آکو؛


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


I will see you in the dark.
-Please do not copy :)
talk to me:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=5788997892

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: متالیکا
داستان این موزیک یه مثلث عاشقانه‌ و یه اعتراف نامست. لئونارد دختری به نام جین و دوست داشته ولی دوست صمیمیش‌ که لئونارد توی لیریک بهش اشاره مستقیم کرده خیانت‌‌ میکنه و با جین ازدواج میکنه‌. بعد از یه مدت جین برمیگرده و لئونارد میگه
She said that you gave it to her
That night that you planned to go clear
Did you ever go clear?
You're living for nothing now, I hope you're keeping some kind of record

اول موزیک هم اینو راجب دوست صمیمیش نوشته:(
And what can I tell you my brother, my killer?
What can I possibly say?
خیلی غم انگیزه‌.




the end.


خیلی حرف دارم راجبش بزنم ولی نمیدونم چی بگم و حس هایی که دارمو چجوری با کلمات بیان کنم. پر بود از حس های عمیقی که درکش واسه هر کسی ساده نیست، از روندش خیلی لذت بردم و پایان متفاوت و قشنگی داشت ، اصلا همین که ووکی نقش اصلیشه تا فردا>>>>>
ماجراش هم راجب یه زن و شوهر پلیسه که خانومه از نظر جایگاه اجتماعی وشغلی از آقاهه سر تره و آقاهه برای ثابت کردن خودش به خانواده ی زنش و فرار از سرکوفت هاشون یه ماموریتی رو قبول میکنه که علاوه بر زندگی شخصیص و رابطه ش، روح و روان خودش و سرنوشتشون تحت شعاع قرار میگیره....


قسمت آخر سریال the worst of evil رو دیدم و تو شُکم!
اصلا نمیدونم چی بگم ناراحت باشم یا خوشحال یا چی؟!
ناراحتیم به خاطر تموم شدنشه یا پایانی که انتظارشو نداشتم؟ مثل وقتی که سریال موش رو تموم کردم احساس پوچی میکنم.
الان دیگه چهارشنبه ها رو چطوری سر کنم بدون قسمت جدید و هیجان، از همین الان دلم تنگ شد.




«ای کاش همه‌ی آن‌چه را که در دلم است می‌توانستم برایت بازگو کنم. یا شاید نبایستی چنین کاری بکنم. آیا باید به تنهایی درد بکشم؟ غمی رنگ باخته دلم را به درد می‌آورد. من کاری نمی‌کنم و نمی‌خواهم هم کاری بکنم.»

-نامه‌ای از اولگا کنیپر به آنتوان چخوف، ۲۲ آگوست


لطفا اگه موزیک این مدلی با دیالوگ ، یا پادکست انگلیسی این مدلی داشتین واسم بفرستین ممنون. (لینک ناشناس بیو عه)




انقدر حالم بده که دیگه چای نبات هم جواب نمیده.


تو نرو.


Репост из: ∞Bosseriaᐛ
حتی اگه من رفتم هم تو نرو. تو بمون. من دیوونه می‌شم. من می‌زنه به سرم. من بلد نیستم موندن رو. تو که می‌دونی و بلدی و موندی باهام، تو که می‌شناسی‌ام، تو که توی روزهای سیاهم دستم رو گرفتی و توی خوشحالی‌هام تا نیمه شب باهام خندیدی؛ تو بمون. تو هیچ‌وقت نرو. حتی اگه من رفتم هم تو نرو.


و در نهایت خانمِ روشنی که از امروز دیگه نیست به گل هاش آب بده.
پایانِ قصه یِ او.


زمستان ۱۴۰۱، خانم روشن.


تولد مامان بود و خودش یادش نبود :)
بهش تبریک که گفتم نبوسیدمش که مریض نشه اون اومد پیشونیمو بوسید و بهم گفت که دوسم داره ؛ از هر طرف که نگاه میکنم من واقعا لیاقت ندارم دخترِ این خانوم باشم :) تمامِ من.
اشک.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
_500 Days of Summer


می‌دونی، از یه طرف می‌خوام فراموشش کنم، از یه طرف دیگه می‌دونم اون تنها دختریه که تو کل این منظومه می‌تونه منو خوشبخت کنه.

_500 Days of Summer




همیشه دلم میخواست یه آدم هایی توی زندگیم باشن که انقدر دوسم داشته باشن و پایه باشن که مثلا وقتی حالم بد بود بگن بپوش بریم بیرون.
منتها همیشه اون آدمه بودم که فقط فاصله میگیره ، حتی اگه همچین آدم هایی توی زندگیم بودن اجازه ی موندن بهشون ندادم .
همیشه توی اتاقم قایم شدم و حتی الانم که دارم از این موضوع شکایت میکنم نمیخوام ازش بیرون بیام.


داداشم اومده با پولی که باید به مدرسه بده واسه خودش خوراکی خریده.
بهش میگم الان به این فکر کردی که جواب مدرسه و مامان رو چی باید بدی؟
بعد چند ثانیه مکس یه هو گفت واای خواهر جون ناخون داشتن چه قدر خوبههه میتونم با انگشتم ماست موسیرو باز کنم!
واقعا بهش حسودیم میشه ، کاش منم میتونستم مغزمو آف کنم همه چه به چپم باشه و هر کاری دوست دارم انجام بدم.

Показано 20 последних публикаций.

398

подписчиков
Статистика канала