📝تا کتابی هست که برایم اسباب فهم است، تا کشیش غمگساری هست که در حکم وجدان من است و تا پزشکی هست که میگوید چه باید خورد و چه نباید خورد و... دیگر چرا خود را به زحمت اندازم اگر پولاش فراهم باشد مرا چه نیازی به اندیشیدن است؟ دیگران این کار ملالآور را برایم [و به جایم] خواهند کرد. و برای اینکه بخش هرچه بزرگتری از آدمیان (ازجمله جنس لطیف به تمامی) بهسوی بلوغرفتن را نه فقط دشوار که بسیار خطرناک نیز بدانند، قیمهایی که از سر لطف نظارت عالیه بر آنان را بهعهده گرفتهاند تدارک [بایسته] میبینند. اینان پس از آنکه جانوران دستاموز خود را خوب تحمیق کردند، سخت مواظبت میکنند که این موجودات سربهراه نکند از قفسک کودکیشان، همان زندانی که ایشان برایشان فراهم کردهاند، پا بیرون بگذارند. آنگاه در گوششان میخوانند که اگر بهتنهایی قدم بیرون بگذارند چه خطرهایی تهدیدشان میکند. اما این خطرها چندان هم که میگویند بزرگ نیستند، بلکه با چندبار افتوخیز سرانجام شیوهی راهرفتن را میآموزند. اما یک نمونهی ناکام کافی است که همه را از آزمونهای بعدی بهراساند.
ایمانوئل کانت؛ در پاسخ به پرسش روشننگری چیست؟
برگرفته از کتاب «از مدرنیسم تا پستمدرنیسم»
ویراستار: لارنس کهون
با سرپرستی و ویرایش: عبدالکریم رشیدیان
@neypub1
ایمانوئل کانت؛ در پاسخ به پرسش روشننگری چیست؟
برگرفته از کتاب «از مدرنیسم تا پستمدرنیسم»
ویراستار: لارنس کهون
با سرپرستی و ویرایش: عبدالکریم رشیدیان
@neypub1