میزش رو پر از پیترا کرده بود ؛ هرچی پرونده سخت تر پیتزای بیشتر!
یه تیکه پیتزا گذاشت دهنش و به اسکیت بردش نگاه کرد؛ هر پرونده رو که حل میکرد روی اسکیب بردش هک میکرد .
پر از اسم قاتلای مختلف شده بود ؛
یکی از اسما داشت روی اسکیت تکون میخورد ، رفت نزدیک و اسکیت برد رو برداشت . لبخند زد میدونست دیر یا زود فرار میکنه~
(\__/)
( ˃֊ ˂)
/ つ
https://t.me/mrmushroom2828