شب بود هواهم مث همیشه سرد سرد اخرای پاییز بود.
طبق معمول دراز کشیده بودیم رو زمین سرد که حتی استخوناتم دیگ خشک میشدن،ولی بخاطر تو همه کار میکردم.
برگشتی بهم گفتی منو توی آسمون چجوری میبینی؟
یکم مکث کردمو گفتم مث اون ستاره کوچیکه ک کم نوره!
از صدات قشنگ معلوم بود ک ناراحت شدی و یکم هم عصبی!
با یه حالتی گفتی،خب چرا نگفتی مث ماه،مث اون ستاره پرنور خوشگله؟
گفتم ببین من دلم نمیخاد ک همه وقتی بهت نگاه میکنن دلشون ضعف بره،همه با انگشت نشونش بدن بگن ببین چه خوشگله چقد دلبره!
من فقط میخام ک مال من باشیو فقط خودم نگات کنمو هی بمیرم برات!
دیدم هیچی نمیگی یهو سرمو چرخوندم دیدم زل زدی تو چشام همون لحظه من با دو چشمان خود دیدم ک جانم میرود!
بهم گفتی تو خیلی دیوونهای!
راستم میگفتی خدایی!
چشامو بستم باز که کردم تو نبودی یعنی از اولش قرار نبود که باشی.
فقط خاستم بگم خیلی سخته با خیالت زندگی کردن.
ببین دلبر ایندفعه من چیزی نمیگم ولی برگرد.
طبق معمول دراز کشیده بودیم رو زمین سرد که حتی استخوناتم دیگ خشک میشدن،ولی بخاطر تو همه کار میکردم.
برگشتی بهم گفتی منو توی آسمون چجوری میبینی؟
یکم مکث کردمو گفتم مث اون ستاره کوچیکه ک کم نوره!
از صدات قشنگ معلوم بود ک ناراحت شدی و یکم هم عصبی!
با یه حالتی گفتی،خب چرا نگفتی مث ماه،مث اون ستاره پرنور خوشگله؟
گفتم ببین من دلم نمیخاد ک همه وقتی بهت نگاه میکنن دلشون ضعف بره،همه با انگشت نشونش بدن بگن ببین چه خوشگله چقد دلبره!
من فقط میخام ک مال من باشیو فقط خودم نگات کنمو هی بمیرم برات!
دیدم هیچی نمیگی یهو سرمو چرخوندم دیدم زل زدی تو چشام همون لحظه من با دو چشمان خود دیدم ک جانم میرود!
بهم گفتی تو خیلی دیوونهای!
راستم میگفتی خدایی!
چشامو بستم باز که کردم تو نبودی یعنی از اولش قرار نبود که باشی.
فقط خاستم بگم خیلی سخته با خیالت زندگی کردن.
ببین دلبر ایندفعه من چیزی نمیگم ولی برگرد.