☰
🧊
ساختواژه | آفتاب سوزانـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
1⃣
یک.▫️فعل «سوختن» در فارسی کهن هویت دووجهی داشت (مانند «پختن» در فارسی معاصر) و با دو ظرفیت ناگذر و گذرا بهکار میرفت:
▫️ناگذر (لازم):
◄ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
▫️گذرا (متعدی):
◄ آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
▫️امروزه «سوختن» کارکرد دوم خود را از دست داده است و برای آنکه معنای گذرا از آن برآید، ناگزیر است پسوند سببی بگیرد (سوزاندن).
◄ آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوزاند.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
2⃣
دو.▫️تکواژ «ــان» در نمونههای زیر پسوند صفتی است:
◄ آفتاب تابان
◄ صندلی چرخان
◄ چراغ گردان
◄ چشمهٔ جوشان
◄ لباس چسبان
▫️تکواژ «ــان» در نمونههای زیر پسوند سببی است:
◄ آقای نامهرسان
◄ ابزار آتشچرخان
◄ فر جوجهگردان
◄ پوشش سنگپران
◄ شرکت تراکتچسبان
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
3⃣
سه.▫️در تحلیل همزمانی، تکواژ «ــان» در «آفتاب سوزان» کدامیک از دو وند بالاست؟ پسوند صفتی یا سببی؟ بهنظر میرسد که «ــان» در واژهٔ یادشده آمیزهای از این دو وند است و ویژگیهایی از هر دو عنصر وابسته را به ارث برده است.
(الف). از صفت «سوزان» معنای «که میسوزاند» بر میآید، نه «*که میسوزد». در حالی که «تابان» به مفهوم «که میتابد» است، نه «*که میتاباند». از این منظر، تکواژ «ــان» در «سوزان» تعبیر سببی دارد و مراد از «آفتاب سوزان»، آفتابی است که میسوزاند، نه میسوزد.
(ب). اما هرجا که پسوند «ــان» سببی به ریشه پیوسته است، مفعول آن ریشه نیز باید در کنارش حاضر باشد، مانند «آقای نامهرسان» و دیگر نمونههای بالا. در مقابل، آنجا که پسوند «ــان» صفتی به ریشه ملحق شده، مفعولی وجود ندارد که در کنار ریشه بیاید، مانند «آفتاب تابان» و دیگر نمونههای مشابه. از این منظر، «سوزان» که فاقد مفعولی در کنار خود است، مانند صفتها رفتار کرده است، نه سببیها.
(پ). آنجا که پسوند «ــان» سببی به ریشه ملحق میشود، در زیرساخت میتوان وند «ــنده» را به برونداد مرحلهٔ قبل افزود، مانند «آقای نامهرساننده». اما اگر پسوند «ــان» صفتی با ریشه همراه شود، نمیتوان وند «ــنده» را به برونداد افزود، مانند «آفتاب تابان» که «*آفتاب تاباننده» نیست. به زیرساخت «آفتاب سوزان» میتوانیم پسوند فاعلی «ــنده» اضافه کنیم و از آن، تعبیر «آفتاب سوزاننده» بهدست دهیم. از این منظر، «سوزان» مانند صورتهای سببی رفتار میکند، نه صفتی.
(ت). در گفتار، پسوند سببی «ــان» همواره میتواند به گونهٔ غیررسمی «ــون» تبدیل شود (مانند: آب را جوشوند/ دستش رو سوزوند). پسوند صفتی «ــان» همواره چنین امکانی ندارد و در برخی از نمونهها میتواند به «ــون» تبدیل شود (مانند: *چشمهٔ جوشون/ چهرهٔ خندون). صورت «*آفتاب تابون» بدساخت است، اما «آقای نامهرسون» خوشساخت است و در گفتار بهکار میرود. با توجه به اینکه «*آفتاب سوزون» پذیرفتنی نیست، «ــان» در این واژه مانند پسوند صفتی رفتار میکند، نه سببی.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
4⃣
چهار.▫️در مجموع، شواهد بالا نشان میدهند که صورت «سوزان» رفتارهایی از هر دو ساخت سببی و صفتی را از خود بازتاب میدهد و تکواژ «ــان» در این واژه، ویژگیهایی از هر دو پسوند مورد بحث را در خود جمع کرده است. چنین عنصری بازنمود انباشته دارد و «ــان» در «سوزان» واژ آمیخته بهشمار میرود؛ آمیزهای از صفت بودن و البته سببیسازی.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
✔️cumulative exponence = بازنمود انباشته
✔️portmanteau morph = واژ آمیخته
@MorphoSyntax