میتواند در نقاط مختلف اجتماعی مطهریهای لازم خود را به جامعه عرضه کند. در رویکرد تربیتی، «پرورش فاضل حوزوی» یک ایده تکثرپذیر آموزشی نیست که تحت یک برنامه فراگیر به دست آید. این نگاه، نیازمند کاهش نگاه سازمانی به حوزات علمیه و احیاء روابط انسانی در سازوکار نخبهپروری نهاد روحانیت است. چه بسا اگر حوزه علمیه در طی این سالها به جای توسعه سازمانی بر تقویت روابط استاد و شاگرد متمرکز میشد و تربیت طلاب را نه در قم که در نقاط بومی خودشان پی میگرفت و خود را با مسائل عینی جامعه وفق میداد، امروز نه تنها نیازی به بودجههای نفتی و غیرنفتی پیدا نمیکرد، بلکه تأمین نیازهای مادی آن مورد استقبال مردم نیز واقع میشد.
http://mobahesat.ir/15487
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
«سید یاسر تقوی»
🔹«صنعتانگاری دین» در حوزه علمیه یکی از موضوعات مهم و مغفول در آسیبشناسی روحانیت معاصر است که نقد و بررسی آن میتواند پاسخگوی بسیاری از نارساییها و مشکلات امروز ما باشد. اجمالا، در این انگاره «معارف دین» و «الگوهای دینی» همانند یک «ایده صنعتی» قابل تولید، تکثیر و توزیعِ «انبوه»، «یکسان» و «متمرکز» انگاشته میشود و بازخوردگیری و موفقیتسنجی در «اقامه دین» نیز با آمار و ارقام صورت میگیرد. به طور مثال وقتی با شخصیت موفقی همچون «مطهریِ شهید» مواجه میشویم، اولین سوال طرح شده آن است که ما چگونه میتوانیم ده هزار مطهری در حوزه علمیه داشته باشیم؟! از این منظر برای رسیدن به چنین اهداف به ظاهر متعالی، موسساتی دایر میکنیم تا طی یک برنامه آموزشی فراگیر و یکنواخت، به تولید دهها و بلکه صدها «مطهریواره» دست یازیم. در پایان هر سال نیز برای دفاع از برنامه پیشرو آمار و ارقامی از میزان پذیرش دانشآموخته، ساعات آموزشی، تألیفات پژوهشی و فارغالتحصیلان موسسه و... ارائه میدهیم.
🔹اما آنچه در خارج اتفاق میافتد، نه تنها شباهتی با مطهری یا همان «الگوی تولید» نداشته، بلکه استعداد منحصر به فرد دانشآموختگان نیز تحت محیط کارخانهوار آموزشی دچار آفتها و آسیبهای جدی شده است. حال این فرآیند از ایده تا تولید و توزیع را نه تنها نسبت به «مطهری عزیز» بلکه درباره هر الگوی موفقی در حوزه علمیه توسعه دهید. فراتر آنکه تصور کنید بزرگان دین بر اساس قرائتهای متفاوتشان از دین و ضرورتها و اولویتهای اجتهادیشان، قصد طی چنین فرآیندی را داشته باشند و الگوی ذهنی خود را به تولید انبوه برسانند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پاسخ، وضعیت فعلی قم و حوزههای علمیه است که پس از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب به یک کلانشهر صنعتی در زمینه معارف دین تبدیل شده که خروجی آن جز آمار تألیفات، پژوهشگاهها، کرسیها و... که ارائه شده تأثیر شگرفی در فضای عمومی جامعه نگذاشته است.
🔹از آنجا که ضرورت راهاندازی این موسسات، ناشی از نیازسنجیهای ذهن آکادمیک و انتزاعی است و خاستگاه اجتماعی لازم را ندارد، نمیتواند بودجه خود را به طور مستقیم از منابع مردمی تأمین کند. لذا برای تأمین هزینههای بعضا میلیاردی چنین پروژههایی یا باید از مراجع تقلید استمداد طلبید و یا از دولت و یا از هر دو! به بیان دیگر، وقتی نظام «تفقه» فارغ از محیط اجتماعی، در یک محیط ایزوله آکادمیک تعریف میشود و واقعیتهای بیرونی خود را نمیبیند دچار سیاستگذاریهای انتزاعی شده و پروژههایی را طراحی میکند که مردم دلیلی بر تأمین آن نمییابند. لذا بودجههای میلیاردی در این مراکز تزریق میشود تا دردی را درمان کنند، اما از آنجا که سازوکار نظارت بر مصرف بودجه نیز آلوده به نظم صنعتی است، این مراکز با گزارشی از آمار و ارقام فعالیت خود، علاوه بر توجیه تلاشهای صورت گرفته، زمینه را برای افزایش بودجه نیز فراهم میآورند.
🔹به نظر میرسد تنها راه برونرفت از این صنعتانگاری، بازتعریف نهاد روحانیت در یک گفتمان تربیتی است که هر چند گستره کمتری را پوشش میدهد و ظاهری چشمگیر ندارد، اما بدون هزینههای میلیاردی میتواند در نقاط مختلف اجتماعی مطهریهای لازم خود را به جامعه عرضه کند. در رویکرد تربیتی، «پرورش فاضل حوزوی» یک ایده تکثرپذیر آموزشی نیست که تحت یک برنامه فراگیر به دست آید. این نگاه، نیازمند کاهش نگاه سازمانی به حوزات علمیه و احیاء روابط انسانی در سازوکار نخبهپروری نهاد روحانیت است. چه بسا اگر حوزه علمیه در طی این سالها به جای توسعه سازمانی بر تقویت روابط استاد و شاگرد متمرکز میشد و تربیت طلاب را نه در قم که در نقاط بومی خودشان پی میگرفت و خود را با مسائل عینی جامعه وفق میداد، امروز نه تنها نیازی به بودجههای نفتی و غیرنفتی پیدا نمیکرد، بلکه تأمین نیازهای مادی آن مورد استقبال مردم نیز واقع میشد.
http://mobahesat.ir/15487
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz