🗞مصاحبهیی داشتم با آقای مرتضی اسماعیلپور از اعضای هئیت تحریریه وبگاه دیدگاهنو به نام «سینمای ایران در خدمت امنیتیها»:
📍آقای عزیزی به دلیل پدیده انقلاب ۵۷ سینماها تعطیل شدند و بسیاری از هنرمندان از ایران خارج شدند و آنهایی که ماندند عمدتا خانهنشینی را انتخاب کردند. چه شد که تابو منع فعالیت هنری بالاخص هنرهای مربوط به سینمای مستقل شکست و فعالیتهای هنری شروع شد؟
📌پس از انقلاب ۵۷ شیرازهی همهچیز بهویژه بخشهای هنری از هم پاشید. آشفتهبازاری حاکم شد بعضی از هنرمندان از کشور خارج شدند و برخی دستگیر و زندانی شدند و حتا تا پای اعدام هم رفتند مانند، نصرت کریمی، و تعداد زیادی خانهنشین شدند منتظر اتفاقات بعدی ماندند. اما تقریبا بدون وقفه سینماهایی که از آتش و تخریب جان سالم به در برده بودند شکسته بسته دوباره راه افتادند. و برخی از فیلمهایی که در سال ۵۷ ساخته شده بودند در ۵۸ با تغییراتی اکران شدند. مثلا فیلمِ «خبیث» با بازی «رضا بیک ایمانوردی» با نام «راهی بهسوی خدا» اکران شد و چند فیلم دیگر کموبیش به همین شکل.
✅کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که هنوز بهطور کامل توسط مذهبیهای هوادار آیتالله خمینی تسخیر نشده بود در سال ۵۸ با فیلمی از کیارستمی به نام «قضیه شکل اول-شکل دوم» و سال بعد با فیلم «مدرسهای که میرفتیم» از داریوش مهرجویی به کار خود ادامه دارد. کمکم فیلمسازان هنری قبل از انقلاب که در ایران مانده بودند شروع به فیلمسازی کردند. جشنواره فجر هم از سال ۶۱ راه افتاد. بهرام بیضایی «مرگ یزدگرد» و علی حاتمی «حاجی واشنگتن» هم فیلم ساختند اما فیلمهایشان فقط در جشنواره نمایش داده شد و توقیف شد.
✅اتفاق مهمی که در ۱۳۶۱ افتاد فیلم «برزخیها» به کارگردانی ایرج قادری و با بازی فردین و ناصر ملکمطیعی و سعید راد و خود ایرج قادری از ستارههای سینمای قبل از انقلاب بود که جز سینمای بدنه محسوب میشد و اقبال دوبارهی سینما را به همراه داشت و در زمانی که قیمت بلیط سینما ده تا پانزده ریال بود بیش از ۸ میلیون تومان فروش کرد و موجی به راه انداخت و هنوز در سقف بالای فروش بود که از سینماها برداشته شد.
📍آنچه گفتید درمورد سینمای مستقل بود، از چه زمانی سینمای دولتی رشد یافت؟
📌سینمای حکومتی یا آنطور که شما میگویید «دولتی» از فردای ۲۲ بهمن شکل گرفت چون قبل از انقلاب هم بخشی از سینما به هر حال دست دولت و حکومت بود. اما هواداران آیتالله خمینی در بخشهای هنری بسیار اندک بودند و در سطح بالایی هم نبودند. با ساختن محفلی به نام «نهضت فرهنگی اسلامی» کار خود را شروع کردند و خیلی زود نام خود را به «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» تعییر دادند و در ۱۳۶۰ که «سازمان تبلیغات اسلامی» زیر نظر نهاد رهبری شروع به کار کرد از زیرمجموعههای آن سازمان قرار گرفت و به عنوان نهادی حکومتی که روز به روز قدرتمندتر هم شد آغاز به کار کردند. محسن مخملباف به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس و مجید مجیدی و فرجالله سلحشور و تعدادی دیگر به عنوان بازیگری و سایر حرفههای سینمایی بخش سینمایی را راه انداختند و تعداد زیادی از سینماهای مصادره شده در اختیار این نهاد قرار گرفت.
✅اما در سالهای پس از جنگ بخش سینمایی گسترش زیادی پیدا کرد. سینما ابزار تبلیغاتی خوبی برای حکومت بود تا در جشنوارههای جهانی نام «جمهوری اسلامی» به عنوان کشوری که سینما در آن حضوری پررنگ دارد شناخته شود و برای هنرمندان هم ماندن و کار کردن مهم بود و از این نظر نوعی تامل بین حکومت و هنرمندان به وجود آمد. هنرمندان تا حدودی آزادی عمل داشتند و از سوی دیگر حکومت هم در بخشهای برونمرزی پز فیلمهایی را میداد که در داخل نمایش گسترده نداشتند و بهندرت از بینشان فروشهای بالایی بهدست میآوردند.
✅در واقع سینما چون صنعت و هنر ست و در حکومتی مانند جمهوری اسلامی هر صنعتی برای بقای خود نیاز به حکومت دارد و چون این حکومت بهشدت دخالتگر و شبهتوتالیتر است در وجه هنری هم نظارت و دخالت دارد پس ما اصولا سینمای مستقل کامل از حکومت نداریم. نوعی توافق ضمنی نانوشته وجود دارد که به هنرمندان میگوید شما در چهارچوب کلی نظام بمانید ما هم اجازه میدهیم در آن محدود بالا و پایین بروید و البته از آنجا که شبهتوتالیتر است قدرت این که چترش را کامل پهن کند ندارد گاه کاری از دستشان در میرود که سریعا توقیفاش میکند مانند «سنتوری» یا از خودیهاش «مارمولک».
📍حال سینمای مستقل چگونه و از چه زمانی توانست زنده بماند و در ژانر خود تاثیرگذار باشد؟
❌ادامه را لطفا در وبگاه دیدگاه نو مطالعه کنید:
👉🏾https://www.didgahenow.com/1397/02/04/6821/
✍🏽
@azizimostafa