📜 متن شماره ۱۲
🖋 نویسنده: #شادی_بلکامه
هنوز زن بودن برایم درد بزرگی است
آنگاه که همچون آتشفشانی خاموش
گدازه هارا در سینه پنهان می کنم
و شراره های خشم ،
در انتهای گلو به انفجاری در
عمق دریای چشم هایم مبدل می شوند،
و سونامی اشک ،
جزیره پاکدامنی ام را فرامی گیرد...
هنوز زن بودن برایم بار سنگینی است
که مانند کولبران به دوش می کشم
وبا تیر نگاه های هرزه نشانه می روم،
بر تن کوه های پی در پی زندگی
در خون و خاک غلت می زنم...
هنوز با طنابی که به دروغ از تارهای
گناه زنی شاعر بافته اند ،
مرا به چوبه ی دار می آویزند،
و کبوتران شعرم را یکجا شکار می کنند...
و من هنوز زن بودن برایم درد بزرگی است.
@neveshestan